موشکهای با صلابت ایرانی، علاوه بر دود کردن اهداف رژیم موقت صهیونیستی در حمله به کشور عزیزمان، در میان انفجارهای سهمگین بندر حیفا و زبانههای آتش بندر اشدود، پروژهای بزرگ، پرادعا و چندملیتی را به کما فرستاد؛ پروژهای که صهیونیستها آن را «برکت» نامیده بودند، اما با نخستین موج حملات دقیق ایران اسلامی، بدل به تلی از آوار در مسیر تجارت جهانی شده است. «آیمِک» یا همان کریدور هند- خاورمیانه- اروپا که در محافل غربی به عنوان طرح قرن شناخته میشد، در عمل، از روز نخست بر دوش اشغال، سازش و بیثباتی سوار بود. آنچه قرار بود رژیم موقت صهیونیستی را به قلب ترانزیت جهانی متصل کند، امروز در کماست و نام ایران، اینبار نه بهعنوان مانع که بهعنوان فاکتور اجتنابناپذیر ثبات در معادلات اقتصادی منطقه ثبت میشود. آیمک (IMEC) طرحی بود که با اتکا بر توافقهای پنهانی و طمعورزیژئوپلتیکی نوشته شد. بر اساس این طرح، کالاهای تولیدی هند از طریق کشتی به بنادر فجیره و جبلعلی در امارات منتقل میشد و سپس از مسیر ریلی عربستان و اردن، به بنادر حیفا و اشدود در فلسطین اشغالی میرسید تا از آنجا با کشتی به اروپا صادر شود؛ پروژهای که در نگاه اول اقتصادی مینمود، اما در بنیان خود، تلاشی بود برای بازتعریف نقش اسراییل در غربآسیا: انتقال از یک رژیم اشغالگر، به یک هاب تجاری منطقهای. در پس این طرح، اهدافی عمیقتر نهفته بود: تضعیف موقعیت ژئوپلتیک ایران اسلامی، دور زدن تنگه هرمز، به حاشیه راندن یمن، کاهش نقش کانال سوئز و در نهایت، مشروعیتبخشی به رژیمی که با توحش در غزه، جنوب لبنان و کرانه باختری شناخته میشد. آیمک، ادامه پیمان ابراهیم بود؛ پیمانی که نه از دل مردم که از دل لابیها زاده شد، اما تجارت، حتی اگر بر اساس محاسبات دقیق مهندسی طراحی شود، اگر مشروعیت مردمی نداشته باشد، فرجامی جز شکست ندارد. درست در بحبوحه جنایات رژیم صهیونیستی در غزه، سرکرده وحشی این رژیم، نقشه آیمک را در سازمان ملل نمایش داد و با لحنی سرمست، آن را «برکت» خواند. در این طراحی، هند تولید میکرد، امارات سرمایه میریخت، رژیم موقت صهیونیستی زیرساخت میداد و اروپا مصرف میکرد، اما آنچه مغفول ماند، پویایی مقاومت و قدرت پاسخ بود. در روزهایی که برخی به دنبال تسریع پروژه آیمک بودند، مقاومت تنها سکوت کرده بود؛ سکوتی که مقدمه آتشفشان بود. پاسخ قدرتمند ایران ما به جنایات وحشیانه رژیم موقت صهیونیستی، محدود به بیانیه و هشدار نبود؛ جمهوری اسلامی ایران در راستای دفاع از تمامیت ارزی و کوتاه کردن هر دستی که به سوی ایران دراز شود، در اقدامی شجاعانه، پاسخی دقیق و پرهزینه به قلب سرزمینهای اشغالی داد و برخلاف بسیاری از اقدامات نظامی در جهان، اهدافی مشخص، هدفمند و چندلایه داشت: 1- بندر حیفا که نقش مرکزی در بارگیری و انتقال کالاهای آیمک به اروپا را ایفا میکرد، در آتش سوخت. زیرساختهای بندری نابود شد و فعالیتهای لجستیکی به حالت تعلیق درآمد. 2- خط آهن اشکلون- تلآویو که با سرمایهگذاری هند و امارات در حال اتصال به بنادر مدیترانه بود، هدف مستقیم موشکهای ایرانی قرار گرفت. تخریب پلها و خطوط حیاتی، پروژه را بهکلی متوقف کرد. 3- شهرکهای صنعتی تلآویو که محل نگهداری فناوریهای ردیابی و کنترل حملونقل بودند، دچار حملات سایبری و پهپادی شدند؛ حملاتی که اختلالات گسترده در سامانههای حملونقل اسراییل ایجاد کرد. 4- تأسیسات برق شمال اسراییل که انرژی حیاتی برای بنادر و خطوط راهآهن تأمین میکرد، از مدار خارج شد؛ راهاندازی مجدد آنها نیازمند ماهها زمان و هزینه است. در مجموع، آنچه رخ داد نه یک پاسخ احساسی، بلکه اجرای دقیق یک راهبرد بود؛ حذف زیرساختهای کلیدی یک پروژه بینالمللی که بر نادیدهگرفتن واقعیت