| جوان آنلاین: مدتهاست که بحث تجزیه خاورمیانه به واحدهای کوچکتر که گاهی «کانتون» نامیده شدهاند، مطرح است. ظاهراً این ایده را اولین بار، ایدیت یینون، روزنامهنگار و نویسنده اسراییلی در دهه 1980 به عنوان یک طرح استراتژیک برای تقسیم کشورهای بزرگ به واحدهای کوچکتر مطرح کرده تا «واحدهای سیاسی قابل کنترلی» شکل بگیرند که نمیتوانند علیه اسراییل متحد شوند. دیروز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسراییل با به رسمیت شناختن سومالیلند به عنوان یک کشور مستقل، این طرح را کلید زد؛ منطقهای 130 هزار کیلومتر مربعی در شمال غربی سومالی که بعد از فروپاشی دولت مرکزی در سال 1991 اعلام خودمختاری کرده ولی تا روز شنبه هیچ کس آن را به رسمیت نمیشناخت. احتمالاً خیلیها، کماکان با برچسب توهم توطئه، طرح تجزیه خاورمیانه به کانتونهای کوچکتر را رد میکنند، ولی حوادث دو سال گذشته ثابت کرده که خیلی از حوادث در چارچوب تئوری توطئه قابلتوضیح دادن است. روز جمعه 26 دسامبر 2025، بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی اعلام کرد که اسراییل بهطور رسمی «جمهوری سومالیلند» را بهعنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت کامل به رسمیت میشناسد: «من امروز رسماً اعلام میکنم که اسراییل جمهوری سومالیلند را بهعنوان یک کشور مستقل و دارای حاکمیت به رسمیت میشناسد. من بسیار خوشحال و مفتخرم از این روز تاریخی و بهترین آرزوها را برای مردم سومالیلند دارم.» نتانیاهو که به همراه وزیر خارجه اسراییل به طور آنلاین با رییس خودخوانده سومالیلند گفتوگو میکرد، بیانیه مشترک و متقابلی را امضا کردهاند که پایهگذار روابط دیپلماتیک رسمی است. او تأکید کرد که به رسمیت شناختن سومالیلند به عنوان کشوری مستقل «روح معاهدات ابراهیم» است؛ توافقاتی که رژیم اسراییل پیشتر با کشورهای عربی امضا کرده است. نتانیاهو از عبدالرحمن محمد عبدالله به عنوان رییسجمهور سومالیلند قدردانی کرد، او را بهخاطر رهبری، تعهد به امنیت و ثبات و صلح تحسین و به بازدید رسمی از اسراییل دعوت کرد. دفتر نتانیاهو گفته که اسراییل قصد دارد بلافاصله همکاری در حوزههایی مثل کشاورزی، بهداشت، فناوری و اقتصاد را توسعه دهد. سومالیلند منطقهای در شمال شرقی آفریقا، در منطقه معروف به شاخ آفریقا، بخشی از کشور سومالی، در شمال غربی آن است که از شمال به خلیج عدن، از غرب به جیبوتی و از شرق و جنوب به سومالی محدود میشود. پس از فروپاشی دولت مرکزی سومالی، سومالیلند که حدود 130 هزار کیلومتر مربع وسعت و حدود 6 میلیون نفر جمعیت دارد، در 18 مه 1991 اعلام خودمختاری کرده ولی تاکنون هیچ کسی آن را به رسمیت نشناخته بود و از نظر بینالمللی هنوز بخشی از کشور سومالی به حساب میآید. ترامپ: اهمیتی ندارد! دولت سومالی در واکنش به تصمیم رژیم اسراییل، آن را حمله عامدانه به حاکمیت خود و اقدامی غیرقانونی خوانده و بهطور قاطع مخالفت خود را با هرگونه اقدام اسراییل برای آسیب زدن به حاکمیت و تمامیت ارضی خود