دونالد ترامپ در کارزارهای انتخاباتی خود وعده پایان دادن به جنگهای بیپایان و برقراری صلح را داده بود؛ شعاری که برای بسیاری از رأیدهندگان جذاب بود و به پیروزی او کمک کرد، اما در عرصه عمل، سیاستهای وی مسیری کاملا متفاوت را نشان میدهد. ترامپ نهتنها به جنگها پایان نداده، بلکه اکنون با لفاظیها و نمایشهای خطرناک اتمی تنشهای جهانی را تشدید میکند. این تناقض میان وعده و عمل، اعتبار سیاسی او را زیر سوال برده و موجب افت شدید محبوبیتش شده است. به بیان دیگر، سیاست «اول آمریکا»ی ترامپ که قرار بود صلحجویانه باشد، در عمل به رویارویی و آشوب منجر شده است. یکی از نمونههای بارز چرخش ترامپ از وعده صلح به تهدید جنگ هستهای، ماجرای اخیر دستور استقرار زیردریاییهای هستهای آمریکا است. ترامپ در پاسخ به لفاظیهای تحقیرآمیز دمیتری مدودف مدعی شد دو فروند زیردریایی هستهای را در «مناطق مربوطه» مستقر کرده است. این اظهارات که در شبکه اجتماعی شخصی او منتشر شد، در واقع نوعی شمشیر از نیام کشیدن هستهای برای منحرف کردن توجهات از مشکلات داخلی او بود. نشریه آتلانتیک تأکید میکند که چنین حرفهایی ممکن است از نظر عملی «هیچ معنای خاصی نداشته باشد»؛ زیرا زیردریاییهای حامل بازدارندگی هستهای آمریکا بهطور معمول همیشه در اقیانوسهای جهان در حال گشتزنی هستند. به بیان دیگر، ترامپ سلاح هستهای را همچون وسیلهای نمایشی برای خودنمایی سیاسی به کار گرفته است بدون آنکه واقعا تغییری در آرایش نظامی آمریکا رخ دهد. امنیتیترین مشکل این اقدام ترامپ، شکستن تابوی تهدید هستهای توسط رییسجمهور آمریکا است. کارشناسان هشدار میدهند که سخن گفتن یک رهبر آمریکا از سلاحهای اتمی، آن هم به شکل خشمآلود در فضای مجازی، رفتاری بیسابقه و بسیار خطرناک است. ایالات متحده در طول تاریخ از همپایی با لفاظی هستهای مسکو خودداری میکرده است، زیرا به خوبی از خطرات این سلاحهای ویرانگر آگاه بوده است. اکنون ترامپ با بیپروا کردن این رویه، معادله بازدارندگی را به یک بازی لفظی تنزل داده است. یک فعال کنترل تسلیحات در واکنش به تهدید توییتری ترامپ تصریح کرد: «این رفتار غیرمسئولانه و نابخردانه است. هیچ رهبر (یا حتی معاون رهبری) نباید تهدید به جنگ هستهای کند، آن هم به شکلی بچگانه در شبکههای اجتماعی.» ترامپ درک عمیقی از حساسیت موضوعات هستهای نشان نداده است. 11 رییسجمهور پیشین آمریکا که تنها تصمیمگیران بهکارگیری سلاح اتمی در تاریخ این کشور بودهاند، همواره با نهایت جدیت و احتیاط درباره مسائل هستهای اظهارنظر میکردند و از وارد شدن به مجادلات سطح پایین با قدرتهای اتمی خودداری میکردند، اما ترامپ اکنون همه این خطوط قرمز را کنار گذاشته و از تهدید به استفاده از خطرناکترین سلاحهای جهان برای ارضای غرور شخصی و منافع سیاسیاش بهره میگیرد. چنین رویکردی نویدبخش دورهای نگرانکننده است که در آن رییسجمهور ایالات متحده برای منحرف کردن افکار عمومی یا زورآزمایی لفظی با دشمنان، به سادگی به بازی با الفاظ هستهای رو میآورد. این تهدیدهای هستهای بیمحابا و بیسابقه هستند؛ حتی اگر در حال حاضر دشمنان آمریکا این لفاظیها را صرفا