در سپتامبر 1986، گزارش ساندی تایمز با اطلاعات او برای اولینبار سکوت درباره زرادخانه اتمی اسراییل را شکست. وی در آن زمان هنوز در لندن بود، اما پیش از آنکه فرصت پناهندگی بگیرد یا خروج داشته باشد طعمه عملیات پیچیده موساد شد. به گزارش عصر ایران، در میان همه رازهای امنیتی که دولتها تلاش کردهاند برای دههها پنهان نگه دارند، اندکاند رازهایی که با یک تصمیم یک نفر برملا شدهاند. یکی از این افشاگران بحثبرانگیز، مردخای وانونو است: یک یهودی مراکشیتبار، فیزیکدان هستهای سابق در تأسیسات دیمونا در اسراییل، و کسی که در سال 1986 اطلاعات محرمانهای را در اختیار رسانهها قرار داد و برای اولینبار پرده از وجود زرادخانه اتمی اسراییل برداشت. مردخای وانونو در سال 1954 در مراکش به دنیا آمد. خانوادهاش، همچون بسیاری از یهودیان شمال آفریقا، در دهههای پس از جنگ جهانی دوم به اسراییل مهاجرت کردند. وانونو در شهر بئرالسبع بزرگ شد و بعدها در ارتش اسراییل خدمت کرد. در دهه 1970 به عنوان تکنسین و بعدها تکنولوژیست در مرکز تحقیقات هستهای دیمونا استخدام شد؛ همان جایی که دههها بعد نامش بهواسطه آن جهانی شد. دیمونا، واقع در صحرای نقب، یکی از مرموزترین مراکز تحقیقاتی اسراییل بود. این کشور، برخلاف قدرتهای بزرگ، هرگز بهطور رسمی وجود سلاحهای هستهای را تأیید یا انکار نکرده بود و سیاست «ابهام هستهای» را در پیش گرفته بود. وانونو، در طول 9 سال فعالیتش در دیمونا، به بخشهایی از فعالیتهای پنهانکاریشده این تأسیسات دسترسی پیدا کرد؛ از جمله اتاقهایی زیرزمینی که بدون اطلاع عموم، بخشی از فرایند تولید پلوتونیوم و سلاح هستهای بودند. وانونو در سال 1985 از کارش در دیمونا اخراج شد، اما پیش از ترک محل کار، دهها عکس از درون تأسیسات دیمونا گرفت. در آن زمان، او بهتدریج از سیاستهای اسراییل و نیز اشغال سرزمینهای فلسطینی ناراضی شده بود و به سمت گروههای چپگرای ضدجنگ گرایش پیدا کرده بود. او همچنین در دانشگاه در رشته فلسفه تحصیل میکرد و بعدها به مسیحیت پروتستان گروید. در سال 1986، وانونو به آسیا و سپس به استرالیا سفر کرد و در آنجا با یک روزنامهنگار بریتانیایی به نام پیتر هاندرفورد آشنا شد که برای ساندی تایمز لندن کار میکرد. آنها به لندن رفتند و در آنجا، روزنامه ساندی تایمز به دقت اطلاعات، اسناد و عکسهای وانونوراز تاسیسات دیمونا را راستیآزمایی کرد. دانشمندان هستهای تأیید کردند که بر اساس تصاویر و دادهها، اسراییل احتمالاً بین 100 تا 200 کلاهک اتمی در اختیار دارد؛ رقمی بسیار بالاتر از آنچه تا آن زمان حدس زده میشد. در سپتامبر 1986، ساندی تایمز در گزارشی مفصل این اطلاعات را منتشر کرد و با این کار، برای اولینبار سکوت رسانهای و سیاسی درباره زرادخانه اتمی اسراییل شکسته شد. وانونو در آن زمان هنوز در لندن بود، اما پیش از آنکه فرصت داشته باشد از بریتانیا پناهندگی بگیرد یا به کشور دیگری برود، طعمه عملیات پیچیده موساد شد. موساد، سرویس جاسوسی اسراییل، که از مدتها پیش رد وانونو را گرفته بود، با استفاده از یک مأمور زن با نام