صبح نو نوشت: روز دوشنبه شهر شرمالشیخ مصر میزبان نشستی بینالمللی با حضور سران بیش از 20 کشور خواهد بود که با هدف پایان دادن به جنگ غزه و آغاز مرحلهای جدید از صلح و ثبات در خاورمیانه برگزار میشود. این اجلاس توسط «عبدالفتاح السیسی» رییسجمهور مصر و «دونالد ترامپ» رییسجمهور آمریکا بهطور مشترک اداره خواهد شد. ایالات متحده در اقدامی کمسابقه، از طیف گستردهای از کشورها برای حضور در این نشست دعوت کرده که نام جمهوری اسلامی ایران نیز در میان مدعوین به چشم میخورد. فهرست کشورهای دعوتشده به شکل قابل ملاحظهای گسترش یافته و کشورهایی نظیر اسپانیا، ژاپن، هند، مجارستان، بحرین، کویت و حتی آذربایجان و ارمنستان نیز به این جمع افزوده شدهاند. این در حالی است که رژیم اسراییل در نشست شرمالشیخ نمایندهای نخواهد داشت و جنبش حماس نیز اعلام کرده در این اجلاس شرکت نخواهد کرد. چنین ترکیب مدعوینی، نشاندهنده آن است که حتی دولت آمریکا نیز برای حلوفصل بحران غزه ناگزیر به در نظر گرفتن نقش ایران بوده است - امری که برخلاف ادعای برخی مبنی بر «حذف شدن ایران از معادلات منطقه» است. صدور دعوتنامه رسمی برای تهران در چنین رویدادی، به روشنی حکایت از وزنه تأثیرگذار ایران دارد که نمیتوان آن را نادیده گرفت. نقش ایران در معادله صلح دعوت از ایران به نشست صلح غزه، از چند جهت حائز اهمیت است و پیامهای سیاسی مهمی به همراه دارد. نخست آنکه حضور نام ایران در فهرست مدعوین، خود اعترافی ضمنی از سوی واشنگتن به نفوذ و تأثیرگذاری تهران در تحولات غزه است. آمریکا و مصر در شرایطی ایران را به این اجلاس فراخواندهاند که به خوبی واقفاند تهران طی دههها از حامیان اصلی مقاومت فلسطین بوده و بر گروههایی چون حماس و جهاد اسلامی نفوذ دارد. در واقع، برای تضمین موفقیت آتشبس و اجرای توافق تبادل اسرا در غزه، جلب همراهی (یا حداقل خنثیسازی مخالفتهای) ایران یک عامل کلیدی قلمداد شده است. علاوه بر این، دعوت ایران در حالی صورت گرفته که برخی تحلیلگران غربی وضعیت اخیر ایران را بهعنوان بازیگری «منزوی و تضعیف شده» توصیف کرده بودند. محور مقاومت به رهبری ایران در جنگ دو ساله غزه متحمل ضرباتی شد و بسیاری از سران گروههای همپیمان ایران هدف حملات قرار گرفتند. بااینحال، حتی منتقدان ایران نیز اذعان کنند بدون حضور این کشور، برقراری صلحی پایدار دشوار خواهد بود. ایران اگر در نشست شرکت کند، بخشی از فرآیند صلح خواهد بود و اگر شرکت نکند، آنگاه ایالات متحده میتواند استدلال کند که تهران خود فرصت تأثیرگذاری سازنده را کنار گذاشته است. بدین ترتیب، در هر دو حالت آمریکا ابتکار عمل تبلیغاتی را به دست میگیرد، هرچند اصل دعوت نشان میدهد که نقش منطقهای ایران چنان پررنگ است که حتی رقیب دیرینهاش نیز برای حل بحران به آن روی آورده است. اهداف و انگیزههای ترامپ از نشست شرمالشیخ این اجلاس را نمیتوان صرفا یک گردهمایی بشردوستانه دانست، بلکه بخشی از یک طرح بزرگتر به رهبری ترامپ است که هم اهداف میدانی و هم اهداف سیاسی را دنبال میکند. بر اساس گزارشها، طی مذاکرات فشرده غیرمستقیم در شرمالشیخ با میانجیگری مصر، قطر و ترکیه، ابتکار صلح جامعی شکل گرفته که قرار است در این نشست رسمیت پیدا کند. مرحله اول این طرح با برقراری آتشبس و تبادل اولیه اسرا و گروگانها میان حماس و اسراییل آغاز شده است. در این مرحله، شماری از گروگانهای اسراییلی از غزه آزاد شده و در مقابل حدود 2000 زندانی