نمایش تلقی کنند، اگر روزی یکی از این بلوفهای اتمی را جدی بگیرند، ممکن است پیامدهای فاجعهباری برای رییسجمهور و آمریکا به بار آید. جنگ تعرفهای و آشفتگی در اقتصاد جهانی همزمان با تهدیدهای نظامی، سیاستهای اقتصادی ترامپ نیز نظم اقتصاد جهانی را برهم زده است. جدیدترین موج تعرفههای سنگین آمریکا بر واردات از دهها کشور - از متحدان دیرینه گرفته تا سایر شرکای تجاری - شوک بزرگی به بازارهای جهان وارد کرد. بورسهای بینالمللی در واکنش به این تعرفهها در یک روز دچار سقوط شدند؛ بهطور مثال شاخص صنعتی داوجونز 1٫23 درصد افت کرد (بسته شدن در 43,588 واحد)، S&P 500 حدود 1٫6 درصد کاهش یافت (تا سطح 6,238 واحد) و نزدک بیش از 2٫2 درصد سقوط کرد (تا 20,650 واحد). در اروپا نیز بازار سهام Stoxx 600 نزدیک به 2 درصد افت داشت. این افت جهانی بیانگر هراس سرمایهگذاران از تأثیر مخرب جنگ تجاری ترامپ بر اقتصاد دنیا بود. سیاستهای تجاری ترامپ با وضع تعرفههای بیسابقه بر صادرات دهها کشور از جمله متحدان آمریکا، زنجیره تأمین جهانی را مختل کرده و بازارهای بورس را دچار نوسان و افت کرده است. ترامپ با اصرار بر رویکرد ملیگرایانه «اول آمریکا» در تجارت، تعرفههایی را وضع کرده که بالاترین نرخها از دهه 1930 تاکنون محسوب میشود. این تعرفههای یکجانبه حتی دامن متحدان نزدیک واشنگتن را نیز گرفته است. برای نمونه، سوییس با تعرفه سنگین 39 درصد بر صادراتش به آمریکا غافلگیر و شوکه شده و تقاضای مذاکره مجدد کرده است؛ هند نیز با تعرفه 25 درصدی مواجه شده و به تکاپوی چارهجویی افتاده است. کانادا، اتحادیه اروپا، برزیل، تایوان و دهها اقتصاد کوچک و بزرگ دیگر هم در فهرست تعرفههای تنبیهی ترامپ قرار دارند. بسیاری از این کشورها اقدامات ترامپ را به منزله اعلام یک جنگ تجاری تمامعیار قلمداد کردهاند. این رویکرد تعرفهای تهاجمی، فضای تجارت جهانی را بیثبات و غیرقابلپیشبینی کرده است. کشورهای مختلف که برخی از آنها از فقیرترین اقتصادهای جهاناند، اکنون با تهدید از دست دادن دسترسی به بازار آمریکا یا مواجهه با هزینههای گزاف مواجه شدهاند. حتی متحدان قدیمی آمریکا نیز اعتمادشان به رهبری واشنگتن در نظام تجارت جهانی را از دست دادهاند و به دنبال پیمانهای جایگزین یا راههای دور زدن تعرفهها هستند. بهعنوان مثال، شرکتهای اروپایی در حال بهرهگیری از یک تبصره قدیمی در قوانین گمرکی آمریکا (قاعده «اولین فروش») برای کاهش اثر تعرفهها بر قیمت نهایی کالاهایشان هستند. پیامدهای داخلی برای آمریکا سیاستهای ترامپ که با هدف نمایش قدرت و کسب امتیاز اتخاذ شده، آثار مخربی نیز بر داخل خود آمریکا بر جای میگذارد. لطمه اقتصادی به مصرفکنندگان و کسبوکارهای آمریکایی افزایش تعرفهها به معنای افزایش هزینه واردات کالاها است که در نهایت منجر به گرانی کالاهای مصرفی برای شهروندان آمریکایی میشود. شواهد نشان میدهد قیمت لوازم منزل و کالاهای بادوام در آمریکا پس از اعمال تعرفهها رشد چشمگیری داشته است (مثلاً در یک ماه 1٫3 درصد افزایش یافت که بالاترین میزان تورم ماهانه از 2022 بود) علاوه بر این، صادرکنندگان و کشاورزان آمریکایی در