در شرایطی که کشور با حجم سنگین جنگ روایتها و بمباران رسانهای از سوی واشنگتن و اتاق عملیات رسانهای تلآویو روبهروست، تقویت انسجام ملی و افزایش اعتماد عمومی به نهادهای رسمی بیش از هر زمان دیگری اهمیت دارد. در چنین وضعیتی، انتظار بدیهی این است که جریانهای سیاسی و چهرههایی که خود را در قامت منتقد و مطالبهگر معرفی میکنند، از خط قرمز امنیت ملی عبور نکنند و با اظهارات بیپایه و فاقد سند، به خوراک تبلیغاتی رسانههای بیگانه تن ندهند. اکنون بیش از یک سال از حادثه تلخ و غمانگیز سقوط بالگرد حامل رییسجمهور شهید، آیتا... سیدابراهیم رییسی و همراهان او در 30 اردیبهشت 1403 میگذرد. حادثهای که با انتشار گزارش رسمی ستاد کل نیروهای مسلح در شهریور همان سال، ابعاد آن برای افکار عمومی روشن شد. در این گزارش که با حضور متخصصان زبده کشوری و لشکری تهیه شد، علت اصلی سانحه، «شرایط پیچیده اقلیمی» و شکلگیری ناگهانی «توده متراکم و صعودی مه» اعلام شد. مستندات فنی، دادههای ضبطشده، بررسیهای پروازی و آزمایشهای پزشکی قانونی نیز بهروشنی اثبات کردند که فرضیه نقص فنی، خرابکاری، جنگ الکترونیک یا اقدام تروریستی وجاهتی ندارد. اما با وجود این شفافیت، عدهای طی این مدت بر طبل تشکیک کوبیدهاند. در تازهترین نمونه، آقای صدر، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام، در برنامهای به اجراگری آقای رنجبران – مشاور رسانهای وزیر خارجه – مدعی «ترور شهید رییسی توسط رژیم صهیونیستی» و حتی «انتقال اطلاعات پدافندی کشور به اسراییل توسط روسیه» شده است! این ادعاها، چه از سر دلسوزی مطرح شده باشند و چه از روی اغراض سیاسی، هیچ نسبتی با یافتههای رسمی ندارند.هرگونه تشکیک غیرمستند در گزارش ستاد کل، بهمعنای گشودن راه برای رسانههای ایرانستیز است تا روایت رسمی را بیاعتبار جلوه دهند. تکرار چنین ادعاهایی، دقیقاً همسو با راهبرد دشمن است: القای ضعف و بیاعتمادی در داخل و نمایش قدرتنمایی پوشالی در بیرون. وقتی یک مقام داخلی با بیان نسنجیده خود این گزارهها را در محافل عمومی پرتاب میکند، عملاً زمین بازی را به دشمن میسپارد.این که چنین اظهاراتی در برنامهای به اجراگری مشاور رسانهای وزیر خارجه بیان شود، اهمیت ماجرا را دوچندان میکند. آقای رنجبران بهعنوان فردی که امروز نام و جایگاهش به سیاست خارجی گره خورده است، باید بداند که انتشار و برجستهسازی سخنان مهمانان برنامهاش میتواند مستقیماً بر روابط خارجی کشور اثر بگذارد. سندروم زبانهای بیقرار نمونه مشابهی را اخیراً در رفتار دونالد ترامپ دیدیم. او اظهارات سال 1401 علی مطهری را – مبنی بر این که «میخواستیم بمب هستهای بسازیم» – دوباره در شبکه اجتماعی خود منتشر کرد. مطهری هم در پاسخ نوشت که یک فرد عادی است و سخنش اهمیت ندارد. اما پرسش جدی این جاست: اگر واقعاً این حرفها هیچ وزنی ندارد، چرا اصلاً باید گفته شود تا امروز دستاویز ترامپ شود؟ همین سوال درباره آقای صدر و دوستان دیگر -از هر طیف و جریان سیاسی- هم صادق است. وقتی خودتان هم میدانید اطلاعات دقیق و مستندی در اختیار ندارید، چرا با «اظهارات هوایی» فضای رسانهای و روانی کشور را متشنج میکنید؟ اگر شما از این جنجالها لذت میبرید، هزینهاش را مردم میپردازند؛ هزینهای که یا به شکل بیاعتمادی اجتماعی است یا به شکل فشار سیاسی و اقتصادی خارجی.اما فراتر از توصیه اخلاقی به این افراد، پرسش اصلی این جاست: در ساختار حکمرانی کشور چه سازوکاری باید مانع از این هزینهسازیهای بیمحابا شود؟ اگر این ادعاها نادرست است، باید رسماً با آن برخورد شود و اگر هم خدایناکرده درست باشد، باز هم باید در چارچوبهای قانونی و نهادی مورد بررسی قرار گیرد، نه در قاب یک برنامه تلویزیونی یا شبکه اجتماعی. |