رمز «سیندی» نقشهای کلاسیک اما مؤثر طراحی کرد. این زن با وانونو رابطه برقرار کرد و به او پیشنهاد داد برای یک سفر کوتاه تفریحی به رم بروند. وانونو که از امنیت خود غافل شده بود، پذیرفت. آنها به رم رسیدند و وانونو به محض ورود، توسط مأموران موساد ربوده شد، بیهوش گردید، و مخفیانه در کشتیای به اسراییل بازگردانده شد. تا مدتها کسی از سرنوشت او خبر نداشت تا اینکه اسراییل اعلام کرد مردخای وانونو در بازداشت است و به جرم افشای اسرار امنیتی کشور در دادگاه محاکمه خواهد شد. دادگاه وانونو در شرایطی محرمانه برگزار شد و او به 18 سال زندان محکوم شد که 11 سال آن را در انفرادی گذراند. او تنها بود، بدون تماس با دیگران، بدون اجازه گفتوگو، و حتی بدون دسترسی به وسایل ارتباطی. این شرایط، از نظر بسیاری از نهادهای حقوق بشری، شکنجه روانی محسوب میشد. عفو بینالملل و دیگر سازمانها بارها خواهان آزادی یا بهبود وضعیت او شدند. در سال 2004، وانونو پس از 18 سال از زندان آزاد شد، اما آزادیاش تنها در ظاهر بود. دولت اسراییل به او اجازه خروج از کشور نمیدهد، دیدار با روزنامهنگاران و دیپلماتها را محدود کرده و تحرکاتش را بهشدت تحت نظر دارد. او بارها دستگیر شده است، صرفاً به خاطر مصاحبه یا تلاش برای خروج از مرزها. وانونو حتی تا مدتها حق نداشت با خارجیها ازدواج کند، و تا سالها نتوانست به تلفن همراه یا اینترنت دسترسی داشته باشد. وانونو پس از آزادی، بهطور علنی زندگی نکرد. در اورشلیم زندگی میکرد و تلاش داشت با وجود فشارهای مداوم، به عنوان کسی که "وجدانش را دنبال کرده"، مسیرش را توجیه کند. او همچنان از سوی بخشی از افکار عمومی جهان تحسین میشود و از سوی دولت اسراییل به عنوان خائن دیده میشود. در سالهای اخیر، وانونو بارها از اسراییل خواسته است که به او اجازه خروج از کشور بدهد. او قصد داشت به نروژ، آمریکا یا استرالیا برود؛ جایی که بتواند زندگی تازهای را شروع کند و در کنار همسر نروژیاش باشد. اما مقامات اسراییلی معتقدند که او هنوز هم اطلاعات طبقهبندیشده در ذهن دارد و خروجش تهدیدی امنیتی محسوب میشود. پرونده مردخای وانونو، بهگونهای کلاسیک، میان مرزهای قهرمانی اخلاقی و خیانت ملی نوسان دارد. از دید مدافعان آزادی اطلاعات و حقوق بشر، او وجدان بیداری بود که از خطرات یک مسابقه تسلیحاتی پنهان در قلب خاورمیانه پرده برداشت. اما از دید دولت اسراییل، او کسی بود که امنیت ملی را به خطر انداخت؛ آن هم در منطقهای پرتنش که بقا برای اسراییل همواره دغدغهای بنیادین بوده است. با وجود گذشت دههها، افشاگری وانونو همچنان یکی از موارد نادری است که یک فرد، بدون ابزار قدرت یا حمایت دولتی، موفق شد یکی از پنهانترین برنامههای نظامی جهان را افشا کند. وانونو هرگز ادعا نکرد که هدفش تخریب اسراییل بوده، بلکه همواره گفت وجدان انسانیاش او را مجبور به گفتن حقیقت کرده است. شاید در نهایت، مردخای وانونو نه یک قهرمان باشد و نه یک خائن؛ بلکه شخصی باشد که در دل تناقضها، در میانه قدرت و وجدان، راهی را انتخاب کرد که عواقبش هنوز هم با اوست. |