محمد مرندی متخصص مطالعات آمریکا و استاد دانشگاه تهران در بررسی عملکرد ضدّایرانی آمریکا و دولتهای غربی در حمایت از رژیم صهیونی، گفت: اسراییل و آمریکاییها شکست راهبردی خوردند. به گزارش فارس، حضرت آیتالله خامنهای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا در سومین پیام تلویزیونی در پی تهاجم رژیم صهیونی با تبریک به ملّت بزرگ ایران برای پیروزی در این نبرد تأکید کردند: رژیم صهیونی با آن همه هیاهو، با آن همه ادّعا، در زیر ضربات جمهوری اسلامی تقریباً از پا درآمد و له شد. فکر اینکه چنین ضرباتی از سوی جمهوری اسلامی ممکن است بر رژیم وارد بشود، در ذهن آنها و مخیّلهی آنها خطور نمیکرد و اتّفاق افتاد. خدا را سپاس میگزاریم که به نیروهای مسلّح ما کمک کرد، توانستند از دفاع چندلایهی پیشرفتهی آنها عبور کنند و بسیاری از مناطق شهری و نظامی آنها را زیر فشار موشکهای خودشان و با تهاجم قویّ سلاح پیشرفتهی خودشان با خاک یکسان کنند! این یکی از بزرگترین نعمتهای الهی است. در جنگ دوازدهروزه، مردم و نیروهای مسلّح ایران در ظاهر با رژیم صهیونی مبارزه میکردند امّا در عمل، همهی توان سیاسی، نظامی، اقتصادی و اطّلاعاتی آمریکا و اروپا در حمایت از رژیم عبری وارد میدان شده بود تا به زعم خودشان، ایران را به عنوان تنها مانع ضدّاستعماری غرب آسیا بشکنند؛ اتّفاقی که در واقعیّت برعکس شد و به تعبیر رهبر انقلاب، تمام دنیا همبستگی و دست پُر ملّت ایران را در این معرکه از نزدیک دیدند. به همین مناسبت رسانهی KHAMENEI.IR در ادامه مطالب پروندهی «روایت فتح» که به تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی 12 روزه اخیر با رژیم صهیونیستی میپردازد، در گفتوگو با محمّد مرندی متخصص مطالعات آمریکا و استاد دانشگاه تهران به بررسی عملکرد ضدّایرانی آمریکا و دولتهای غربی در حمایت از رژیم صهیونی پرداخته است. تحلیلهایی که ناظر به شخصیّت ترامپ و رفتارهای احتمالی او انجام میگیرد، چقدر درست است؟ اصولاً، این فرد چقدر قابل تحلیل است؟ تا آنجا که من میدانم، داخل آمریکا خودشان هم نمیتوانند رفتار ایشان را بهدرستی تحلیل بکنند؛ یعنی میگویند غیر قابل پیشبینی است. خودش هم همین را میگوید؛ یک دفعه خودش گفته بود که خودم نمیدانم فردا چه کار خواهم کرد! لذا اطرافیانش هم قطعاً نمیدانند چه کار میکند. بنابراین، بعضی از این تحلیلهایی که در داخل کشور میشود، به نظر من خیلی موجّه نیست؛ چون کسانی که آنجا هستند و سیاستهای داخلی آمریکا را بهخوبی پیگیری میکنند یا از نزدیک پیگیری میکنند، میگویند نمیدانیم که این آقا چه کار خواهد کرد. دولت آمریکا هم ــ هم دولتهای قبل، هم این دولت به طور خاص ــ دروغ میگوید؛ یعنی راست نمیگوید. ولی مسئلهی مهم این است که در آمریکا جریانات خیلی قدرتمندی وجود دارند که تأثیرگذارند؛ علاوه بر صهیونیستها که همه میدانند، نئوکانها و شرکتهای نظامی که درآمد بسیار بالایی دارند ــ چون این شرکتها در دست بخش خصوصی است و منافع زیادی دارند و برای همین منافع هم پول خرج میکنند ــ و تقریباً تمام کسانی که اطراف ترامپ هستند، از این جنسند. برای همین، حالا ترامپ با هر