مهدی حب درویش را همه میشناسند. دارنده چندین رکورد گینس که در سرتاسر جهان نمایش اجرا کرده و در کار خود از بهترین ها در دنیا و افتخار کشورمان است. او می تواند با هر جسمی روپایی بزند و با توپ، جادو کند.
در سراسر دنیای امروز، زنان و مردان زیادی هستند که به صورت انفرادی یا گروهی، گوشه خیابان با توپ هنرنمایی و مردم را سرگرم میکنند. پای آنها به شوهای استعدادیابی و برنامه های تلویزیونی باز می شود و برخی مثل یک ستاره مشهور می شوند.
اصلاً کارهای نمایشی با توپ، در دنیای امروز مثل پارکور به یک رشته جذاب و تماشاگر پسند تبدیل شده که مخاطبان خاص خود را دارد و درآمدزا هم هست اما کسی به این هنرمندان -با وجود جادو با توپ- فوتبالیست نمیگوید. کسی با آنها قرارداد نمیبندد و تلاش های خودشان هم در این مسیر هرگز جواب نداده و نمی دهد.
چرا؟ چون فرق زیادی بین «فری استایل» یا همین نمایش های با توپ، با «فوتبال» هست. در مهمترین تفاوت، فوتبال یک کار تیمی و گروهی است، نه انفرادی و با تکنیک والا و روپایی زدن و دریبل، به تیم امتیاز نمیدهند، باید گل بزنید و هیچکس به تنهایی نمی تواند ۹۰ دقیقه کل تیم حریف را دریبل بزند و به دروازه برسد!
«اوستون اورونوف» با قراردادی خوب در زمستان ۱۴۰۲ به ایران آمد و ظرف شش ماه در آن قهرمانی دراماتیک پرسپولیس جوری ایفای نقش کرد که بدون توجه به سابقهاش -که چرا نمیتواند در فوتبال پرفشار حرفهای قرارداد ببندد- با او ۲ ساله با رقم بیش از یک میلیون دلار بستند.
از همین جا تبدیل به ستاره ای فراتر از تیم شد که کار دست خودش و پرسپولیس داد. او بدون استراحت به المپیک رفت و با مصدومیت برگشت. عضلات او به گونه ای است که خیلی زود تحت فشار، مصدوم می شود و کل فصل قبل هرگز نتوانست آن ستاره ای باشد که پرسپولیسی ها توقع داشتند.
فصل قبل خود را به بازی اول در لیگ نخبگان آسیا برابر الاهلی رساند اما انگار فقط برای نمایش خودش و انتخاب تیم پولدار عربی بعدی بازی می کرد! نتیجه اینکه از چشم گاریدو افتاد و هر وقت هم که مصدوم نبود، دیگر بازیکنی موثر برای تیم نشد.
بقیه فصل -با باقری و کارتال- هم این روند ادامه داشت و این برچسب که او کار انفرادی و پرزنت خود را به منافع تیم در بازی ترجیح می دهد، روی او ماند و رابطه اش با همبازیانش هم خراب شد. کار به جایی رسید که پرسپولیس امسال میخواست او را بفروشد اما هیچ تیمی او را با آن دستمزد بالا و پرونده مصدومیت و تمایل به کار انفرادی، نخواست.
هاشمیان که آمد، در قدم اول بدنساز متخصص اورونوف را آورد! مردی که زمان اوسمار، با شناخت از اورونوف او را جوری تمرین می داد که هم آماده باشد و هم مصدوم نشود. در کنار این لطف، وحید چند وینگر هم خرید تا این پیام را به صراحت بدهد که اگر تغییری در رویه خود ایجاد نکند، جانشین به اندازه کافی دارد.
اورونوف در سال دوم قراردادش، باید نمایشی قابل قبول ارائه کند. او تمام پیش فصل مصدوم بود و دیر به تمرینات رسید اما مقابل فجر وقتی به میدان آمد، باید نتیجه را تغییر می داد که داد. بازیکنی که میلیون دلاری دستمزد میگیرد، باید با بقیه فرق کند.
اورونوف در برابر فجر در همان ۱۰ دقیقه چند بار خط دفاعی این تیم را به هم ریخت و گل مساوی پرسپولیس نیز از همان منطقهای که او بازی میکرد و حضور داشت، به ثمر رسید. البته با پاس خدابنده لو به علیپور ولی بهرحال این نوید را به هواداران داد که ستاره محبوب آنها به اوج برگشته و می توانند روی او حساب کنند.
حالا به الکلاسیکو رسیده ایم. نبرد رودررو با سپاهان که سال قبل ۴ بار پرسپولیس را پیاپی برد و این انگیزه برای همه وجود دارد که انتقام بگیرند. کیست که نداند چه تفاوتی بین دو تیم زردپوشان اصفهان و شیراز هست!
بازی بزرگ، بازیکن بزرگ می خواهد. حالا اورونوف در مصاف با سپاهان باید بزرگی خود را ثابت و تیمش را به سه امتیاز حساس و مهم برساند. آن هم در این برهه حساس که پرسپولیس زیر آوار حاشیهها عنقریب دفن خواهد شد.
خبر رسیده نتیجه این بازی در جلسه سهشنبه هیئت مدیره هم بسیار موثر است. اگر اورونوف بدرخشد و پرسپولیس ببرد، شاید رضا درویش هم ماندنی شود. وحید هاشمیان روحیه میگیرد و پرسپولیس میتواند به آینده این فصل بسیار امیدوارتر شود.
خلاصه اینکه بعد از یک سال دوری اورونوف از میادین با آن اوجی که از او انتظار داشتند، حالا پرسپولیسیها بدجور منتظر این مسابقه و بازگشت ستاره ازبک هستند!
منبع: خبر ورزشی |