فلسطینی - از جمله تمامی اسرای جنگ اخیر - رها میشوند. همزمان نیروهای ارتش اسراییل طبق توافق از بخشهایی از خاک غزه به تدریج عقبنشینی کردهاند. هدف کوتاهمدت این برنامه، تثبیت آتشبس و رفع بحران فوری انسانی در غزه است؛ اما هدف بلندمدت آن بازگرداندن ثبات به غزه و جلوگیری از شعلهور شدن مجدد جنگ از طریق تغییر معادلات حاکم بر این باریکه خواهد بود. کاخ سفید میخواهد اطمینان حاصل کند که پس از توقف جنگ، غزه دوباره به پایگاهی برای نیروهای مسلح مخالف اسراییل تبدیل نشود. هرچند حماس صراحتا اعلام کرده هیچ طرحی را که به معنای ترک غزه توسط رهبرانش یا خلع سلاح یکجانبه باشد نخواهد پذیرفت و چنین پیشنهادهایی را «بیمعنی» خوانده است. نمایش رسانهای ترامپ نباید از نظر دور داشت که ترامپ به نمایشهای رسانهای و لحظات تاریخی علاقهمند است. او در دوره قبلی خود نیز با ترتیب دادن دیدارهای بیسابقه (مانند دیدار با رهبر کره شمالی) نشان داد که از تصویر دست دادن با دشمنان دیرینه آمریکا برای تبلیغ پیروزی استقبال میکند. در همین چارچوب، برخی ناظران معتقدند دعوت از مقامات ایرانی به شرمالشیخ نیز میتواند با انگیزه ایجاد یک لحظه تاریخی برای دوربینها باشد - لحظهای که در آن احتمالا برای اولینبار یک رییسجمهور آمریکا و یک مقام ارشد جمهوری اسلامی در یک قاب ظاهر شوند. حتی اگر چنین دیداری کوتاه و در حاشیه باشد، باز هم یک پیروزی تبلیغاتی برای ترامپ تلقی خواهد شد؛ زیرا او میتواند مدعی شکستن تابوی 44 ساله عدم گفتوگوی مستقیم آمریکا و ایران شود. از دید ترامپ، حضور ایران در اجلاس به خودی خود یک دستاورد است . هرچند مقامات ایرانی این روایت را قبول نخواهند کرد، اما ترامپ به خوبی هنر بهرهبرداری تبلیغاتی از چنین موقعیتهایی را دارد. اجماع جهانی با حذف اسراییل بااینحال، ترامپ با کنار گذاشتن موقت اسراییل از ویترین دیپلماتیک، دست خود را برای جلب مشارکت حداکثری کشورهای دیگر باز گذاشت. او توانست بدون حضور نتانیاهو - که ممکن بود برای برخی دولتهای مسلمان شرکتکننده حساسیتبرانگیز باشد - اجماعی بینالمللی به نفع آتشبس شکل دهد. در واقع، ترامپ ابتکار صلح خود را فراتر از اختلافات سیاسی اسراییل برده و آن را در سطحی جهانی مطرح کرده است که همگان در آن همراه هستند. این انزوای دیپلماتیک اسراییل در مراسم، به آمریکا امکان میدهد روایت دلخواهش را تثبیت کند. دوراهی تهران: مشارکت یا عدم حضور؟ اکنون پرسش مهم این است که ایران چگونه به این دعوت پاسخ خواهد داد و محاسبات استراتژیک تهران برای حضور یا عدم حضور چیست. برخی گزارشهای غیررسمی حاکی است که تهران تصمیم گرفته علیرغم دریافت دعوتنامه، در اجلاس شرمالشیخ شرکت نکند. عدم حضور ایران خود پیامی سیاسی در بر دارد؛ بااینحال تصمیم نهایی تهران هرچه باشد - چه حضور و چه غیاب - هر کدام بازتابدهنده جوانبی از قدرت و مصلحتسنجی ایران است. در واقع ایران با آمدن یا نیامدن به شرمالشیخ، دو سناریوی متفاوت را رقم میزند که هر یک مزایا و مخاطراتی برایش به همراه خواهد داشت. در صورت حضور ایران در نشست: چنین حضوری بیتردید تأییدکننده نفوذ و اعتبار منطقهای جمهوری اسلامی تلقی میشود. دعوت آمریکا از ایران به یک اجلاس بینالمللی خود نشانه اهمیت ایران بود و اگر تهران این دعوت را اجابت کند، تصویری از اعتمادبهنفس و قدرت نمایش داده است؛ کشوری که علیرغم خصومت با واشنگتن، آنقدر وزنه دارد که در کنار دیگر قدرتها برای