محمدرضا مقدسیان منتقد سینما در گفتگو با خبرنگار مهر درباره جایزه اسکار و فرایند انتخاب فیلمها برای معرفی به آکادمی در ابتدا چند پرسش مطرح کرد و گفت: سوال اصلی اینجاست که اصلا چرا اسکار برای ما مهم است؟ اگر اسکار جایزه مهمی در عرصه سینما است، که اینطور هم هست، این سوال پیش میآید که واکنش ما نسبت به آن باید چگونه باشد؟ چگونه میتوانیم از فرصت اسکار استفاده کنیم؟ وی درباره شیوه معرفی فیلم به اسکار تصریح کرد: ما در شیوه معرفی فیلمها به آکادمی اسکار، دچار تناقضی هستیم که سالهاست وجود دارد. اگر هدفمان این است که با معرفی فیلمی برای شرکت در اسکار، پیامی به سینماگران داخلی یا بینالمللی بدهیم، مثلا بگوییم که این نوع قصهگویی یا این نوع مضامین، معیار ما برای تعریف سینمای ایران است، آنگاه این کار معنادار است، فارغ از نتیجهای که بگیرد. در این صورت، فیلمها را بدون توجه به شانس پذیرش یا رقابت در اسکار انتخاب میکنیم. اما اگر هدفمان بردن جایزه است، باید به شکلی دیگر عمل کنیم. این منتقد سینما با اشاره به معیارهای اسکار گفت: واقعیت این است که آکادمی اسکار، مانند هر جایزه یا جشنواره بزرگ سینمایی دیگر، اهداف و استراتژیهای خاص خود را دنبال میکند. این موضوع در مورد جشنواره فیلم فجر، جشنواره فیلم کوتاه تهران یا هر جشنواره دیگری در دنیا صادق است. دلیلش هم این است که هیچکس در هیچ کجای دنیا بدون هدفگذاری قبلی، هزینه برگزاری چنین رویدادهایی را متقبل نمیشود. اما آیا این هدفگذاریها تماما بر اساس معیارهای سینمایی محض شکل گرفته؟ پاسخ منفی است. درنتیجه هیچ جشنواره یا جایزهای تنها بر اساس کیفیت فیلمها عمل نمیکند. شاید کیفیت فیلمها تنها 30 تا 40 درصد معیار باشد و 60 تا 70 درصد باقیمانده به اولویتهای موضوعی سال آن جشنواره یا جایزه سینمایی مربوط شود. مثلا یک سال موضوع پناهجویان جنگی اولویت پیدا میکند و سالی دیگر حقوق زنان، همجنسگرایان، دگرجنسگرایان یا رنگینپوستان برای آکادمی اسکار اهمیت پیدا میکند. هدف چیست؟ ارسال پیام یا بردن جایزه؟ وی افزود: پس اگر بخواهیم فیلمی به اسکار بفرستیم که احتمال دریافت جایزه داشته باشد، باید فیلمی بفرستیم که مطابق با اولویتهای آکادمی باشد. درست مثل اینکه برای پذیرش در جشنواره فیلم فجر، باید فیلمی مطابق با ذائقه آن جشنواره ارائه دهیم. ما نمیتوانیم جهان ذهنی خود را به آکادمی اسکار یا جشنوارههای دیگر تحمیل کنیم. بنابراین، اگر قرار باشد فیلمی از ایران به آکادمی اسکار معرفی شود که جایزه بگیرد، باید با اولویتهای آکادمی همسو باشد. مقدسیان با اشاره به نامزدهای ایرانی برای معرفی به اسکار تصریح کرد: امسال هیچکدام از پنج فیلم نامزدی که برای معرفی به اسکار اعلام شدند، شانسی برای دریافت جایزه اسکار ندارند زیرا اصلا اولویت آکادمی اسکار فیلمهایی با چنین مضامینی نیست. مگر آنکه تا زمان برگزاری مراسم در اوایل سال 2026، تغییر شگرفی در روابط ایران و آمریکا رخ دهد. درنتیجه در شرایط فعلی، فرقی ندارد که چه فیلمی را بفرستیم. وی افزود: اگر هدفمان ارسال پیامی به جریان سینمای داخلی و نمایش تصویری منطبق با ارزشها و تفکرات خودمان در داخل ایران است، آنگاه باید در مورد گزینههای بهتری صحبت کنیم. به نظر من، در این شرایط فیلم «ناتوردشت» گزینه بهتری بود، چون هم تلاش میکرد که حرف جدیدی مطرح کند، هم تلاش میکرد بر مبنای زندگی مردم عادی ایران صحبت کند، هم بر روحیه همکاری، همدلی و انساندوستی بین مردم ایران تاکید میکرد و در نهایت میتوانست رویکردی انسانمحور را که همواره در بافت فرهنگی و تاریخی ایران وجود داشته است به دنیا معرفی کند.  