اعلام کرد: «بار دیگر بر پایبندی مطلق و غیرقابل مذاکره خود به حاکمیت، وحدت ملی و تمامیت ارضی کشورمان تأکید میکنیم.» دولت موگادیشو، سومالیلند را بخش جداییناپذیر، غیرقابل تفکیک و غیرقابل واگذاری از اراضی جمهوری فدرال سومالی دارای حاکمیت خوانده و بار دیگر بر موضع اصولی و حمایت بیقید و شرط خود از حقوق مشروع ملت فلسطین تأکید و اشغالگری و کوچ اجباری فلسطینیها را بهطور قاطع محکوم کرد. علی عبدی آواری، سفیر سومالی در مصر و نماینده دائم این کشور در اتحادیه عرب خواستار برگزاری نشست اضطراری اتحادیه عرب برای بررسی پیامدهای این تصمیمات خطرناک شده است. دونالد ترامپ، رییسجمهور امریکا در گفتوگو با نیویورکپست گفته که به رسمیت شناختن سومالیلند از طرف اسراییل را بررسی میکند ولی تأکید کرد که «فعلاً» از تصمیم اسراییل پیروی نمیکند. او به رسمیت شناختن سومالیلند را کماهمیت خواند: «واقعاً کسی میداند سومالیلند چیست، واقعاً؟» و درپاسخ به این سؤال که سومالیلند حاضر است به امریکا اجازه دهد یک پایگاه نظامی در منطقه داشته باشد، گفت: «اهمیتی ندارد!» و ادامه داد: «همهچیز در حال بررسی است... بررسیاش میکنیم. من خیلی چیزها را بررسی میکنم و همیشه تصمیمات خوبی میگیرم که در نهایت درست از آب در میآیند.» اروپاییان هنوز واکنشی به تصمیم تلآویو نشان ندادهاند در حالی که واکنشها در خاورمیانه توأم با نگرانی است. وزیران امور خارجه مصر و ترکیه با بهرسمیت شناختن سومالیلند از سوی اسراییل مخالفت کرده و مخالفت کامل خود را با هرگونه اقدام یکجانبه که موجب خدشه به حاکمیت سومالی یا تضعیف ثبات آن شود، اعلام کردند. اتحادیه آفریقا با اقدام رژیم صهیونیستی برای بهرسمیت شناختن «سومالیلند» مخالفت و اعلام کرد که این اقدام سابقهای خطرناک با پیامدهای گسترده برای صلح و ثبات در سراسر قاره آفریقا ایجاد میکند. بر اساس بیانیهای که در صفحه رسمی کمیسیون اتحادیه آفریقا در شبکه اجتماعی فیسبوک منتشر شد، «محمود علی یوسف»، رییس این کمیسیون با ابراز نگرانی عمیق از تحولات اخیر مرتبط با سومالیلند، بر پایبندی راسخ اتحادیه آفریقا به وحدت، حاکمیت و تمامیت ارضی سومالی تأکید کرد. وزارت خارجه قطر نیز با رد اقدام تلآویو اعلام کرد که اسراییل به جای این اقدامات، فلسطین را به رسمیت بشناسد و به جنگ علیه غزه پایان دهد. وزارت امور خارجه عربستان سعودی نیز اعلام کرد که حمایت کامل پادشاهی عربستان سعودی از حاکمیت جمهوری فدرال سومالی و وحدت و تمامیت ارضی آن را مجدداً تأیید میکند. چشمانداز تحلیلی یا واقعیت؟ این اولین بار در نزدیک به 80 سال گذشته است که اسراییل یک سرزمین به رسمیت شناخته نشده در خارج از سرزمینهای اشغالی را به عنوان یک کشور مستقل به رسمیت میشناسد در حالی که عملاً هیچ کس دیگری آن را به رسمیت نشناخته است. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی آگوست 2025 در مصاحبهای با شبکه آی 24 هم گفته بود: «من در یک مأموریت تاریخی و معنوی هستم و از نظر احساسی به رؤیای اسراییل بزرگ پیوند خوردهام»؛ موضعی که با واکنش گسترده کشورهای عربی روبهرو شد. او حالا با به رسمیت شناختن سومالیلند، در حال گام برداشتن در مسیر نوعی از سیاست خارجی است که دههها فقط به عنوان ظن و گمان و چشمانداز مطرح بود. در تحلیلهای دو روز گذشته، به رسمیت شناختن سومالیلند اغلب به عنوان یک مزیت ژئوپلیتیک دیده میشود. منی عمر، سفیر و معاون اسبق وزیر خارجه مصر در امور آفریقا، میگوید که مزایای استراتژیک بسیار مهم منطقه سومالیلند، محرک اصلی اسراییل برای اقدام و بهرهبرداری از فرصت تنش در شاخ آفریقا و نقض حاکمیت سومالی بوده است. او تأکید میکند که حضور اسراییل در این منطقه، آن را به ایران و انصارالله در یمن نزدیکتر میکند و همچنین امکان کنترل بر ترافیک کشتیرانی به سمت کانال سوئز در مصر را فراهم میآورد. این در حالی است که تصمیم بیسابقه نتانیاهو، فراتر از یک مزیت ژئوپلیتیک صرف، در مسیر چیزی است که کانتونیزاسیون نام گرفته است. «کانتونیزاسیون» یا تجزیه جغرافیای سیاسی بر اساس بلوکهای قومی/بخشـمحوری یکی از تحلیلهای رایج درباره سیاست خارجی اسراییل از دهه 1980 مطرح شده ولی اغلب به عنوان یک دیدگاه حاشیهای نگریسته شده است. ایدیت یینون، روزنامهنگار و نویسنده اسراییلی اولین بار چیزی را مطرح کرد که بعدها عمدتاً با نام برنامه یینون (Yinon Plan)، معروف شده است. او مقالهای به نام «A Strategy for Israel in the 1980s» در سال 1982 منتشر و پیشنهاد کرد که اسراییل باید راهبردهای بلندمدت خود در خاورمیانه را مشخص کند. فرضیه کلیدی او این بود که خاورمیانه مجموعهای از کشورها با مرزهای مصنوعی و متنوع قومی و مذهبی است و این کشورها ضعیف، شکننده و مستعد فروپاشی داخلی هستند. او نتیجه گرفت که اسراییل باید از اختلافات داخلی و قومی کشورهای همسایه بهرهبرداری کند تا تهدیدات امنیتی خود را کاهش و نفوذش را افزایش دهد. هدف، ایجاد «واحدهای سیاسی قابلکنترل» بود که نمیتوانند علیه اسراییل متحد شوند. او مینویسد: «انحلال سوریه و عراق به واحدهای قومی یا مذهبی منحصربهفرد، همانگونه که در لبنان اتفاق افتاده است… این هدف اصلی ما در جبهه شرقی در درازمدت است، در حالی که از بین بردن قدرت نظامی این کشورها هدف کوتاهمدت است.» ایده یینون، اغلب به عنوان یک دیدگاه حاشیهای و صرفاً یک چشمانداز تحلیلی و نظری، در دورههای مختلف در نظر گرفته شده که دور از واقعیت است. در شرایط عراق پسا صدام که بحثها درباره تجزیه عراق مطرح شد، عماد خدوری، در مجله مطالعات استراتژیک نوشت: «ربط دادن مستقیم تجزیه عراق پس از سال 2003 به طرح یینون گمراهکننده است؛ این کار همزمانی تاریخی را با طراحی عمدی در هم میآمیزد.» دیدگاهی که افرام کارش (Efraim Karsh) در فارنافرز آن را تأیید کرد. در شرایطی که طی دو سال گذشته، سیاست خارجی اسراییل کاملاً دگرگونه شده، به رسمیت شناختن سومالیلند، یک گام در مسیر واقعی شدن طرحی به نظر میرسد که زمانی صرفاً یک چشمانداز تحلیلی نگریسته میشد. منبع: روزنامه جوان |