معرض تلافی تجاری دیگر کشورها قرار گرفته و برخی بازارهای خارجی خود را از دست دادهاند. تحلیلگران تصریح میکنند در جنگ تجاری «برنده واقعی وجود ندارد» و رشد اقتصادی همگی آسیب میبیند. حتی تولیدکنندگان اروپایی اذعان دارند که «تعرفهها به آمریکاییها لطمه میزند و به ما نیز» و در نهایت شغلها و سودها در دو سوی اقیانوس اطلس آسیب خواهد دید. این وضعیت میتواند رشد اقتصاد آمریکا را کند کرده و نرخ تورم را بالا ببرد که مستقیما به رفاه عمومی لطمه میزند. بحران در حکمرانی و انسجام سیاسی ترامپ برای پوشاندن ناکامیها و بحرانهای سیاسی خود، به دامن زدن به بحرانهای خارجی یا اقدامات نمایشی روی میآورد. استفاده او از یک تهدید هستهای صرفا برای تغییر محور خبرها از مشکلات داخلی (نظیر رسواییها، رکود اقتصادی یا افت محبوبیت) نمونه روشنی از این رویکرد است. چنین رفتاری اعتماد عمومی به رهبران را تضعیف میکند؛ زیرا مردم میبینند رییسجمهور به جای حل مشکلات واقعی، با ایجاد هیاهوی بینالمللی در پی منحرف کردن اذهان است. این امر میتواند به دو قطبیتر شدن فضای سیاسی داخل آمریکا منجر شود؛ حامیان ترامپ ممکن است این نمایش قدرت را تحسین کنند، اما منتقدان آن را نشانه بیمسئولیتی و خطرآفرینی میدانند. نتیجه، شکاف عمیقتر اجتماعی و سیاسی در داخل آمریکا است که انسجام ملی را تهدید میکند. تضعیف نهادهای دولتی و علمی برخوردهای آنی ترامپ با آمارها و حقایق نامطلوب نیز از پیامدهای داخلی سیاستهای اوست. برای مثال، پس از انتشار یک گزارش ناامیدکننده درباره اشتغال (که کاهش رشد مشاغل را نشان میداد) ترامپ بلافاصله رییس سازمان آمار کار را اخراج کرد و بدون ارائه مدرک مدعی شد که ارقام اشتغال «دستکاریشده» هستند. اینگونه اقدامات، اعتبار نهادهای تخصصی و آمارهای رسمی را در نظر افکار عمومی مخدوش میکند و نشان میدهد که دولت به جای اصلاح سیاستها، صورت مسأله را پاک میکند. تداوم چنین رویکردی میتواند ظرفیت حکمرانی علمی و مبتنی بر واقعیت را در آمریکا تضعیف کند و سیاستگذاری را تابع امیال شخصی سازد. پیامدهای خارجی برای آمریکا تبعات سیاستهای ترامپ تنها به مرزهای ملی محدود نمیشود؛ در صحنه خارجی نیز این رویکرد هزینههای راهبردی سنگینی برای ایالات متحده داشته است. اقدامات ترامپ اعتماد قدیمیترین متحدان آمریکا را سست کرده است. وی با تحقیر پیمانها و اعمال تعرفههای تنبیهی بر دوستان سنتی، سرمایه راهبردی اعتماد و همسویی منافع را که طی 80 سال گذشته میان آمریکا و متحدانش شکل گرفته بود از بین برده است. رهبران کشورهایی نظیر کانادا و کشورهای اروپایی اکنون به پایبندی آمریکا به تعهداتش شک کرده و در مواردی صراحتا در برابر خواستههای واشنگتن مقاومت میکنند. به تعبیر یکی از تحلیلگران، «در این فرایند، مهمترین سرمایهای که آمریکا طی دههها اندوخته بود - یعنی اعتماد - نابود شده است» و دیگر ارزشها و منافع مشترک سابق میان واشنگتن و همپیمانانش بدیهی فرض نمیشود. این فرسایش اعتماد دیپلماتیک سبب شده برخی کشورها به دنبال ائتلافها و ترتیبات جدید بدون آمریکا باشند و نفوذ سنتی ایالات متحده در شکلدهی نظم جهانی