| خراسان نوشت: محمد بن سلمان ولیعهد عربستان سعودی متاثر از استقبال خاصی که ترامپ از او در بدو ورودش به کاخ سفید داشت؛ از افزایش رقم سرمایه گذاری عربستان از 600 میلیون دلار که در سفر ترامپ به عربستان اعلام شده بود به 1000 میلیارد دلار خبرداد؛ رقمی که پرداخت آن حتی برای جیب سرشار از دلارهای نفتی پادشاهی سعودی نیز سنگین و ناممکن به نظر می رسد. بیان این عدد سنگین و غیرواقعی در کنار موافقت ترامپ با فروش جنگنده های اف 35، فروش 300 تانک آمریکایی و صدور مجوز عربستان برای ورود به باشگاه کشورهای هسته ای معنا پیدا می کند و از توافقات پنهان میان ترامپ و بن سلمان برای پیوستن عربستان به توافق ابراهیم پرده برمی دارد. اما چرا وعده 1000 میلیارد دلاری بن سلمان به ترامپ آن قدر غیرواقعی است که او باید به طریق دیگری امتیازات دریافتی را جبران کند؟ عدم تناسب با ابعاد اقتصاد عربستان اولین دلیلی که ادعای ولیعهد عربستان را غیرواقعی جلوه می دهد؛ عدم تناسب اعداد اعلام شده با ابعاد اقتصاد عربستان است. بنابر گزارش رسمی GASTAT (سازمان آمار عربستان) تولید ناخالص ملی (GDP) عربستان در سال 2024 میلادی با رشد 4.4 درصدی نسبت به سال 2023 معادل 1٫09 تریلیون دلار بوده است. طبعا نمی توان انتظار داشت که عربستان بتواند در کوتاه مدت معادل تولید ناخالص ملی یک سال خودش را در یک کشور خارجی سرمایه گذاری کند به خصوص که پروژه های متعدد نیازمند به سرمایه گذاری های سنگین داخلی مثل نئوم، شهر لاین و ... را هم دارد که پیشبرد همین طرح ها ذیل افق 2030 بن سلمان امروز عربستان را حتی مجبور به استقراض و دریافت وام کرده است. حالا در نظر داشته باشید که تولید ناخالص ملی یک مثال بود و سرمایه گذاری داخلی و خارجی دولت عربستان توسط صندوق سرمایه گذاری عربستان (PIF) انجام می شود که به گزارش لوموند مجموع دارایی هایی معادل 700 میلیارد دلار را در سراسر جهان مدیریت می کند. توجه داشته باشید که مجموع سرمایه صندوق سرمایه گذاری عربستان معادل این عدد است و اگر کل این سرمایه ها که شامل سهام شرکت ها و املاک می شوند هم نقد شوند باز هم کفاف سرمایه گذاری 1000 میلیارد دلاری در آمریکا را نمی دهند. افق غیرقابل دستیابی 2030 دومین دلیل عمده ای که می توان به عنوان مانعی در مقابل امکان سرمایه گذاری 1000 میلیارد دلاری عربستان در آمریکا بیان کرد سرمایه گذاری های سنگین عربستان در پروژه های داخلی افق 2030 است. در شرایطی که حالا با گذشت حدود یک دهه از آغاز این طرح بسیاری از عملی بودن آن دچار تردید شدهاند. شواهد میدانی و گزارشهای بینالمللی نشان میدهد که بخشی از برنامههای نمادین Vision 2030 نه تنها با تاخیر مواجه شدهاند، بلکه برخی از آن ها بهصورت عملی در حال کوچکسازی یا بازنگری اساسیاند. گزارشهای خبری حاکی است که پروژه «NEOM» و بهویژه بخش جنجالی شهر آیندهنگرانه بر مبنای انرژی سبز معروف به پروژه «The Line» تحت فشار بازنگری بودجه و کاهش مقیاس قرار گرفتهاند؛ دیوار 170 کیلومتری «The Line» کوچک شده، فازهای پروژه نئوم حذف یا تعلیق شده و برخی پروژهها هم بعد از 2030 منتقل شدهاند. علاوه بر این لوموند در گزارشی از سازوکار تامین مالی به وسیله بدهی و استقراض دولت عربستان برای پیشبرد این طرح ها ذیل افق 2030 خبر داد. به این صورت که همین الان صندوق سرمایه گذاری عربستان با صدور اوراق قرضه و دریافت وام با پشتوانه 700 میلیون سرمایه ای که دارد تامین سرمایه برای انجام این پروژه ها را انجام می دهد و حتی امکان نقد کردن تمام این سرمایه برای انجام سرمایه گذاری در آمریکا نیز وجود ندارد. حالا به تمام این ها کسری بودجه معادل 3 درصد از تولید ناخالص مالی عربستان را هم به مجموع این موارد اضافه کنید. مجموع دلایلی که خود بیانگر واقعیت اظهارات بن سلمان در مقابل ترامپ هستند؛ سیگنال هایی سیاسی برای بازگذاشتن دست ترامپ برای فروش جنگنده های اف 35 و صدور اجازه برای ساخت تاسیسات هسته ای اند. بده بستان هایی که تماما نه با سرمایه گذاری هنگفت سعودی ها در آمریکا، بلکه با پیوستن به توافق ابراهیم، عادی سازی روابط با اسراییل و معامله با خون مردم مظلوم غزه پرداخت خواهد شد. |