به نقل از ایسنا فرض کنید دو تیم پرسپولیس و استقلال برای وحید امیری و سیدحسین حسینی قبل از شروع فصل یک بازی خداحافظی باشکوه برگزار می کردند؛ یک داربی دیگر اما این بار از جنس قدرشناسی و سپاسگزاری! نه برای رقابت، آن هم نه در استادیوم آزادی بلکه در یک شهر بدون تیم و محروم اما علاقه مند! تصور کنید پرچم های دو تیم به اهتزاز درمی آمدند و هواداران شعارهای منتسب به هر بازیکن را سرمی دادند، پیشکسوتان و مدیران سابق هر دو باشگاه با حضور در استادیوم بر شکوه این بازی می افزودند و همه، فوتبال ایران را ستایش می کردند که سپاسگزاری را می شناسد. اما در واقعیت این فقط یک خیال شیرین است! وحید امیری و سیدحسین حسینی هر دو از محبوب ترین و ماندگارترین بازیکنان تاریخ پرسپولیس و استقلال بودند. هر دوی آنها نه تنها یک فوتبالیست حرفه ای بلکه نماد وفاداری و ازخودگذشتگی نزد هواداران این دو تیم اند. آنها سال ها برای تیم هایشان جنگید، شادی و غرور ساختند و در روزهای سخت کنار تیم ماندند. اما نحوه جدایی آنها در سال 1404 نشان داد که فوتبال ایران هنوز نمی داند چگونه با بازیکنان کلیدی و وفادار رفتار حرفه ای داشته باشد. داستان از آنجا شروع شد که با ورود سرمربیان جدید در هر دو تیم، سیاست این دو باشگاه به سمت تغییرات گسترده و جوانگرایی در ترکیب رفت؛ هرچند که خیلی نمی توان با مشاهده اسکواد این دو تیم مساله جوانگرایی را مشاهده کرد اما بازیکنان باتجربه، از جمله امیری و حسینی، کم کم جایگاهشان را از دست دادند، درباره امیری باید بگویم این اتفاق از زمان سرمربی فصل قبل شروع شد و به نظر نگارنده این تصمیمات خیلی هم فنی نبودند! این اتفاقات و بی مهری ها برای بازیکنانی که هر دو از ستون های اصلی تیم خود بودند، یعنی بی مهری و ناسپاسی! من نمی خواهم تغییرات و تصمیمات سرمربیان را زیر سوال ببرم اما این شکل برخورد با وحید امیری و سیدحسین حسینی را نماد بی وفایی و فراموشکاری در فوتبال حرفه ای می دانم. حتی اگر بازیکنی تصمیم به جدایی داشته باشد، رویکرد باشگاه باید کاملا در خور شان و جایگاه آن بازیکن باشد و باشگاه ها معمولاً به احترام زحمات بازیکنان کلیدی خود مراسمی شایسته و قدردانی رسمی از او به عمل می آورند ولی ما در پرسپولیس و استقلال با امیری و حسینی چه کردیم؟ فراموشی وفاداری زخمی کهنه در فوتبال ایران امیری و حسینی سال ها برای پرسپولیس و استقلال تلاش کرده اند اما هر دو باشگاه هیچ بازی خداحافظی شایسته ای برایشان برگزار نکردند حتی دریغ از یک کنفرانس خبری رسمی. این رفتارها ناشی از مدیریت های سطحی و منفعت گراست و حاوی پیام مستقیم به هواداران و بازیکنان که دیگر وفاداری و تلاش طولانی مدت ارزشی ندارد! پرسپولیس و استقلال هر دو از تیم های ریشه دار، پرهوادار و نمادی از غرور ملی ایرانیان در عرصه ورزش کشور هستند. این دو باشگاه نباید نسبت به بازیکنان وفادار خود بی مهری و ناسپاسی کنند. احترام به بازیکنان باید بخشی از هویت و اعتبار هر دو باشگاه باشد. وقتی بازیکنی که سال ها برای تیمش تلاش کرده است، بدون خداحافظی رسمی کنار گذاشته می شود، هواداران نه تنها ناراحت می شوند که حس می کنند باشگاه قادر به مدیریت منابع انسانی و حرفه ای خودش نیست. شاید این زخم کهنه در فرهنگ ما تداعی کننده این جمله معروف باشد که ما ایرانیان خوش استقبال اما بدبدرقه هستیم! این بدبدرقه بودن الگوی تکراری در فوتبال و حتی فرهنگ ایرانی است. ما همیشه در استقبال از قهرمانان پرشور هستیم اما در بدرقه کردن آنها عجیب سرد! در روزهای اوج، از بازیکن اسطوره می سازیم اما همین که احساس می کنیم در سیاست های ما جایی ندارد، به سادگی فراموش می کنیم چه کرده است. نه مراسمی درخور، نه قدردانی شایسته و نه خداحافظی باشکوه. این نگاه کوتاه مدت و حافظه ضعیف نسبت به گذشته باعث می شود که بازیکنان بزرگ، مربیان نامدار و حتی هواداران حس بی ارزشی و طردشدگی داشته باشند. فوتبال حرفه ای دنیا، برعکس ما به میراث و خاطره احترام می گذارد. باشگاه های بزرگ مثل بارسلونا، رئال مادرید و بایرن مونیخ برای بازیکنانی که برایشان درخشیده اند، بازی خداحافظی باشکوه یا کنفرانس خبری شایسته برگزار می کنند اما در ایران؟ بازیکن می رود، بی سروصدا. باشگاه سکوت می کند، رسانه ها فراموش می کنند و هواداران دل شکسته می مانند. موفقیت شخصی یا موفقیت تیم یا عدم درک درست از جغرافیا و فرهنگ؟ یکی از بزرگ ترین مشکلات فوتبال ایران این است که گاهی مدیریت و مربیان، تنها موفقیت شخصی خود را می بینند و تصویری کلی از باشگاه و هویت جمعی آن ندارند. این مدیران و مربیان نباید در تیم های بزرگ پست و سمتی داشته باشند. وقتی تصمیمات آنها صرفاً بر اساس نشان دادن اثر مدیریتی یا قدرتنمایی است این می شود که به اسم منفعت تیم اهداف شخصی دیکته می شود. برای نمونه و با احترام به وحید هاشمیان جایی خواندم که او با کلی تعریف و تمجید از عملکرد امیری می گوید علت دویدن وی دور زمین و دور از تیم اصلی مساله ای است که در فوتبال آلمان کاملا طبیعی است! بله در فوتبال آلمان آقاوحید! ولی اینجا ایران است. کجای این فوتبال شبیه فوتبال آلمان است؟ اساسا این می شود که بازیکنان بزرگی چون وحید امیری و سیدحسین حسینی قربانی این جریان منفعت گرایی مدیران، مربیان یا در حالت خوشبینانه به علت عدم درک درست مدیران و مربیان از جغرافیا و فرهنگ آن جامعه می شوند. نمونه دیگر را باز هم از باشگاه پرسپولیس می آورم؛ چرا که نگارنده این سطور یک پرسپولیسی است. نمی خواهم دوستان استقلالی را متاثر کنم. باشگاه پرسپولیس چطور می تواند برای ثبت قراردادها مراسم رسمی را در تلویزیون باشگاه برگزار کند و اصطلاحا از تمدیدها و بازیکنان جدید رونمایی کند اما برای فسخ ها و قطع همکاری ها یک مراسم بسیار مختصر و تشکر ساده در حد همان تلویزیون رسمی باشگاه برگزار نمی کند؟ این شیوه مدیریت باعث می شود بازیکنان کلیدی بدون تقدیر و احترام کنار گذاشته شوند. در حقیقت این رفتار، اعتبار باشگاه و اعتماد هواداران را تضعیف می کند و این یک سنت و روش غلطی است که در این دو باشگاه بزرگ جا افتاده است. هر دو باشگاه پرسپولیس و استقلال باید الگویی باشند برای جامعه؛ چراکه اکثر توجه مردم جامعه به عملکرد این دو تیم است و این می تواند الگویی باشد برای نسل نوجوان و جوان ایرانی که از طریق ورزش گوهر وفاداری و سپاس ورزی را بیاموزند و بعدها که در جامعه موقعیتی کسب کردند این فرهنگ را در شغل و جامعه ترویج دهند اما دریغ که مدیران توجهی به ابعاد گسترده روانی، فرهنگی و اجتماعی این مسائل و دامنه برد این اتفاقات ندارند. راهکارها بسیار ساده هستند: بازی خداحافظی شایسته برگزار کنید تا هواداران فرصت وداعی پرشکوه داشته باشند. کنفرانس خبری و مراسم تقدیر رسمی ترتیب دهید تا نقش بازیکنان در تاریخ باشگاه ثبت شود؛ حتی برای آن بازیکنی که خودش تصمیم به جدایی دارد! مدیران و ارکان هر باشگاهی باید رویکرد انسانی و حرفه ای را در مدیریت رسانه ای و عاطفی باشگاه اتخاذ کنند تا هواداران حس بی مهری نکنند و بدانند که هدف باشگاه ها فقط کسب قهرمانی نیست. فوتبال ایران هنوز درس وفاداری را نیاموخته است نحوه جدایی وحید امیری و سیدحسین حسینی می توانست فرصتی باشد برای رشد و بلوغ مدیریتی مدیران دو باشگاه پرسپولیس و استقلال! اما این فرصت از دست رفت. پرسپولیس و استقلال باید ثابت کنند موفقیت تنها به قهرمانی ها محدود نمی شود بلکه تکریم بازیکنان، احترام به وفاداری و مدیریت انسانی بخشی جدایی ناپذیر از هویت و اقتدار این دو باشگاه است. در نهایت باید اشاره کنم که پرسپولیس، استقلال و فوتبال ایران باید یاد بگیرد که خوش استقبالی کافی نیست. بدرقه محترمانه هم بخشی از فرهنگ حرفه ای است. بدون این تغییر، بازیکنان بزرگ می روند، خاطرات فراموش می شوند و آنگاه شکاف بین باشگاه و هواداران هر روز عمیق تر خواهد شد؛ آن هم در دنیایی که رسانه ها بیش از هر زمان دیگری اطلاعات را در اختیار مردم قرار می دهند. |