کاهش یابد. رویکرد تهاجمی ترامپ، چه در عرصه نظامی (تهدید اتمی) و چه در عرصه اقتصادی (جنگ تعرفهای) فضای امنیت بینالمللی را پرتنشتر و بیثباتتر کرده است. لافزنیهای هستهای ترامپ یک بازی خطرناک با امنیت جهانی است که میتواند به سوءتفاهم یا اشتباه محاسباتی قدرتهای اتمی رقیب منجر شود. چنین خطری نهتنها صلح جهان که امنیت خود آمریکا را نیز در معرض تهدید قرار میدهد، زیرا هرگونه درگیری اتمی یا مسابقه تسلیحاتی جدید، خاک آمریکا و منافع آن را بینصیب نخواهد گذاشت. از سوی دیگر، جنگ تجاری فراگیر ترامپ اقتصاد جهانی را به رکود و آشفتگی سوق میدهد که میتواند موجی از بیثباتی سیاسی - اجتماعی را در کشورهای مختلف برانگیزد. این بیثباتی در نهایت امنیت ملی آمریکا را نیز تضعیف میکند؛ چراکه متحدان ضعیف و اقتصاد جهانی بیمار، محیطی ناامنتر برای منافع آمریکا ایجاد میکنند. حتی رقبای آمریکا ممکن است از خلأ رهبری و شکاف ایجادشده بهرهبرداری کرده، نفوذ خود را گسترش دهند و نظم بینالمللی را به زیان واشنگتن تغییر دهند. انزوای دیپلماتیک و از دست رفتن اهرم نفوذ دیپلماسی مبتنی بر تهدید و فشار حداکثری ترامپ، در کوتاهمدت ممکن است برخی امتیازات را به همراه داشته باشد، اما در بلندمدت به انزوای آمریکا در صحنه جهانی میانجامد. کشورهای دوست که هدف تعرفه یا تحقیر واقع شدهاند، تمایل کمتری به همراهی با ابتکارات آمریکا در سایر حوزهها نشان میدهند. برای مثال، درحالیکه واشنگتن برای پایان دادن به منازعاتی چون جنگ اوکراین یا بحرانهای خاورمیانه نیازمند همکاری متحدان است، رفتار ترامپ موجب شده پیشنهادهای او حتی از سوی متحدان سنتی نیز نادیده گرفته شود. قدرت نرم آمریکا نیز با این رفتارها آسیب دیده است؛ تصویری که از آمریکا بهعنوان شریک قابل اعتماد و رهبر مسئول در ذهن ملتها وجود داشت، تضعیف شده و جای خود را به چهره کشوری داده که به سادگی پیمانشکنی میکند و ثبات جهانی را فدای منافع زودگذر خود میسازد. این دگرش وجهه، قدرت ایالات متحده را برای ائتلافسازی و مدیریت بحرانهای آتی کاهش میدهد. سیاستهای ترامپ که قرار بود صلح و شکوفایی اقتصادی را برای آمریکا به ارمغان آورد، در عمل به تشدید تنشهای امنیتی و بیثباتی اقتصادی انجامیده است. ترامپ به جای پایبندی به شعارهای اولیه خود، با سیاستهای تندروانه و تکروانه نهتنها رقبای آمریکا، بلکه دوستانش را نیز رودرروی خود قرار داده است. نتیجه آن شده که آمریکا هم در داخل دچار هزینههای اقتصادی، شکاف سیاسی و تزلزل نهادها شده و هم در عرصه خارجی اعتماد و رهبری جهانی خود را تا حد زیادی از دست داده است. تردیدی نیست که ادامه این مسیر، آمریکا را ناامنتر، منزویتر و فقیرتر خواهد ساخت - مسیری که با شعارهای اولیه ترامپ فرسنگها فاصله دارد. منابع متعددی تأیید میکنند که در این جنگهای تجاری و لفظی هیچ برندهای وجود ندارد و دود آن مستقیما به چشم خود آمریکا نیز میرود. سیاستمداری که با وعده پایان دادن به جنگها بر سر کار آمد، اکنون کشورش را درگیر مجموعهای از چالشهای خودساخته کرده که امنیت، اقتصاد و اعتبار ایالات متحده را به مخاطره افکنده است. / صبح نو |