اروپا که روزگاری خود را میانجی و حافظ توافق معرفی میکرد، این بار با چرخشی آشکار روند بازگشت تحریمها را کلید زده و به صحنهای وارد شده که بیتردید بیش از هر چیز به سود ایالات متحده تمام میشود. این روند در نشست اخیر شورای امنیت به روشنی آشکار شد؛ جایی که قطعنامه لغو دائمی تحریمها علیه ایران با اکثریت آرا رد شد. اگرچه این رأی به تنهایی به معنای آغاز فوری اسنپبک نبود اما زمان بندیها نشان میدهد که در صورت نیافتن توافقی جدید میان ایران و تروییکای اروپایی، از نیمهشب 28 سپتامبر یعنی پنجم مهرماه، چرخ دندههای تحریم به طور خودکار به حرکت درخواهد آمد. در چنین فضای فشرده و پرابهامی است که هیأت دیپلماتیک ایران پای به نیویورک میگذارد؛ شهری که همواره برای ایران همزمان میدان فشار و فرصت بوده است. مأموریت این بار تهران روشن است و آن استفاده از روزهای سرنوشت ساز برای رایزنیهای فشرده با کشورهای مرتبط و جستوجوی راهکاری است که بتواند سناریوی بازگشت تحریمها را دستکم به تعویق بیندازد. در همین چهارچوب برنامهریزی شده است که وزرای خارجه ایران و تروییکای اروپایی در حاشیه مجمع عمومی دیداری حساس داشته باشند؛ دیداری که بسیاری آن را آزمونی برای سنجش اراده سیاسی طرفین در جلوگیری از تشدید بحران میدانند. رایزنیهای فشرده پزشکیان که سهشنبه اول مهر راهی نیویورک خواهد شد، تنها به سخنرانی در صحن سازمان ملل که صبح چهارشنبه به وقت تهران ایراد خواهد شد، بسنده نمیکند. او قرار است در حاشیه این نشست دیدارهای دوجانبه و چندجانبه متعددی با رؤسای کشورهای مختلف داشته باشد؛ با دبیرکل سازمان ملل گفتوگو کند و در جلساتی با اندیشکدهها، مجامع تخصصی و حتی ایرانیان مقیم شرکت کند. این مجموعه از رایزنیها نشان میدهد که او قصد دارد سفر نیویورک را به بستری برای دیپلماسی فعال بدل کند؛ دیپلماسیای که در آن، از یک سو باید به طور مستقیم به مقابله با فشارهای غرب پرداخت و از سوی دیگر با برجستهسازی پیامهای سیاسی ایران میکوشد زمینهای برای اجماعهای تازه در سطح بینالمللی فراهم آورد. با این حال، باید توجه داشت که زمان به سرعت در حال گذر و ساعت شنی مکانیسم ماشه بیوقفه در حال خالی شدن است. اگرچه امید به یک توافق دقیقه نودی همچنان وجود دارد اما هیچ تضمینی برای تحقق آن نیست. از همین رو، سخنرانی پزشکیان در صحن سازمان ملل و دیدارهای دیپلماتیک او، فراتر از یک برنامهریزی معمول، بار سنگینی از انتظار و مسئولیت را بر دوش خواهد داشت. اکنون همه چشمها به نیویورک دوخته شده است؛ جایی که باید دید آیا ایران میتواند تهدید بازگشت تحریمها را به فرصتی برای بازتعریف نقش خود در نظام بینالملل تبدیل کند یا این بار نیز صحنه دیپلماسی جهانی به میدان فشار تازهای علیه تهران بدل خواهد شد. ماشه؛ پروندهای حقوقی یا جدالی سیاسی؟ آریابرزن محمدی، کارشناس مسائل بینالملل در گفتوگو با «ایران» تأکید میکند که پرونده مکانیسم ماشه صرفاً یک بحث حقوقی نیست، بلکه قلب یک جدال سیاسی تمامعیار است. او معتقد است که بازگشت تحریمها اگرچه میتواند شوکی اقتصادی و روانی بر کشور تحمیل کند اما ایران با بهرهگیری از ابزار دیپلماسی چند وجهی قادر است این تهدید را به فرصتی برای اجماعسازی و بازتعریف جایگاه خود بدل کند. به باور او پزشکیان باید در نیویورک نشان دهد که ایران تنها واکنشگر به فشارها نیست، بلکه کنشگری فعال است که با طرح ابتکارات تازه میتواند قواعد بازی را تغییر دهد. ضرورت پیگیری 3 مسیر موازی این کارشناس مسائل بینالملل معتقد است که ایران در این شرایط باید سه مسیر موازی را دنبال کند؛ اول، تقویت کانالهای دیپلماتیک با بازیگران کلیدی چون چین، روسیه و کشورهای غیرمتعهد برای تبدیل پرونده از یک موضوع حقوقی خشک به مسألهای سیاسی و قابلچانهزنی. دوم، ارائه بستههای شفافیت مرحلهای به آژانس انرژی اتمی تا از شکلگیری اجماع کامل علیه ایران جلوگیری شود. و سوم، اجرای یک برنامه اضطراری اقتصادی که به جامعه این پیام را بدهد که کشور توان تابآوری در برابر فشارها را دارد. به باور او حضور رییس جمهوری در نیویورک میتواند تریبونی برای ارائه پیام روشن تهران باشد؛ پیامی که میگوید بحرانهای جهانی از اوکراین و غزه گرفته تا لبنان و ایران با «دیپلماسی قایقهای توپدار» حل نخواهد شد. برعکس، تنها از مسیر همکاریهای منطقهای و طرحهایی نظیر ابتکار «امنیت و توسعه پایدار منطقهای» است که میتوان اضطراب امنیتی قدرتهای غربی را کاهش داد و ایران را بهعنوان بازیگری مسئول و صلحطلب به جهان معرفی کرد. شکل دهی جبهه جدید سیاسی آریا برزن محمدی ، کارشناس مسائل بینالملل بر این باور است که ایران در آستانه یکی از حساسترین مقاطع دیپلماسی خود قرار دارد که در آن هم خطر بازگشت تحریمهای شورای امنیت ذیل مکانیسم ماشه جدی است و هم فرصت استفاده از تریبون جهانی سازمان ملل برای تغییر معادلات پیش روی تهران قرار دارد. او تأکید میکند که مجمع عمومی سازمان ملل میتواند بستری باشد برای شکلدهی به یک جبهه سیاسی تازه علیه اسراییل که از یک سو جنبه اخلاقی و حقوقی ایران را برجستهتر میسازد و از سوی دیگر صفبندیهای خصمانه علیه تهران را تضعیف میکند. به گفته او این ابتکار نه تنها میتواند هزینههای سیاسی اسراییل را افزایش دهد بلکه در عرصه افکار عمومی جهانی نیز جایگاه ایران را بهعنوان بازیگری مسئول و مدافع صلح ارتقا خواهد داد. همزمان، تمرکز بر چنین رویکردی میتواند ظرفیت ایران را برای رایزنیهای گستردهتر در سازمان ملل افزایش دهد و فضای تنفسی تازهای در مذاکرات هستهای ایجاد کند. این کارشناس در عین حال هشدار میدهد که شرایط موجود نیازمند ترکیب «مقاومت هوشمندانه» با «ابتکار دیپلماتیک» است. به باور او، تنها با چنین راهبردی میتوان تهدید مکانیسم ماشه را مدیریت کرد و آن را از مسیری صرفاً تنشزا به فرصتی برای بازگشت تدریجی ایران به اقتصاد جهانی و نقشآفرینی فعالتر در نظم نوین بینالمللی بدل ساخت. در این چشمانداز، نیویورک صحنه آزمونی تعیین کننده است که نتیجه آن میتواند جایگاه آینده ایران در معادلات جهانی را مشخص سازد. محمدی اینگونه جمعبندی میکند: «اگر پیام صلح، ثبات و توسعه به درستی منتقل شود، ایران نه تنها از فشارها عبور میکند بلکه میتواند در مرکز معادلات جهانی، جایگاهی تازه برای خود رقم بزند.» روزنامه ایران |