طرح موضوع «تغییر رژیم» در تهران از سوی ترامپ ،یک آفند سیاسی به همگرایی جدید اجتماعی در ایران است در میانه بحرانیترین فصل تاریخ خاورمیانه، جایی که ایران و رژیم صهیونیستی درگیر یک تقابل نظامی بیسابقهاند، دونالد ترامپ، با انتشار متنی جنجالی در شبکه اجتماعی، بار دیگر پرده از نیتهای واقعی دولت آمریکا برداشت. او با زبانی بیپروا نوشت: «استفاده از واژه «تغییر رژیم» از نظر نزاکت سیاسی درست نیست، اما اگر حکومت کنونی ایران نتواند عظمت را به این کشور بازگرداند، چرا نباید تغییر کند؟» ترامپ این پیام را با شعار تازهابداعشده خود –«میگا» (Make Iran Great Again)– منتشر کرد؛ شعاری که تقلیدی آشکار از «ماگا» است، همان عبارتی که او پیشتر در کارزارهای انتخاباتی خود برای آمریکا بهکار میبرد. این در حالی است که تنها چند ساعت قبل، وی در دیدار رسمی با معاون خود، مدعی شده بود که «دولت ایالات متحده بهدنبال تغییر حکومت ایران نیست». این تضاد گفتار و رفتار، از همان الگویی پیروی میکند که در سیاست ترامپ، حقیقت را قربانی تاکتیکهای روانی لحظهای میکند. حتی با توجه به برخی اقدامات رژیم صهیونیستی مثل هدف قرار دادن در زندان اوین و برخی ساختمان های دولتی به نظر می رسد چنین توهمی در ذهن آمریکاییها جدی به نظر می رسد. اما چرا این توهم در زمان حال امکان وقوع ندارد. همبستگی ملی؛ شکست پروژه تقابل داخلی ترامپ با نگاهی کاملاً سطحی و بریده از واقعیت، همچنان به این گزاره نادرست دل بسته که مردم ایران بهطور جمعی آمادهاند با نخستین تلنگر خارجی، علیه نظام برخیزند. اما واقعیت میدانیِ ایران بهویژه پس از آغاز جنگ مستقیم اسراییل و ایران، از پدیدهای عکس آن حکایت دارد. صحنههای حمایت گسترده مردمی از نیروهای مسلح، همبستگی ملی در شهرهای مختلف و حتی همراهی فعالان سابق جنبشهای اعتراضی، نشاندهنده تغییری بنیادین در مختصات سیاسی–اجتماعی ایران است. برای نخستینبار طی سالهای اخیر، گروههایی که پیشتر در مقابل نظام جمهوری اسلامی موضع داشتند، اکنون با صراحتی بیسابقه در کنار کشور ایستادهاند؛ نه بهدلیل تغییر عقیده، بلکه از آنرو که ایران را در معرض تجاوز خارجی دیدهاند. ترامپ در چنین شرایطی، با ژستی ناجیمآبانه سخن از تغییر حکومت میگوید، اما فراموش میکند که بدون حمایت اجتماعی، پروژههای براندازانه به سادگی به ضدخود بدل میشوند. اپوزیسیون بیریشه ترامپ اگرچه در تلاش است تا از مفاهیم براندازانه بهرهبرداری سیاسی کند، اما بهنظر میرسد مشاوران او، همانند دفعات پیش، او را درگیر رویاهای رسانهای کردهاند. فرض براندازی بدون وجود یک آلترناتیو معتبر و مقبول، چیزی فراتر از یک شوخی سیاسی نیست. اپوزیسیون فعلی جمهوری اسلامی، چه در قالب سلطنتطلبان و چه در اشکال شبهمدرن آن، در بهترین حالت دچار پراکندگی، عدم مشروعیت مردمی و عدم اجماع استراتژیک است. شخصیتی چون رضا پهلوی که از سوی برخی رسانههای غربی به عنوان «گزینه» مطرح میشود، در ذهن بخش قابل توجهی از جامعه ایرانی یادآور طنزهای مهران مدیری است تا تصویری جدی از یک سیاستمدار بالقوه. اگر ترامپ واقعاً چنین گزینهای را بهعنوان امید تحول در ایران در نظر گرفته، بیش از هر چیز نشان از فاصله تفکرات ذهنی او با مختصات واقعی جامعه ایرانی دارد. توهم لشکرکشی؛ شکست پیش از آغاز برخی تحلیلگران نزدیک به اردوگاه نئوکانها در آمریکا، در توجیه اظهارات ترامپ از امکان «مداخله نظامی محدود» برای تسریع تغییر حکومت در ایران سخن گفتهاند. حتی اگر از فانتزی چنین سناریویی عبور کنیم، تجربه تاریخی مداخلههای مستقیم نظامی آمریکا در منطقه بهوضوح نشان داده که هیچ حکومتی با لشکرکشی خارجی سرنگون نشده است مگر با هزینههای بسیار سنگین و ویرانگر. ایران نه لیبیِ قذافی است، نه عراقِ صدام و نه افغانستانِ بیدولت. ایران دارای ارتش و سپاه منسجم، ساختار امنیتی پیچیده و شبکههای دفاعی مردمی قدرتمندی است که تصور چنین فرضی بیشتر شبیه یک رویای خیالی است. ایده مداخله نظامی برای تغییر حکومت در ایران، بیش از آن که یک استراتژی باشد، ابزار روانی برای تهییج افکار عمومی و امتیازگیری از کشور محسوب میشود. حافظه تاریخی مقاومت جمهوری اسلامی ایران، از همان سالهای آغازین تأسیس، در برابر یکی از نابرابرترین جنگهای سده اخیر –جنگ تحمیلی 8 ساله– ایستاد؛ جنگی که طی آن، همزمان با نوزایی نهادی در ساختار حکومت، با تحریم کامل نظامی و سیاسی روبه رو بود. اما امروز، ایران نهتنها در حوزه تسلیحاتی در زمره قدرتهای مطرح منطقهای قرار گرفته، بلکه در عرصههای فناوری نظامی از جمله پهپاد، موشکهای بالستیک، جنگ الکترونیک و پدافندی، به سطحی از بسیار بسیار بالاتر از دهه شصت دست یافته که توازن قوا در منطقه را دگرگون ساخته است. ترامپ یا نادان است یا متوهم اگر گمان میبرد میتوان با فشردن دکمه توییت، ایران را دچار فروپاشی کرد. او ایران را نه در میدان نبرد که در آینه فاکسنیوز و لابیهای ضدایرانی تماشا میکند؛ و این خطای استراتژیک، بار دیگر ممکن است آمریکا را به سمت باتلاقی دیگر در خاورمیانه سوق دهد. میگا، شعار یا فریب؟ شعار «میگا» ترامپ –Make Iran Great Again– در ظاهر یک آرمانگرایی سیاسی است، اما در واقع، ادامه همان بازی خطرناکی است که با لیبی و عراق و سوریه آغاز شد؛ تظاهر به دلسوزی، در حالیکه نتیجه نهایی چیزی جز تخریب، فروپاشی ملی و دههها بیثباتی برای مردم آن کشورها نبود. امروز ایرانیان، چه منتقد و چه موافق، بیش از هر زمان، به این ترفند آشنا هستند: نسخه آمریکایی تغییر حکومت، یعنی نابودی تمام زیرساخت های کشور و عدم توسعه و پیشرفت. خراسان |