رفتاری که دارد و هر منشی که دارد و هر مسئلهی روحی و روانیای که دارد، اطّلاعاتی که میگیرد از این افراد است. دُوروبَر ترامپ، تقریباً همه کسانی هستند که میگویند اوّل اسراییل؛ یعنی افرادِ اسراییلاوّل هستند. ترامپ وقتی سر کار آمد یا وقتی که کاندیدای ریاست جمهوری بود، به اطرافیانش میگفت آمریکا اوّل؛ میگفت ما دیگر بایستی به فکر وضعیّت داخل آمریکا باشیم، وضعیّت آمریکا خوب نیست، وضعیّت اقتصادی خیلی بد شده، قشر متوسّط از بین رفته، ثروتها در دست یک افراد خیلی خاصّی جمع شده و لذا شعارشان «آمریکااوّل» بود؛ ولی افرادی که عملاً سر کار آمدند، «اسراییلاوّل» هستند. بنابراین، به نظر من اینجوری میتوانیم بهتر تحلیل بکنیم که چرا ترامپ این رفتار را میکند. حتّی وقتی که ویتکاف آمد گفت که حماس نمیخواهد آتشبس بشود و بعد ترامپ گفت اینها میخواهند بمیرند و دنبال آتشبس نیستند، معلوم میشود که اینها در واقع همان سیاستهایی را دنبال میکنند که نتانیاهو دنبالش است، وگرنه این سیاستها به نفع آمریکا نیست. البتّه خودشان به خودشان این را نمیگویند، ولی بقیّه به آنها میگویند؛ بهخصوص کسانی که در این جریانات طرفدار ترامپ بودند و میگفتند ترامپ قول داده که ما دیگر جنگ نکنیم و پولهایمان را خرج مردم آمریکا بکنیم، هزینههای خارج از مرزها را کم میکنیم و به مردم محروم آمریکا میرسیم. لذا اینها شاکیاند، این قشر خیلی عصبانیاند؛ یعنی میگویند که قرار بود که ما دیگر این کارها را نکنیم، از اوکراین بیاییم بیرون، از منطقهی غرب آسیا بیاییم بیرون و آمریکا را بازسازی بکنیم، ولی عملاً این کار نشده. یک نکتهی مهم در تحلیلهای داخل کشور، میزان همبستگی یا تفارق سیاستهای رژیم صهیونیستی و آمریکاییها است. بین سیاستهای آمریکا و صهیونیستها، بهخصوص در مورد موضوعاتی مثل ایران، چقدر تفاوت و تفارق وجود دارد؟ بعضیها میگویند که اسراییل به آمریکا خط میدهد و دستورات از اسراییل میرود، بعضیها میگویند که آمریکا دستورات را میدهد و اسراییل عمل میکند. من فکر میکنم این بحث، بحث درستی نیست. صهیونیسم، هم شامل مسیحیها است، هم یهودیها و هم وابستگان آنها که میتوانند مسلمان باشند، میتوانند آدمهای بیدین باشند ولی بههرحال به صهیونیسم وابستهاند؛ مثلاً منافع مالی طرف در این است که این خط را دنبال بکند یا یک سندی از او دارند که باعث میشود فکر بکند که بایستی از این خط پیروی بکند، مثل داستان اِپستین؛ خب اِپستینها زیادند. الان مسئلهی اِپستین یک مسئلهی ملّی شده آنجا که این موساد و شاید سیا ــ ولی موسادش روشن است ــ چهجوری میرفتند دختران را در اختیار مردان بانفوذ ــ چه ثروتمند و چه سیاستمدار ــ قرار میدادند و بعد، از اینها سند میگرفتند و اینها بردهی سرویس موساد یا جای دیگر میشدند! من فکر میکنم صهیونیستها و نئوکانها در واقع قدرت اصلیاند و اینها، هم در آمریکا هستند و هم در اسراییل، هم مسیحیاند و هم یهودی، و هم کسانی هستند که در داخل اروپا و آمریکا به اینها وابستهاند؛ یعنی کسانی که یا رشوه به اینها میدهند یا به اینها پیشنهادات خوبی میدهند ــ مالی و قدرت ــ یا پروندهای برایشان درست کرده باشند. و این هم چیزی نیست که الان بر سر آن خیلی اختلافنظر باشد؛ بعد از داستان اِپستین، بهخصوص در هفتههای اخیر، این بحث در میان جریانات قدرتمند داخل آمریکا دارد صورت میگیرد که این سرویسها چهجوری توانستند نفوذشان را در داخل آمریکا گسترش بدهند. البتّه به نظر من اروپا هم قطعاً مثل آمریکا است. پس در موضوعات کلّی و اساسی مثل ایران، اختلاف فاحشی بین اسراییل و آمریکا نمیبینید؛ درست است؟ در حاکمیّت، بین اسراییل و آمریکا اختلافنظر جدّی وجود ندارد. ما دیدیم که هم بایدن از این نسلکشی کاملاً حمایت کرد و هم ترامپ. حتّی دیدیم که دولت بایدن در چند مقطع و در چند نوبت سعی کرد به مردم القا بکند که اینها با سیاستهای نتانیاهو مشکل دارند، ولی بعدش معلوم شد که دروغ میگوید، بعدش معلوم شد که اصلاً صحّت نداشته. ترامپ هم همین سیاستها را دارد دنبال میکند. البتّه برداشت من این است که نتانیاهو دارد اسراییل را از بین میبرد. نتانیاهو چون پروندهی قضایی خیلی مفصّلی دارد که میتواند باعث بشود به زندان برود، نیاز دارد که سر کار بماند و برای همین، دائماً جنگهای مختلفی را راه میاندازد. قبل از جنگ علیه لبنان، بعضی میگفتند که حملهی بزرگی علیه لبنان نمیشود؛ ولی تصوّر بنده این بود که حتماً میشود، به خاطر اینکه نتانیاهو نیاز به جنگ دارد، درحالیکه اسراییل نیاز به جنگ ندارد و نسلکشی غزّه به نفع اسراییل نیست. الان حتّی حکّام سابق و فعلی غربی در همین روزهای اخیر دارند اعتراض میکنند. البتّه نه به خاطر اینکه آدمحسابیاند؛ نه، خود اینها شریکجرمند، خودشان جنایتکارند، خودشان کار را به اینجا رساندند در کنار نتانیاهو، ولی چون دیگر تصاویر وحشتناکی دارد از غزّه بیرون میآید و کلّ جهان معترض است، حالا یک عدّهای از اینها دارند سعی میکنند که خودشان را نجات بدهند و نگذارند که وجههشان به طور کامل از بین برود. برای همین من فکر میکنم که حکّام آمریکا و اسراییل با یکدیگر همسو هستند، ولی نتانیاهو و اطرافیانش دارند همهی اینها را به سمت بنبست میکشانند. با این تفسیر، ما شاهد یک چرخهی تشدید رادیکالیسم خواهیم بود که مثل یک گلولهی برفی، هرچه جلوتر میآید بزرگتر میشود. تا زمانی که نتانیاهو سر کار است و این ائتلاف سر کار باشد، به نظرم مسیر تنش ادامه پیدا میکند؛ برداشت من این است، مگر اینکه ترامپ بتواند نتانیاهو را نجات بدهد. و اگر دقّت کرده باشید، بهخصوص در دو سه هفتهی اخیر، ترامپ اظهارنظرهای عجیبوغریبی راجع به پروندهی قضایی نتانیاهو کرده و حتّی سفیر آمریکا رفته در دادگاه که از او حمایت بکند! این تحلیل شخصیام است و شاید کاملاً غلط باشد؛ من ادّعا نمیکنم درست است، چون اینطرف و آنطرف این را نشنیدهام و میگویم شاید صحیح نباشد. ولی به نظرم یک دلیلش میتواند این باشد که ترامپ میخواهد پروندهی قضایی نتانیاهو را یک جوری ببندد که نتانیاهو احساس نیاز نداشته باشد به ادامهی تنش؛ یعنی اگر پروندهی قضایی نتانیاهو را بتوانند ببندند یا لااقل مشکلش را کاهش بدهند و نتانیاهو احساس امنیّت بکند، حالا نمیشود گفت متعادلتر میشود، ولی چه بسا احتیاط بیشتری در تنشآفرینی بکند. بنابراین، ترامپ به طور سنگین از نتانیاهو