| به گزارش پارسینه به نقل از زومیت، ما کاملاً آسیب پذیر به دنیا می آییم، وابسته به بزرگسالانی که از ما مراقبت می کنند و به ما می آموزند چگونه با دیگران ارتباط برقرار کنیم. داستان روابط ما در بزرگسالی نیز بسیار پیش تر از آنچه تصور می کنیم، آغاز می شود. به تازگی، پژوهشی چند دهه ای پرده از این راز برداشته که چگونه کیفیت روابط ما در دوران کودکی با والدین و دوستان، به طور مستقیم سبک دلبستگی و کیفیت روابط عاطفی ما در بزرگسالی را تعیین می کند. به گزارش ساینتیفیک امریکن، مطالعه نشان می دهد که روابط اولیه با مادر، پیش بینی کننده ی سبک دلبستگی در تمام روابط اصلی زندگی، از والدین و بهترین دوستان تا شریک های عاطفی است. کسانی که در کودکی رابطه ای صمیمانه تر با تنش کمتر با مادرشان داشتند، در بزرگسالی نیز روابطی امن تر و پایدارتر را تجربه می کنند. این امر تأثیر ماندگار نخستین کسی را نشان می دهد که قرار است همیشه کنار شما باشد. دوستی های دوران کودکی نیز نقش مهمی در شکل دهی به رویکرد افراد نسبت به روابط صمیمی و عاشقانه در آینده دارند. این دوستان نخستین، به کودکان فرصت تمرین تعامل، تبادل و اعتماد می دهند و الگوی تجربه های کودکی، در بزرگسالی بازتاب می یابد. اثرات ماندگار نخستین پیوندها ایده ی تأثیر گسترده ی نخستین روابط بر زندگی، در قالب نظریه ی دلبستگی برگرفته از زیگموند فروید و تکمیل شده توسط جان بالبی، مطرح شده است. این نظریه توضیح می دهد که افراد در نحوه ی اعتماد و اتکا به دیگران متفاوت اند. برخی به راحتی به دیگران متکی می شوند و آنان را به عنوان پایه ای امن می پذیرند، در حالی که برخی دیگر اعتماد و اطمینان کمتری دارند. امروزه پژوهشگران سبک های دلبستگی را بر اساس دو بعد تعریف می کنند: اضطراب دلبستگی که میزان اطمینان فرد نسبت به حضور و پاسخگویی دیگران را نشان می دهد. اجتناب دلبستگی که میزان راحتی فرد در اتکا به دیگران را مشخص می کند. رابطه ای امن، رابطه ای است که هر دو بعد در آن پایین باشد؛ یعنی احساس نزدیکی، اعتماد و حمایت متقابل در آن تجربه شود. دوستی های دوران کودکی حتی مؤثرتر از رابطه با مادر هستند مطالعات گذشته به دلیل محدودیت های حافظه و سوگیری های شناختی، نتوانسته بودند تصویر کاملی ارائه دهند و اغلب فقط رابطه با مادر را بررسی کرده بودند. اما مطالعه ی تازه که از سال 1991 آغاز شد، 1364 کودک و خانواده هایشان را تحت نظر گرفت و سپس، دوباره با 705 نفر از همان شرکت کنندگان در بزرگسالی، ارتباط برقرار کرد. بین سال های 2018 تا 2022، شرکت کنندگان که 26 تا 31 ساله بودند، اطلاعاتی درباره ی روابط کنونی با والدین، دوستان و شریک های عاطفی خود ارائه دادند. بر این اساس، پژوهشگران ارتباط میان کیفیت روابط اولیه و سبک های دلبستگی بزرگسالی را تحلیل کردند و به الگوهای چشمگیری رسیدند. پیگیری گروه در بزرگسالی نشان داد که رابطه ی اولیه با مادر، تعیین کننده ی سبک دلبستگی کلی و رویکردهای خاص نسبت به روابط با دوستان، شریک های عاطفی و پدر بود. درگیری بیشتر با مادر، نزدیکی کمتر و برخورد سردتر او در کودکی، احساس ناامنی در روابط بزرگسالی را به دنبال داشت. پژوهشگران ارتباط معناداری میان کیفیت رابطه با پدر و سبک های دلبستگی آینده پیدا نکردند؛ در آن دوره، مادران عمدتاً مراقب اصلی بودند و پدران نقش کمتری در مراقبت روزمره داشتند. دوستی های دوران کودکی، به ویژه برای پیش بینی روابط عاشقانه و دوستانه در بزرگسالی، حتی مؤثرتر از رابطه با مادر بودند. افرادی که در کودکی روابط دوستانه باکیفیت و حس تعلق خاطر داشتند، در 30 سالگی احساس امنیت بیشتری را در روابط خود تجربه کردند. کیلی دوگان، استاد روانشناسی در دانشگاه میزوری و نویسنده ی اصلی پژوهش، می گوید: کسانی که در کودکی به مادرشان نزدیک تر بودند و کشمکش کمتری با او داشتند، در بزرگسالی در تمام روابط خود احساس امنیت بیشتری می کردند. این یافته تکان دهنده است، زیرا تأثیر پایدار اولین کسی را نشان می دهد که قرار است تکیه گاه شما باشد. آیا گذشته، سرنوشت ما را رقم می زند؟ شاید مهم ترین پیام پژوهش، امیدبخشی آن است. کیلی دوگان تأکید می کند که یافته ها به معنای جبرگرایی نیست. او می گوید: شما قطعاً محکوم به گذشته ی خود نیستید. شواهد علمی نشان می دهد که سبک های دلبستگی انعطاف پذیر هستند و می توانند در واکنش به تجربیات مثبت یا منفی در طول زندگی تغییر کنند. دوگان توضیح می دهد: ممکن است رابطه ی چندان خوبی با والدینتان نداشته باشید و همچنان در بزرگسالی، پیوندی امن و سالم با دوست صمیمی یا شریک عاطفی خود برقرار کنید. در همین راستا، دوگان و همکارانش در حال توسعه ی یک اپلیکیشن تعاملی هستند تا به افراد کمک کنند به صورت عملی، برای ایجاد روابطی امن تلاش کنند، زیرا همیشه فرصتی برای تغییر و ساختن آینده ای بهتر در روابط وجود دارد. مطالعه در مجله Personality and Social Psychology منتشر شده است. |