در روزهایی که منطقه باردیگر صحنه تحرکات نظامی و رسانهای گستردهای شده است، برخی رسانههای خارجی و همپیمانان منطقهایشان با انتشار سلسلهای از اخبار و شایعات درباره انتقال تجهیزات نظامی آمریکا به پایگاه «العدیده» و جابهجایی تانکرهای سوخت و هواپیماهای رزمی، تلاش میکنند فضای عمومی ایران را به سمت التهاب و نگرانی سوق دهند؛ تلاشی که به نظر بخشی از یک «جنگ شناختی» طراحیشده است، نه بازتاب واقعیت میدانی. امیر سرتیپ عزیز نصیرزاده، وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح، در واکنش به این فضاسازیها با صراحت گفت: «این که برخی رسانهها مرتب میگویند حمله خواهد شد، هدفشان چیزی جز برهمزدن ثبات اقتصادی و روانی جامعه نیست. این بخشی از همان جنگ شناختی است. مردم باید هوشیار باشند و اجازه ندهند این نبرد ذهنی، به نبرد واقعی تبدیل شود.» او تأکید کرد که نیروهای مسلح کشور در اوج آمادگی قرار دارند و اگر جنگی به ایران تحمیل شود، همانند گذشته با قدرت از کشور دفاع خواهند کرد: «اگر جنگی رخ دهد، ما آمادهایم. همانطور که در جنگ 12 روزه دشمن را وادار به پذیرش آتشبس کردیم، اینبار نیز چنین خواهد بود. هیچکس دلش برای ما نسوخت؛ ما آنها را وادار کردیم.» نصیرزاده در واقع به نقطهای کلیدی اشاره دارد: تفاوت میان واقعیت میدانی و روایت رسانهای. او هشدار میدهد که القای مداوم احتمال جنگ، به خودی خود ابزاری برای بیثباتسازی اقتصاد و افکار عمومی است. در حالیکه، از منظر نظامی، ایران نه تنها قصد آغاز جنگ ندارد بلکه بهدنبال جلوگیری از آن است، اما همزمان خود را برای هر سناریویی آماده نگه داشته است.در شرایطی که منطقه از لبنان تا دریای سرخ در التهاب قرار دارد، طبیعی است که هرگونه تحرک نظامی آمریکا یا رژیم صهیونیستی، بازتاب گستردهای در فضای رسانهای پیدا کند. با این حال، آنچه در ایران باید مورد توجه قرار گیرد، نقش افکار عمومی در بازدارندگی است. همانطور که وزیر دفاع تصریح کرده، جامعهای که آرامش خود را حفظ کند و از واکنشهای هیجانی ـ بهویژه در حوزه اقتصاد و بازار ارز ـ بپرهیزد، در حقیقت به یک نیروی بازدارنده جدید تبدیل میشود. به بیان دیگر، اگر جامعه ایران گرفتار ترس و اضطراب ناشی از اخبار غیرمستند شود، خود به طور ناخواسته در زمین دشمن بازی کرده است. زیرا بیثباتی اقتصادی و روانی، همان چیزی است که طراحان جنگ شناختی بهدنبال آن هستند. رسانههای وابسته به تلآویو و برخی شبکههای غربی، با انتشار روزانه اخبار تهدیدآمیز، در پی القای این تصورند که جنگی قریبالوقوع است؛ اما آنچه در عمل رخ میدهد، چیزی جز تقویت بازدارندگی ایران از طریق هوشیاری عمومی و آرامش اجتماعی نخواهد بود، اگر جامعه مسیر خود را درست ادامه دهد. واقعیت این است که جنگ مدرن، دیگر فقط در جغرافیا رخ نمیدهد؛ در ذهنها آغاز میشود و در چنین شرایطی، ثبات روانی جامعه بهاندازه قدرت موشکی یا توان نظامی اهمیت دارد. تجربه جنگ 12 روزه در همین نکته خلاصه میشود: دشمن تصور میکرد ثبات داخلی ایران شکننده است، اما پایداری مردم و کنترل فضای اقتصادی نشان داد که محاسبهاش اشتباه بود. همین ثبات درونی بود که به یک ستون بازدارنده جدید تبدیل شد. هوشیاری اجتماعی، خط مقدم نبرد شناختی از نگاه تحلیلی، سایه جنگ که رسانهها تلاش دارند بر سر افکار عمومی ایران نگه دارند، در واقع بخشی از همان جنگ است. این سایه، اگر با ترس و اضطراب همراه شود، دشمن را به اشتباه محاسباتی سوق میدهد؛ اما اگر با آرامش و اعتماد به نفس ملی پاسخ داده شود، خود به عامل بازدارندگی بدل خواهد شد. نصیرزاده با اشاره به این واقعیت، تأکید میکند که «نظامیان باید همیشه آماده باشند، اما جامعه باید چنان زندگی کند که گویی جنگی در کار نیست.» این جمله، شاید خلاصهای از راهبرد امروز ایران در مواجهه با فضای پرتنش منطقه باشد؛ راهبردی که نه از ترس، بلکه از درک دقیق واقعیتهای قدرت ملی سرچشمه میگیرد.در نهایت، آنچه بیش از هر چیز اهمیت دارد، مدیریت ادراک عمومی است. جنگ ممکن است روزی از آسمان آغاز شود، اما پیش از آن در ذهنها آغاز شده است. حفظ آرامش، بیاعتنایی به شایعات و اعتماد به توان دفاعی کشور، میتواند همان سپری باشد که مانع از تحقق سناریوی دشمن میشود. ایران نشان داده است که هم در میدان و هم در عرصه رسانه، بازی را بلد است؛ و شاید همین، مهمترین دلیل نگرانی دشمنانش باشد. خراسان |