این منتقد سینما بیان کرد: البته فیلم «علت مرگ نامعلوم» نیز رگههای انسانی دارد و از نظر فرم، شکل روایتگری و ساختاربندی پیرنگ، فیلم قابل توجهی است اما به لحاظ کیفیت سینمایی در قیاس با دیگر فیلمهای رقیب اثر خارقالعادهای نیست و از نظر شکل روایتگری نیز شکل روایتگری تازهای ارائه نمیکند زیرا پیشتر، این نوع نگاه به سینما را در آثار اصغر فرهادی به شکل بهتری دیدهایم. «ناتورِدشت» رگههای انسانی و ایرانی بیشتری داشت مقدسیان با اشاره به اینکه فیلم «ناتوردشت» میتوانست در میان نامزدهای نهایی معرفی به اسکار قرار بگیرد، گفت: به نظر من فیلم «ناتورِدشت» میتوانست در جمع پنج فیلم نهایی یعنی «پیرپسر»، «زن و بچه»، «رها»، «علت مرگ نامعلوم» و «زیبا صدایم کن» قرار بگیرد، چون از نظر کیفیت سینمایی کمبودی نسبت به سایر نامزدها نداشت و در کنار فیلمهای «زیبا صدایم کن» و «علت مرگ نامعلوم» رگههای انسانی بیشتری در دل خود داشت. از طرفی اگر معیار ایرانی بودن و انطباق با فرهنگ جامعه ایرانی را مدنظر قرار دهیم، «ناتوردشت» واجد ویژگیهای بهتری بود. وی در ادامه تاکید کرد: همه این بحثها در شرایطی معنادار است که بپذیریم در اسکار جایی نداریم، چون سیاستهای فعلی آکادمی به گونهای است که به دلیل بحث و جدلهایی که با ایران دارند، به فیلمهای اعتراضی که غیرمنطبق بر ساختار قانونی سینمای ایران تولید شده اند، توجه بیشتری نشان میدهند. طبیعتا هیچ کشوری فیلمی که مطابق با قوانین خودش نیست، به عنوان نماینده معرفی نمیکند. بنابراین احتمال اینکه به فیلمهای ایرانی که به عنوان نمایندگان دیگر کشورها معرفی شدهاند توجه سیاسی شود، زیاد است. انتخابی از نوع عافیتطلبی مقدسیان تصریح کرد: سینمای ایران در حال حاضر در اسکار جایی ندارد و بهترین کار این است که فیلمی را معرفی کنیم که حداقل پیام مشخصی به مخاطبان داخلی بدهیم. این پیام این است که ما میخواهیم سینمای خودمان را معرفی کنیم. وی درباره دلیل بلاتکلیفی ایران در انتخاب فیلم به اسکار توضیح داد: دلیل بلاتکلیفی موجود در ایران این است که ما در داخل به اجماع نظر نرسیدهایم و معمولا در انتخاب فیلم برای اسکار، به جای متر و معیارهای ملی، جنسی از عافیتطلبی را ملاک قرار میدهیم یعنی فیلمی را معرفی میکنیم که به عبارتی «نه سیخ بسوزد و نه کباب». جنجالهای اسکار مصرف داخلی دارد این منتقد سینما با اشاره به اینکه تمام این جنجالها، خبر پراکنیها و بحثها مصرف داخلی دارند و در دنیا کسی به این فکر نمیکند که ما چه فیلمی را انتخاب کردهایم، گفت: این موضوع مربوط به گروهبندیها و طبقهبندیها و جناحبندیهای درون سینمای ایران است که اتفاقا آنها هم فقط سینما را هدف قرار نمیدهند بلکه معیارهای غیرسینمایی مانند نهاد تهیهکننده یا کارگردان نیز در آن دخیل است. در واقع، کل این دعوای اسکار مصرف داخلی دارد و ما دور هم جمع شدهایم و این نوعی تسویه حساب و قدرتنمایی داخلی است. در شرایطی که دنیا تصمیم گرفته ایران را منزوی کند، موضوعیت چندانی ندارد که چه فیلمی را به اسکار معرفی میکنیم. مقدسیان در پایان اظهار کرد: در سازوکاری که منجر به معرفی پنج فیلم نامزد و سپس انتخاب فیلم «علت مرگ نامعلوم» به آکادمی اسکار شد، به نظر میرسد که آگاهانه یا ناخودآگاه جریانی تصمیم گرفته است بیحاشیهترین و کمقدرتترین فیلم از نظر لابیگری سینمایی معرفی شود تا هم جریان نزدیک به اصولگرا و هم جریان روشنفکری نزدیک به جشنوارههای خارجی را کنار بزند و یک گزینه بیخطر و بیسروصدا انتخاب شود. |