مصاحبه اخیر رییس جمهور با تاکر کارلسون، مجری آمریکایی، بحثهای گستردهای را در فضای رسانهای و سیاسی کشور برانگیخته است. عدهای این مصاحبه را تلاشی هوشمندانه برای تفکیک میان ملت آمریکا و لابی صهیونیستی ارزیابی کردند، درحالیکه دیگران با تمرکز بر نحوه بیان و سطح پاسخهای رییسجمهور، آن را نشانهای از ضعف در دیپلماسی عمومی و رسانهای دانستند و با توجه به شرایط کنونی کشور آن را منفعلانه توصیف کردند. فارغ از درستی یا نادرستی این تحلیلها، آنچه نگرانکننده است نه نقدهای کارشناسی، بلکه ورود به فاز تخریب شخصیت و حذف جایگاه رییسجمهور قانونی کشور است.همزمان با انتشار گسترده مصاحبه پزشکیان، جریان خاصی در فضای مجازی بهسرعت وارد عمل شد. این جریان با کلیدواژههایی چون «عدم کفایت سیاسی» و «فشار برای استعفا»، کارزاری مجازی برای تضعیف موقعیت رییسجمهور راه انداختند. بهنظر میرسد این جریانها در تلاش برای ساخت دوقطبی جدیدی با محوریت «بقا یا برکناری پزشکیان» هستند. دوقطبی که چندی قبل با محوریت امت - ملت شکل گرفت و اتحاد و انسجام کم نظیر در پساجنگ 12 روزه را تحت الشعاع خود قرار داد. وقاحت یک عضو شورا در رشت اوج ماجرا اما نه در فضای رسانهای، بلکه در ساختار رسمی کشور رخ داد. یکی از اعضای شورای شهر رشت، با وقاحتی بیسابقه در استوری اینستاگرام خود عکس پزشکیان را منتشر کرد و نوشت: «اسراییل یه لطف میکنی؟یه رییسجمهور ما رو که شهید کردی. مرحوم شهید رییسی. ابوالفضلی این جدیده خیلی از اون قبلی انقلابیتره. ما خواهش داریم ایشون رو هم به درجه رفیع شهادت نائل کن. اصلا چهره رو ببین. یه ربع به شهادت. جون میده شهید بشه. نوربالا میزنه. بوی شهادت میده. قشنگ روی زمین جلوی چشم شما داره مانور میده که بگه شما هیچی نیستید. اینو شهید کنید ما شکست جنگ رو میپذیریم. غول مرحله آخر ما همین ایشونه. چرا یه اصلاحطلب ترور نمیشه. مریضم دیگه. سوال میپرسم.» اکنون پرسش اساسی این است: اگر این حجم از جسارت و قانونگریزی با واکنش قاطع نهادهای مسئول مواجه نشود، چه الگویی برای دیگر تندروها ساخته خواهد شد؟ دوقطبیسازی؛ بازی خطرناکی که دو جناح در آن شریک اند جنگ 12 روزه اخیر در غزه، همانقدر که صحنه شکست نظامی رژیم صهیونیستی بود، زمینهای برای تست واکنش جامعه ایرانی نیز شد. متأسفانه مشاهده شد که برخی از عناصر سیاسی در هر دو جناح با ساختن دوگانههایی چون «امت ـ ملت»، «تحریمناپذیری ـ انفعال»، یا حتی «رییسجمهور انقلابی ـ رییسجمهور وابسته»، زمینهساز شکاف اجتماعی شدند. امروز نیز با پروژه حمله به رییسجمهور منتخب، همان گفتمان دوقطبی، اینبار با محوریت حذف رییس قوه مجریه، وارد فاز اجرایی شده است. این در حالی است که رهبر معظم انقلاب، بارها نسبت به خطر دوقطبیسازی و عواقب آن برای امنیت ملی هشدار دادهاند. ایشان در یکی از بیانات خود در این باره به صراحت می گویند:« از دوقطبیهای کاذب بپرهیزید. در کشور مدام دوقطبی درست می کنند: طرفدار زید، طرفدار عمرو؛ طرفدار فلان فکر، طرفدار [فلان]؛ این حرف ها چیست! آن کسانی که مبانی شما را، اصول شما را، دین شما را، انقلاب شما را، ولایت فقیه را، این چیزها را قبول دارند، برادر شما هستند، حالا گیرم یک اختلافسلیقهای هم با شما داشته باشند. » 08/09/1402 مسئولیت نهادهای امنیتی و قضایی؛ مقابله با وقاحت سیاسی از میان همه عناصر نگرانکننده این ماجرا، مهمترین و خطرناکترین مسئله، عادیسازی زبان خشونت، تهدید و براندازی نرم در پوشش نقد سیاسی است. ورود افراد فاقد صلاحیت حقوقی یا اخلاقی به سطح تهدید مستقیم علیه مقامات عالی کشور، تنها در صورتی کنترل میشود که نهادهای امنیتی، قضایی و نظارتی، بیملاحظه، قاطع و بدون ترس از فضاسازیها، وارد میدان شوند. اکنون دیگر وقت آن نیست که با این قبیل هتاکیها با تسامح برخورد شود. شأن رییسجمهور، نه تنها بهعنوان یک شخص حقیقی، بلکه بهمثابه نماد جمهوریت در نظام اسلامی، باید خط قرمز امنیتی باشدنقد بله، اما نه تا مرز تخریب جمهوریت. در نهایت باید تأکید کرد که نقد سیاستها و گفتار رییسجمهور، حتی در سطح بالا و علنی، کاملاً مشروع و بخشی از پویایی سیاسی نظام است. اما آنچه رخ داده، عبور از مرز نقد به سمت تخریب جایگاه ریاستجمهوری و کشاندن کشور به بحران داخلی است. کسانی که با بازی در زمین دشمن، برای ضربه به دولت منتخب ملت تلاش میکنند، شاید ندانند که در حال ضربه به مشروعیت کلان نظام هستند. دفاع از رییسجمهور، نه بهمعنای تایید همه گفتهها و عملکردها، بلکه بهمعنای دفاع از نظم قانونی کشور و مقابله با خشونت سیاسی و پروژه براندازی نرم است. خطرناک ترین کار! حامد رحیم پور-«ایران،آغل نیست!» ،«ملت گرایی یا امت گرایی؟»،«زندانیان سیاسی را آزاد کنید!» ،«رییس جمهور را محاکمه کنید!» «دیپلماسی برای مذاکره!» ،«کاش به جای سلاح، ساز بسازیم!» و...این ها گزاره ها و دوگانه هایی است که در سریع ترین زمان ممکن پس از جنگ 12 روزه در فضای گفتمان داخلی در حال انتشار است.درواقع تصویر «واگرایی داخلی» درحال جایگزین شدن تصویر «همگرایی ملی» دوران جنگ است.دورانی که باید بر دشمنان و توطئه های آنان متمرکز شد،حالا به صحنه جولان عدهای تبدیل شده است که به دنبال گشودن خط تفرقه و دوقطبی درون کشور هستند. اصرار بر تقابل و ترویج اختلاف میان «مردم»،«مسئولان»، «میدان» و «دیپلماسی» در حالی که بالاترین سطح هماهنگی و انسجام بین این اضلاع مهم قدرت ملی در جریان است، یک اقدام علیه امنیت ملی در شرایط جنگی محسوب میشود. چنین عناصر و رسانههایی چه بدانند و چه ندانند در میدان دشمن و به نفع رژیم جعلی صهیونیستی و آمریکای جنایتکار عمل میکنند. خراسان |