تصمیمگیری درباره صلح و جنگ منطقه مینشیند. از دید حامیان حضور، مشارکت فعال ایران میتواند فرصتی برای تأثیرگذاری مستقیم بر روند مذاکرات و دفاع از منافع ملت فلسطین باشد. ایران در صورت حضور میتواند اطمینان حاصل کند که خواستههایی نظیر رفع کامل محاصره غزه، تداوم کمکرسانی به مردم و جلوگیری از مصادره مقاومت فلسطین در فرایند سیاسی، مورد غفلت قرار نگیرد. به علاوه، حضور دیپلماتیک ایران ممکن است مسیر تنشزدایی در سایر زمینهها را نیز هموار کند. بااینحال، هزینهها و مخاطراتی نیز در مشارکت ایران نهفته است. نخست آنکه حضور ایران در کنار ترامپ و سایر متحدان آمریکا ممکن است از سوی برخی مخالفان تهران به منزله عقبنشینی از اصول و پذیرش نقش فرعی در یک طرح آمریکایی تعبیر شود. رسانهها و جریانهای مخالف جمهوری اسلامی میتوانند تصویر دست دادن یا عکس یادگاری مقامات ایرانی با ترامپ را بزرگنمایی کرده و آن را نشانه نرمش ایران تحت فشار تحریمها قلمداد کنند. علاوه بر این، همراهی با ابتکار ترامپ ممکن است تهران را در موقعیت تأیید ضمنی نتایج سیاسی آن قرار دهد. طرح صلح ترامپ - چنانکه اشاره شد - خواستار خلع سلاح گروههای مقاومت در غزه و تغییر ساختار حکمرانی آن است. این تغییرات دقیقا همان چیزی است که اسراییل و آمریکا سالها دنبال آن بودند: حذف حماس از قدرت و تضعیف محور مقاومت در فلسطین. اگر نمایندهای از ایران در اجلاس حضور داشته باشد و سند نهایی را (هرچند به شکل مشروط) تأیید کند، ممکن است این شائبه ایجاد شود که تهران نیز این ترتیبات را پذیرفته است. چنین برداشتی میتواند به وجهه ایران در نزد گروههای مقاومت ضربه بزند و شکافی در جبهه همپیمانانش ایجاد کند. حتی اگر ایران صرفا برای اعلام مواضع خود شرکت و مخالفتش را ابراز کند، باز هم در عمل بخشی از فرایندی شده که طراحیاش در واشنگتن انجام گرفته است. به عبارت دیگر، مشارکت ایران مشروعیتی از منظر امنیت ملی نیز حضور مقامات ایرانی در یک اجلاس چندجانبه تحت مدیریت آمریکا میتواند با ریسکهایی همراه شود. تهران همواره نسبت به نیت واقعی واشنگتن بدبین است و ممکن است بیم آن را داشته باشد که ترامپ صرفا برای نمایش پیروزی خود ایران را به صحنه کشانده باشد، بیآنکه امتیاز ملموسی به تهران بدهد. خلاصه آنکه در سناریوی حضور، ایران ضمن کسب برخی منافع دیپلماتیک، در معرض انتقاد داخلی و مخاطره سیاسی اعتباری نیز قرار خواهد گرفت. در صورت عدم حضور ایران در نشست: این گزینه نیز جنبههای مثبت و منفی خاص خود را برای تهران دارد. مهمترین پیام عدم مشارکت، اعلام صریح پایبندی ایران به مواضع اصولیاش در قبال فلسطین و مقاومت است. تهران سالهاست که هرگونه روند صلح تحت هدایت آمریکا را بیاعتمادانه مینگرد و معتقد است حقوق فلسطینیان نباید در معاملات پشتپرده تضییع شود. اگر ایران در شرمالشیخ شرکت نکند، نشان خواهد داد که حاضر نیست برای ژست دیپلماتیک از اصول خود عدول کند و در برابر فشار افکار عمومی حامی مقاومت داخلی و منطقهای، موضعی سازشکارانه بگیرد. این تصمیم میتواند پیام قدرتنمایی استقلال ایران را مخابره کند؛ بدین معنا که جمهوری اسلامی حتی تحت شدیدترین فشارهای تحریمی نیز تن به خواسته آمریکا برای حضور نمادین نمیدهد. به بیان دیگر، ایران با نیامدن خود اعتبار دعوت آمریکا را تا حدی زیر سوال میبرد و ابتکار ترامپ را از حضور یک بازیگر مهم منطقهای محروم میکند. از دید برخی تحلیلگران در تهران، عدم حضور