به نقل از تابناک، تصور کنید ساعتی که کارگر در کارخانه ای داغ یا کارگاهی پر سر و صدا می گذراند، با تعریق جسم و جان، تنها حدود 0.66 دلار برایش به ارمغان می آورد، فرض بر 169 ساعت کاری ماهانه استاندارد و میانگین 12 و نیم میلیون حقوق کارگری. این رقم نه تنها کفاف هزینه های روزمره ای چون مسکن، خوراک و حمل ونقل را نمی دهد، بلکه نمادی است از شکاف عمیق میان تلاش های بی وقفه و بازدهی اقتصادی؛ جایی که کارمندان دولت، کارشناسان و کارگرانی در رده مدیریت پایین با میانگینی نزدیک به 21 میلیون تومان یعنی حدود 187 دلار ماهانه یا 1.1 دلار ساعتی در چرخه ای مشابه گرفتارند. در جامعه ای همانند ایران با وجود این همه استعداد و منابع و توانمندی، این واقعیت، چون زخمی کهنه، آدمی را به تأمل وامی دارد: چگونه کشوری با منابع غنی، کارگرانش را به چنین سطحی از درآمد محدود کرده، در حالی که همسایگان و دورترها، داستان های متفاوتی از رفاه نسبی روایت می کنند؟ چرا با وجود اینکه سبد معیشت در همین سال جاری بیش از 200 درصد رشد داشته و وزارت کار تدبیری نمی اندیشد؟ محاسبات پایه بر اساس اطلاعات رسمی شورای عالی کار، حداقل حقوق کارگری در سال 1404 حدود 103.9 میلیون ریال (10.39 میلیون تومان) است، در حالی که حداکثر حقوق می تواند تا حدود 15 میلیون تومان یا بیشتر برسد. میانگین حقوق کارگری در این بازه، 12.5 میلیون تومان (125 میلیون ریال) در نظر گرفته شده است. با نرخ دلار آزاد فعلی حدود 1,121,000 ریال به ازای هر دلار، این مبلغ معادل 125,000,000 / 1,121,000 ≈ 111.5 دلار ماهانه است. برای درآمد ساعتی، با فرض 169 ساعت کاری استاندارد ماهانه، 111.5 / 169 ≈ 0.66 دلار در ساعت محاسبه می شود. (این میانگین، اعدادی بین 10 تا 20 میلیون تومان را پوشش می دهد و بهترین حالت را حدود 178 دلار معادل 20 میلیون تومان نشان می دهد.) مقایسه ای با همین اطراف حال، بیایید این داستان را با نگاهی به چند کشور همسایه یا دورتر بسط دهیم عمان، آمریکا، قزاقستان و ترکیه را به عنوان پلی میان شرق و غرب اضافه کنیم، تا تصویری واضح تر از این شرایط ترسیم شود. محاسبات بر اساس میانگین حقوق کارگری 12.5 میلیون تومان (111 دلار ماهانه) و نرخ دلار فعلی انجام شده و با داده های معتبر جهانی مقایسه می شود. در عمان، کارگران ساده با حقوق ماهانه متوسط 1800 ریال عمانی معادل حدود 4675 دلار زندگی می کنند. این مبلغ، با فرض 160 ساعت کاری، ساعتی 29.2 دلار برایشان به بار می آورد؛ رقمی که بیش از 44 برابر درآمد ساعتی کارگر ایرانی (0.66 دلار) است و نه تنها اجازه خرید خانه ای محقر یا ماشینی کارکرده را می دهد، بلکه فرصتی است برای پس انداز و سرمایه گذاری، در حالی که کارگر ایرانی با همان زحمت، تنها نیمی از هزینه یک وعده غذای ساده را پوشش می دهد. عمان، با سیاست های حمایتی اش از نیروی کار مهاجر و بومی، این سطح درآمد را به یک استاندارد تبدیل کرده، جایی که افزایش سالانه 3 درصدی حقوق ها، تورم را مهار می کند و امید را زنده نگه می دارد. در مقایسه، درآمد ماهانه کارگر ایرانی تنها 2.4 درصد از عمان را تشکیل می دهد. قزاقستان، غول استپی آسیای مرکزی، با حقوق متوسط ماهانه 448,620 تنگه حدود 941 دلار داستانی از پیشرفت روایت می کند. ساعتی، این به 5.88 دلار می رسد؛ بیش از 9 برابر ایران. کارگرانی در آستانه یا آلماتی، با این پول، نه تنها زندگی مدرنی دارند از آپارتمان های شهری تا سفرهای داخلی بلکه از مزایایی چون آموزش رایگان و مراقبت های بهداشتی بهره می برند. این کشور، با اقتصاد متنوع نفت، معدن و کشاورزی، حقوق ها را با رشد GDP همگام کرده، و نشان می دهد چگونه سیاست های اصلاحی می تواند طبقه کارگر را از حاشیه به مرکز ببرد، در مقابل ایران که تورم مزمن، دستمزدها را تحلیل برده. درآمد ماهانه ایرانی، تنها 12 درصد از قزاقستان است. و سرانجام، ترکیه را به این موازنه اضافه کنیم؛ همسایگی که با ایران مرزهای طولانی دارد و اقتصادش ترکیبی از صنعت و گردشگری است. حقوق متوسط ماهانه کارگران 35,000 لیر حدود 909 دلار است، که ساعتی به 5.68 دلار می رسد؛ بیش از 8.6 برابر ایران. در استانبول شلوغ، کارگری با این درآمد می تواند در محله ای متوسط زندگی کند، به رستوران برود و حتی پس انداز کند، هرچند تورم بالا چالش هایی ایجاد کرده است. در مقایسه، درآمد ماهانه کارگر ایرانی حدود 12.2 درصد از ترکیه است. در آمریکا، حداقل حقوق فدرال ساعتی 7.25 دلار است، اما در بسیاری از ایالت ها تا 20 دلار (مانند کالیفرنیا برای فست فود) پیش می رود و میانگین ساعتی کارگران ساده می تواند تا 15-36 دلار برسد بیش از 54 برابر ایران. این سطح، نه تنها رفاه فوری فراهم می کند، بلکه پایه ای برای رشد اجتماعی است. نتیجه مقایسه درآمد ساعتی کارگران از 0.66 دلار در ایران تا 36 دلار در آمریکا نه تنها بر کیفیت زندگی، بلکه بر امید به آینده تأثیر می گذارد. در حالی که عمان و قزاقستان با منابع طبیعی شان شکوفا شده اند، و ترکیه با وجود مشکلاتی اما با چابکی اقتصادی پیش می رود، ایران در این میان، نیاز به بازنگری عمیق دارد: افزایش حقوق ها، مهار تورم و سرمایه گذاری بر مهارت ها، تا کارگرانش نه تنها زنده بمانند، بلکه زندگی کنند. این داستان، پایان ندارد؛ اما آغازش، با آگاهی از این نابرابری ها ممکن است. |