حمایت کرده. حالا بگذریم از اینکه نتانیاهو چند مرتبه تا حالا رفته آمریکا! هیچ رییسجمهور یا نخستوزیر خارجی تا حالا اینقدر رییسجمهور آمریکا را ندیده، آن هم در این مدّت شش ماه. آن به کنار، ولی حرفهایی که ترامپ در حمایت از نتانیاهو زده و در نقد قوّهی قضاییّهی اسراییل، اینها خیلی مهم است. من شاید اشتباه میکنم، ولی برداشت من این است که ترامپ دارد تلاش میکند که برای نتانیاهو یک حاشیهی امنی ایجاد بکند که نتانیاهو دیگر لازم نبیند که به این رفتارها با این شدّت ادامه بدهد. وضعیّت رژیم صهیونیستی پس از هفتم اکتبر را از نظر راهبردی چگونه ارزیابی میکنید؟ بزرگترین ضربهای که اسراییل از هفتم اکتبر خورده نه نظامی بوده و نه اقتصادی بوده؛ اینها همه ضربات سنگینی بوده که خورده، ولی به نظرم نامشروع شدن این رژیم در برابر افکار عمومی جهان مهمترین اتّفاقی است که ما در این 22 ماه میبینیم و این بینظیر است. شما در داخل کشورها که نگاه کنید، میبینید کسی از اسراییل خوشش نمیآید. البتّه نفوذ غرب و رسانههای غربی در کشورهای مختلف باعث شده بود که اسراییل به عنوان یک حکومت عادی و به قول خودشان دموکراتیک معرّفی بشود به جهان؛ امّا این 22 ماه نهفقط در جهان جنوب، بلکه در خود غرب نیز این تصویر را از بین برده. به رغم اینکه سانسور میشود، به رغم اینکه رسانهی اصلی اخبار را منتقل نمیکند، به رغم اینکه فیسبوک و اینستاگرام و توییتر سانسور میکنند یا توییتر ــ به طور خاص ــ محدود میکند نشر خیلی از اخبار را، ولی حتّی در داخل آمریکا و غرب هم دیگر اسراییل دارد منفور میشود و میبینیم این را که خود آنها هم اظهار نگرانی میکنند. این به نظر من بزرگترین ضربهای است که اسراییل و آمریکا خورده، چون در سراسر جهان و حتّی در داخل آمریکا و غرب، مردم حکّام غربی را شریک اسراییل میدانند. بنابراین، این به زیان غرب است و اسراییل دارد به زیان غرب عمل میکند. و من فکر میکنم که ترامپ این را تا حدودی میفهمد و برای همین دارد سعی میکند که قوّهی قضاییّهی اسراییل را از نتانیاهو دور کند یا خطر دادگاه را از نتانیاهو دور بکند که یک مقدار نتانیاهو بتواند به شکل دیگری عمل بکند. ولی درعینحال، همین الان ترامپ میگوید باید کار حماس را تمام کنند، کار مقاومت را تمام کنند! برای همین میشود گفت که ترامپ عاقل نیست، ولی به نظر من بعضی وقتها هم میفهمد که مشکل از کجا است. در جنگ اخیر، یکی از مقامات آلمانی اظهارنظری کرد و گفت اسراییلیها کارهای کثیفشان را به نیابت از ما انجام میدهند. چه نسبتی بین اروپاییها و صهیونیستها وجود دارد؟ صدراعظم آلمان این را در یک جلسهی خصوصی نگفته که حالا فایل صوتیاش آمده باشد بیرون؛ این را جلوی همه گفته و هیچ کدام از رسانهها یا احزاب، روی سر و مغز خودشان نزدند بعد از اینکه ایشان این حرف را زد. حاکمیّت در غرب یکپارچه است نسبت به اسراییل و تا حدود زیادی نسبت به کلّ جهان. البتّه امکان دارد سیاستمدارانی وجود داشته باشند که مخالف باشند، ولی سیاستهای بدنهی حاکمیّت مشابهِ هم است؛ مثلاً شما میبینید حزب سبز آلمان که علیالقاعده بایستی از همه عاقلتر و انسانیتر باشد، از همه تندتر