مقاومت منطقهای بنا شده بود. پس از پاسخهای ویرانگر نیروهای مسلح کشورمان به جسارت رژیم موقت صهیونیستی، شرکتهای بیمه جهانی، ریسک فعالیت در فلسطین اشغالی را دو برابر اعلام کردند. بسیاری از کشتیها از پهلو گرفتن در بنادر رژیم موقت صهیونیستی خودداری کردند. هزینه بیمه کانتینرها و کشتیها برای این مسیر از 4درصد به بیش از 9 درصد افزایش یافت. هند، اگرچه موضعی خنثی اتخاذ کرد، اما محافل اقتصادیاش از تنوعبخشی به مسیرهای ترانزیت سخن گفتند، حتی اتحادیه اروپا بررسی انتقال پایانه پایانی آیمک از حیفا به بندر لارناکا در قبرس را آغاز کرده است. امارات که از حامیان مالی آیمک بود، سرمایهگذاری در لجستیک اسراییل را «تحت بازنگری» قرار داد. برخی رسانههای عربی حتی از توقف محرمانه پروژههای مشترک میان دوبی و تلآویو خبر دادند. در واقع، حمله موشکی ایران نه تنها زیرساخت فیزیکی، بلکه زیرساخت روانی این پروژه را نیز فرو ریخت. جهان امروز بیش از آنکه به «نقشه» وابسته باشد، به «واقعیت» وابسته است و واقعیت منطقه این است که بدون همراهی کشورمان، هیچ مسیر اقتصادی در غرب آسیا ثبات نخواهد داشت. ایران با قرار داشتن در کریدور شمال- جنوب و دسترسی زمینی و دریایی به قفقاز، آسیای میانه، روسیه و اروپا، جایگاهی جایگزین و حتی برتر نسبت به آیمک دارد. نکته کلیدی آنجاست که ایران، برخلاف رژیم موقت صهیونیستی، نهتنها از همراهی جغرافیا برخوردار است، بلکه از مشروعیت منطقهای نیز بهره میبرد. قدرت ایرانما نه بر شانه اشغال که بر مشارکت مردمی و سیاست بومی سوار است. در نظم جدید جهانی، این مشروعیت، سرمایهای بزرگتر از هر نفت و گازی است. پروژهای که با سر و صدای زیاد آغاز شد، اکنون در اتاق مراقبتهای ژئوپلتیک قرار گرفته است. آیمک اگر هم در آیندهای دور مجدداً احیا شود، بیتردید دیگر بر ستونهای اسراییلی نخواهد ایستاد. شرکای این طرح، در جستوجوی مسیرهایی کمریسکتر، آرامتر و البته مشروعترند؛ آیندهای که در آن تجارت جهانی بتواند از غربآسیا عبور کند، تنها در صورتی ممکن است که مسیرها از دل عقلانیت، عدالت و ثبات بگذرند و این سه مؤلفه، در ژئوپلتیک امروز منطقه، تنها با عبور از ایران معنا مییابند. پروژه آیمک در ظاهر یک شاهکار لجستیکی بود، اما در باطن، تلاشی بود برای نادیده گرفتن ملتها و حذف ارادههای زندهای، چون محور مقاومت. هند شاید دنبال تسریع صادرات بود، امارات شاید در پی ارتقای جایگاه تجاری بود، اما آنکه سود راهبردی اصلی را میبرد، اسراییل بود؛ رژیمی که قرار بود از یک زائده منزوی به شاهراه تجاری بدل شود. همین تضاد منافع پنهان، یکی از دلایل شکنندگی این طرح بود، اما حالا با زوال زیرساخت آیمک و تزلزل سیاسی- امنیتی آن، این نکته آشکارتر شده که مسیرهایی، چون IMEC اگر با واقعیتهای منطقه همسو نباشند، عمر طولانی نخواهند داشت. پاسخ ایران اسلامی نه فقط یک پاسخ نظامی، بلکه یک بازتعریف استراتژیک بود؛ مسیری پایدار، تنها بر شانه ملتهای مقاوم، همسایگی امن و احترام متقابل ساخته میشود. در آینده، حتی اگر پروژهای مشابه آیمک دوباره مطرح شود، باید این درس را در نظر داشت که جغرافیا را میتوان ترسیم کرد، اما مشروعیت را باید بهدست آورد. طرح آیمک، نمادی بود از خیالپردازیهای غرب درباره منطقهای که تصور میکردند با دلار و دیپلماسی میتوانند رامش کنند، اما منطقهای که ریشه در تمدن، مقاومت و مردم دارد، با طرحهای کاغذی از مسیر خود خارج نمیشود. موشکهای شلیک شده با اراده مردم منسجم ایران اسلامی، روایت را بازنویسی کرد: در دنیای امروز، هیچ طرح اقتصادی نمیتواند بر شانههای اشغال و تبعیض دوام آورد و هیچ خط ترانزیتی، اگر از واقعیت ملتها عبور نکند، به مقصد نمیرسد. منبع: روزنامه جوان |