بهتر از حضوری است که بخواهد ایران را در برابر عمل انجام شده قرار دهد. به علاوه، با شرکت نکردن ایران، مسئولیت کامل پیشبرد و پیامدهای نشست شرمالشیخ بر عهده آمریکا و همپیمانانش خواهد بود. تهران میتواند هر نتیجهای را که خوشایندش نبود، بهرغم دعوت شدن، به رسمیت نشناسد و این فرآیند را ناقص بداند. چنین رویکردی آزادی عمل بیشتری برای ایران در آینده فراهم میکند تا مثلا در صورت نقض آتشبس توسط اسراییل یا شکست توافق، آمریکا را مقصر جلوه داده و خود را مبری از هرگونه تعهدی نشان دهد. البته عدم مشارکت ایران خالی از هزینه نخواهد بود. نخست آنکه رسانههای غربی احتمالا آن را نشانه انزوای بیشتر تهران تعبیر خواهند کرد - همانطور که همین حالا برخی گزارشهای خبری از «غیبت مشهود ایران در میز مذاکرات» سخن گفتهاند. آمریکا و متحدانش ممکن است بهرهبرداری تبلیغاتی کنند که «ما حتی ایران را دعوت کردیم، اما آنها همکاری نکردند» و از این طریق اجماعی علیه تهران در افکار عمومی ایجاد نمایند. همچنین عدم حضور ایران بدین معناست که تهران فرصت اثرگذاری مستقیم بر مفاد توافق نهایی را از دست میدهد. ممکن است در غیاب ایران، تصمیماتی در شرمالشیخ گرفته شود که با منافع یا امنیت ملی جمهوری اسلامی در تضاد باشد؛ مثلا درباره مکانیزمهای نظارتی بینالمللی در غزه یا نقشآفرینی نیروهای منطقهای رقیب ایران (مانند برخی کشورهای عربی) در بازسازی غزه، بحث شود و ایران صدای مخالفش را به گوش حاضرین نرساند. از سوی دیگر، عدم حضور ایران میتواند پیامی نگرانکننده به طرف فلسطینی مخابره کند. حماس و جهاد اسلامی هرچند علنا از ایران خواستار دخالت در این مراسم نشدهاند، ولی غیبت ایران شاید این تصور را ایجاد کند که تهران در لحظه حساس سیاسی ترجیح داده کنار بایستد. ایران؛ بازیگری که حتی در غیابش معادلات را تغییر میدهد فرجام کار هرچه باشد - چه ایران در شرمالشیخ حاضر شود و چه نه - نقش و جایگاه ایران در معادلات آتی منطقه کماکان برجسته و تعیینکننده باقی خواهد ماند. روندی که ترامپ آغاز کرده، اگر به تمامی مراحل خود عمل کند، میتواند معادلات سنتی مناقشه فلسطین را دگرگون سازد. در مجموع، دعوت از ایران به اجلاس شرمالشیخ - چه تهران آن را بپذیرد و چه رد کند - خود نشاندهنده وزنه غیرقابلانکار ایران در معادلات منطقهای است. حتی مخالفان ایران نیز اذعان دارند که بدون مشارکت (یا حداقل رضایت ضمنی) تهران، دستیابی به صلحی بادوام در غزه دشوار خواهد بود. دولت ترامپ با همه اختلافات عمیق با جمهوری اسلامی، تصمیم گرفت ایران را بر سر میز بیاورد و این حقیقتا بیانگر آن است که هیچ ائتلاف صلح و ثباتی در خاورمیانه نمیتواند ایران را نادیده بگیرد. در نهایت، چه ایران در عکس یادگاری صلح حضور داشته باشد و چه نداشته باشد، صدور همین دعوتنامه رسمی از سوی واشنگتن گواهی بر قدرت و نفوذ ایران است. انتخاب ایران هر چه که باشد، بیشک معادلات بازی را به سود منافع ملی خویش تنظیم خواهد کرد - حضوری مشروط و محتاطانه برای تضمین خواستههایش، یا غیابی پرصلابت برای حفاظت از اصولش. آنچه قطعی به نظر میرسد این است که در خاورمیانه پساجنگ غزه، نقشی برای ایران تعریف شده که خود را دیر یا زود نشان خواهد داد؛ خواه بر صندلی مذاکرات صلح، خواه در معادلات میدانی مقاومت. ایران با سیاستورزی خاص خود، پیام روشن فرستاده است که بدون در نظر گرفتن صدایش، صفحه جدیدی در امنیت و ثبات منطقه گشوده نخواهد شد. |