| به نقل از فرادید، به مدت بیش از هفتاد سال، یکی از آخرین نظام های نوشتاریِ رمزگشایی نشده ی طومارهای بحرالمیت که با نام کریپتیک B شناخته می شود، اندیشمندان را سردرگم کرده و گمانه زنی هایی را دامن زده بود؛ سوالی که گاهی مطرح می شد این بود که آیا این خط آموزه های ممنوعه را حفظ کرده یا رازهای فرقه ای باستانی را کُدگذاری کرده است. سرانجام این گره با کار امانوئل اولیویرو از دانشگاه خرونینگن گشوده شد. پژوهش او سال 2025 در نشریه ی Dead Sea Discoveries نشان می دهد که این خط رازآلود نه دانش بدعت آمیز، بلکه اصطلاحات رایج کتاب مقدسی، تعبیرات نبوی و واژگان آشنای دینی را در خود پنهان کرده است. به جای برهم زدن برداشت های پیشین از جامعه ی قُمران، این رمزگشایی تأیید می کند که نوشته های رمزآمیز آنان ریشه ای استوار در زبان دینیِ جریان اصلی داشته است. بااین همه، راز کریپتیک B دهه ها پایدار ماند، زیرا خودِ دست نوشته ها چالش هایی بس دشوار پیش روی پژوهشگران می گذاشتند. دو دست نوشته ای که به شکل کامل به خط کریپتیک B نوشته شده اند، 4Q362 و 4Q363 در قطعاتی بسیار کوچک و آسیب دیده باقی مانده اند. برخی قطعات تنها چند میلی متر اندازه دارند و بسیاری ترک خورده، رنگ باخته یا دارای جریان نامنظم مرکب هستند؛ اموری که تحلیل دیرین نگارانه را دشوار می کند. حتی زیر تصویربرداری مادون قرمز هم خط ناپایدار می نماید؛ شکل حروف از قطعه ای به قطعه ی دیگر و گاه حتی در یک سطر تغییر می کند. در 4Q362 حروف به شکل غیرمنتظره ای کوچک هستند (حدود دو تا سه میلی متر)، درحالی که در 4Q363 تقریباً سه برابر بزرگ ترند و با ابزاری سنگین تر اجرا شده اند. برخی نشانه ها به اشکال عبریِ کهن (پالئو-عبری) یا یونانی شباهت دارند و برخی دیگر با تغییرات ظریف، خط معیار یهودی را تداعی می کنند. این آمیزه ی نشانه های بصری، سرنخ های نادرست بی شماری پدید آورد و به شکل گیری این باورِ دیرپا انجامید که شاید کریپتیک B اصولاً رمزگشایی ناپذیر باشد. گشودن رمز، جایی که تحلیل با شهود تلاقی می کند اولیویرو با تکیه بر راهبرد رمزگشاییِ به کاررفته برای کریپتیک A در دهه ی 1950 به مسئله نزدیک شد. او فرض گرفت که کریپتیک B هم بر جایگزینی تک الفبایی استوار است؛ به این معنا که هر حرف عبری با یک نشانه ی رمزی واحد متناظر می شود. چنین نظامی از دید فنی، شماری نجومی از ترکیب های ممکن دارد، آن قدر زیاد که حتی از توان الگوریتم های پیشرفته ی امروزی هم فراتر می رود. برای محدود کردن دامنه، اولیویرو به جست وجوی الگوهای تکرارشونده ی نشانه ها پرداخت و آن ها را با بسامد واژگان رایج در کتاب مقدس عبری و نیز کل پیکره ی قُمران تطبیق داد. او همچنین شکل فیزیکی حروف را بررسی کرد تا نشانه هایی بیابد که آیا کاتب، حروف آشنا را دگرگون یا آراسته کرده، نه این که نشانه هایی کاملاً نو بیافریند. این ترکیبِ استدلال آماری، مقایسه ی دیرین نگارانه و شهود، نقشی اساسی داشت. لحظه ی تعیین کننده زمانی فرا رسید که اولیویرو گمان برد توالیِ پنج نشانه ای در 4Q362 نماینده ی یک واژه ی عبری خاص است. ساختار حروف و بسامد این الگو تا حد زیادی با انتظارها سازگار بود و وقتی او این فرض را در سراسر قطعات آزمود، سامانه آغاز به گشوده شدن کرد. با این واژه خاص به عنوان کلید، او توانست حروف بیشتری را شناسایی کند و نظام جایگزینی را چنان پالایش دهد که کمابیش تمام الفبا خوانا شد. تنها چند نشانه ی بسیار نادر همچنان نامطمئن هستند، اما کلیتِ رمزگشایی به قدری استوار است که بتوان متن باقی مانده را با اطمینان بازسازی کرد. واژه ای در یکی از دست نوشته ها که امکان خواندن کل متن را به محققان داد متن ها در واقع چه می گویند با وجود هیاهوی پیرامون رمزگشایی، محتوای کریپتیک B به طرز شگفت آوری متعارف است. بخش های تازه خوانده شده زبانی را دربردارند که ویژگیِ نوشته های نبوی و تاریخی است: ارجاع به قوم بنی اسراییل، یهودا، خیمه های یعقوب، جلال الهی و نشانه های زمانی مانند سال دوم، ماه پنجم . واژگان به خوبی با آنچه پژوهشگران از جهان بینیِ کتاب مقدسیِ قُمران می دانند هم خوان است. بااین حال، یکی از عناصر جالب، تکرار ارجاع ها به گورها یا نشانه های قبور است. در یکی از قطعات آمده که کسی تل سنگ ها یا سنگ چین ها را نزدیک قبری بنا کرده؛ با به کارگیری واژه ای عبری که می تواند هم به نشانه های راهنما و هم به علائم تدفینی دلالت کند. این دوگانگی معنایی، متن را گشوده به تفسیر می گذارد و پژوهشگران هنوز نمی توانند تعیین کنند که زمینه آن واقعی، نمادین یا آیینی است. قطعات 4Q363 به سبب شدتِ تکه تکه بودن، وضوح حتی کمتری دارند. عبارتی تکرارشونده که شاید به معنای دهکده هایش را رد کردند یا دخترانش را رد کردند باشد، از ساختاری قالبی یا روایی خبر می دهد، اما بقایای اندک اجازه ی بازسازی معنا را نمی دهد. چرا این راز هفتاد سال پایدار ماند؟ پایداریِ راز کریپتیک B نه از پیچیدگیِ محتوا، بلکه از موانع مادیِ رمزگشایی ناشی می شد. دست خط نامنظم، نسبت های ناهماهنگ حروف، تفاوت های دو دستِ نویسنده و آسیب دیدگیِ گسترده ی هر دو دست نوشته، معمایی پاره پاره آفرید که پژوهشگران پیشین را ناکام گذاشت. چالشِ بزرگ تر، محدودیت پیکره ی متنی بود: باوجود تنها دو دست نوشته که کل خط را حفظ کرده اند، به سادگی متن کافی برای به کارگیری روش های آماریِ کلان وجود نداشت که بتوانند ابهام ها را برطرف کنند. خودِ کاتبان قُمران نیز با دگرگون سازیِ غیرقابل پیش بینیِ اشکال حروف (آمیختن اشکال آشنا با ضربه های تزیینی یا زوایای معکوس) لایه ای دیگر از دشواری افزودند. این سبب می شد خط ظاهری فریبنده و آشنا داشته باشد، در حالی که عبریِ موردنظر زیر لایه هایی از تحریف بصری پنهان باقی می ماند. |