به گزارش پارسینه به نقل از history، با اینکه مری شِلی خیلی قبل تر از ظهور سینما از دنیا رفت، اما هیولای خلق شده توسط دکتر فرانکنشتاین، در قرن بیستم و بیست و یکم بارها و بارها روی پرده ی سینما زنده شده—هر بار با چهره ای تازه، متناسب با ترس ها و دغدغه های نسل جدید.  از صامت تا کلاسیک: آغاز هیولای سینمایی - فرانکنشتاین (1910): اولین اقتباس سینمایی، ساخته ی شرکت ادیسون، فقط 16 دقیقه بود و تا سال ها گمشده محسوب می شد. جلوه های ویژه ی ابتدایی مثل هیولایی که از دیگ دود بیرون میاد، برای زمان خودش عجیب و خلاقانه بود. - فرانکنشتاین (1931): نسخه ی معروف یونیورسال با بازی بوریس کارلوف، هیولا رو به نماد ترس سینمایی تبدیل کرد. این فیلم همراه با دراکولا باعث شد استودیوها بفهمن که ترس می فروشه و موجی از هیولاهای کلاسیک مثل گرگینه، مومیایی و مرد نامریی به راه افتاد. - پسر فرانکنشتاین (1939): آخرین حضور کارلوف در نقش هیولا و الهام بخش فیلم فرانکنشتاین جوان مل بروکس. فضای بصری فیلم یادآور سینمای اکسپرسیونیستی آلمانه.  رنگ، طنز و بازآفرینی های فرهنگی - نفرین فرانکنشتاین (1957): اولین نسخه ی رنگی توسط استودیوی بریتانیایی Hammer با بازی کریستوفر لی. این فیلم آغازگر مجموعه ای از دنباله های ترسناک گوتیک بود. - خانواده مانستر (1964 1966): سریال طنز خانوادگی که هیولا رو به پدر معمولی تبدیل کرد. هرمن مانستر با ظاهر عجیبش، زندگی روزمره ی طبقه ی متوسط رو تجربه می کرد. - فرانکنشتاین علیه باراگون (1965) و جنگ گارگانتواها (1966): نسخه های ژاپنی در سبک کایجو، با هیولاهای غول پیکر که با هم مبارزه می کردن. این فیلم ها روی کارگردان های آمریکایی مثل تیم برتون و تارانتینو تأثیر گذاشتن. - بلکنشتاین (1973): نسخه ی Blaxploitation با هیولایی سیاه پوست که از سرباز زخمی جنگ ویتنام ساخته شده. برخلاف Blacula که موفق بود، این فیلم با استقبال سردی روبه رو شد.  طنز، کودکانه و بازسازی های مدرن - فرانکنشتاین جوان (1974): پارودی کمدی مل بروکس با بازی پیتر بویل. فیلمی سیاه وسفید با شوخی های فیزیکی و ارجاع های سینمایی که بروکس بعدها گفت بهترین فیلمشه—هرچند نه خنده دارترین. - فرانکوینی (1984 و 2012): نسخه ی کودکانه ی تیم برتون درباره ی پسری که سگ مرده ش رو زنده می کنه. نسخه ی 2012 با صداپیشگان معروف ساخته شد، ولی بخشی از جذابیت نسخه ی اولیه رو از دست داد. - فرانکنشتاین مری شِلی (1994): اقتباس پرزرق وبرق با بازی رابرت دنیرو در نقش هیولایی باهوش و خودآگاه. با وجود بازیگران قوی و جلوه های بصری چشم گیر، فیلم به خاطر تمرکز زیاد روی گذشته ی دانشمند، نقدهای ضدونقیضی گرفت. فرانکنشتاین در سینما فقط یه هیولا نیست؛ بلکه آینه ایه برای ترس ها، امیدها و تخیلات هر دوره. از آزمایشگاه های دودآلود تا خانه های حومه ی شهر، از طنز تا تراژدی، این موجود بازسازی شده همچنان زنده ست—در ذهن، در فرهنگ، و روی پرده ی نقره ای. |