به نقل از روزنامه ایران گزارش این کودک ربایی بلافاصله به پلیس اعلام شد. در اولین گام، کارآگاهان پلیس به بازبینی دوربین های اطراف محل ربودن کودک پرداخته و تصویر متهمان و خودروشان را به دست آوردند.

تصاویر نشان می داد وقتی مرد نقابدار می خواسته بچه را از آغوش مادرش بیرون بکشد با او درگیر شده و نیم رخ سمت راست صورتش و خالکوبی ضربان قلبی که روی گردنش بوده، مشخص شده است. با این احتمال که متهم سابقه دار است، سراغ آلبوم متهمان اداره آگاهی رفته و با تطبیق چهره متهم با آلبوم متهمان اداره آگاهی، هویت او به نام میلاد به دست آمد.

در ادامه مشخص شد او چندین بار به اتهام حمل مواد مخدر و سرقت بازداشت شده است. بدین ترتیب میلاد دستگیر و در تحقیقات مدعی شد: کودک ربایی را به دستور زنی به نام سارا انجام دادم. به من گفت مادر این کودک است، من هم بچه را ربودم و به او تحویل دادم. قرار بود پول خوبی به حسابم واریز کند که نکرد.

در ادامه کارآگاهان بار دیگر سراغ زوج شاکی رفتند و درباره سارا از آنها سؤال کردند که این بار مادر دختربچه گفت: من نمی توانستم باردار شوم. کلی دوا و درمان کردم اما بی فایده بود، یک روز که به مرکز ناباروری رفته بودم با سارا آشنا شدم. دختر جوانی بود که می خواست رحمش را اجاره دهد و به پول نیاز داشت. من هم دنبال کسی بودم که بتواند بچه ام را در رحمش پرورش دهد. با هم توافق کردیم و آن زمان من و شوهرم در تهران زندگی می کردیم. برای اینکه کسی متوجه نشود وانمود کردم خودم باردار هستم و وقتی بچه به دنیا آمد هم گفتم خودم زایمان کرده ام. دلم نمی خواست خانواده شوهرم از این موضوع با خبر شوند. بعد از به دنیا آمدن بچه ام دیگر سارا را ندیدم.

با اطلاعاتی که زن جوان در اختیار کارآگاهان پلیس قرار داد، آنها با نیابت قضایی راهی تهران شده و پس از هماهنگی با بازپرس جنایی پایتخت، در نهایت مخفیگاه سارا شناسایی و وی دستگیر شد و کودک 3 ساله را نیز به خانواده اش تحویل دادند.

قصد اخاذی داشتم

زن جوان که سناریوی ربودن کودک سه ساله را کشیده بود، مدعی است کودک را به خاطر پول ربوده است.

چرا بچه را دزدیدی؟

می دانستم پدر و مادرش ثروتمند هستند. آنها برای اجاره رحم و مخارج دوران بارداری یک میلیارد تومان به من داده بودند. بعد از مدتی تصمیم گرفتم به خارج از کشور بروم اما پول نداشتم. به فکر این زوج افتادم و چون می دانستم آنها به کسی نگفته اند که با این شیوه بچه دار شده اند، فکر کردم با ربودن بچه و تهدید به افشای رازشان می توانم پول خوبی بگیرم؛ البته دلم هم برای دیدن بچه تنگ شده بود، هر چه باشد 9 ماه در شکم من رشد کرده بود.

با همدستت چطور آشنا شدی؟

من چند ماه بعد از زایمان معتاد شده و در یکی از بزم های شبانه با میلاد آشنا شدم. البته به او گفته بودم مادر بچه خودم هستم و پدرش مرا طلاق داده و با زن دیگری ازدواج کرده و اجازه نمی دهد بچه ام را ببینم. میلاد هم باور کرد و قرار شد در مقابل دستمزد کمکم کند، اما نه من به پولی رسیدم، نه میلاد.