است. البتّه الان دارند با یک بحران جدّی مواجه میشوند، چون خیلی از مردم در داخل کشورهای غربی اروپایی و آمریکای شمالی این را فهمیدهاند؛ حالا بعضیهایشان میگویند کاری نمیشود کرد، بعضیهایشان میگویند باید یک کاری کرد. رهبریِ واحد هم وجود ندارد، ولیکن دیگر مثل سابق نیست که یک جریانات خاصّی در غرب ــ مثل آقای چامسکی یا منتقدین دیگری ــ این ادّعا را بکنند و عموم مردم نسبت به آن بیتوجّه باشند. الان به نسبت گذشته هشیاری خیلی بالایی نسبت به این واقعیّتها در غرب هست که دلایل خاص و متفاوتی دارد. یکی به خاطر مشکلات اقتصادی است که بالاخره از زمان کلینتون ــ به طور خاص ــ حتّی بیش از زمان ریگان قوانین ضدّ انحصار را برداشتند و بسیاری از قوانین برای نظارت بر روی بانکها را شل کردند و این باعث شد که بهتدریج قشر متوسّط تحلیل برود و ثروتمندان قدرتمندتر بشوند و نفوذ اینها در حاکمیّت هم مدام بیشتر بشود. از طرف دیگر هم این جنگهای بیپایانی که بعد از یازدهم سپتامبر آغاز شد، اقتصاد غرب و بقیّه را بهشدّت تحت تأثیر قرار داد. بنابراین، نارضایتی مردم در داخل آمریکا و در اروپا تدریجاً بیشتر شد، بهخصوص بعد از جنگ اوکراین که دیگر بیش از پیش شدّت پیدا کرد و این باعث نارضایتی شده. از طرف دیگر، در کنار این، شما بحث غزّه را دارید که مردم در غرب که از شرایط خودشان ناراضی هستند، حالا میبینند که حکومت خودشان دارد پول میدهد برای نسلکشی در غزّه! پس این هم نارضایتی را تشدید کرده. و بعد، در کنار این، بحث اِپستین است که یک دفعه مردم آمریکا و اروپا متوجّه این شدند سرویس اسراییل که دارد نسلکشی میکند، از دختران آمریکایی سوءاستفاده میکند و اجازه میدهد که به اینها تجاوز بشود تا نفوذشان در حاکمیّت آمریکا بیشتر بشود و کامل بشود. خب مردم آمریکا سه لایه را الان در کنار هم میبینند و این باعث شده که حتّی یک عدّه آدم بسیار بانفوذ میگویند که ما در شرایط خطرناکی هستیم. همین تاکر کارلسون که یکی از بانفوذترین افراد داخل آمریکا است، امروز گفت که اگر بخواهید یک انقلاب به وجود بیاید، مسیرش این است، راهش این است؛ یعنی دارد به حاکمیّت هشدار میدهد که این کارهایی که شماها دارید میکنید، میتواند منجر به شرایط بسیار خطرناکی بشود. حالا در این چهارچوب و در این فضا، نتانیاهو و اطرافیانش کماکان دارند فشار میدهند بر نسلکشی بیشتر و برای قحطی در فلسطین. با فاصله گرفتن از جنگ، روایت رسانههای غربی از درگیری چیست؟ جریانات رسمی در غرب کماکان مدّعیاند که اسراییل پیروز است و اسراییل همیشه پیروز است، ولیکن آنچه در رسانههای آلترناتیو توسّط افراد بسیار معتبر و بانفوذ دارد گفته میشود این است که اسراییل شکست خورده. بگذریم از اینکه خود ترامپ گفته که در روزهای آخر، ایران اسراییل را خیلی سنگین زد؛ ترامپ این را گفته، چند بار هم گفته. از همه مهمتر برای من حرف استیو بنن است. استیو بنن یکی از مهمترین شخصیّتهایی است که جریان حامی ترامپ را هدایت میکند. ایشان و تاکر کارلسون و ماسک در گذشته، از همه مهمتر بودند و به نظرم اینها سه نفرِ اصلی بودند. بنن بعد از توقّف جنگ گفته بود ــ البتّه جملهی دقیقش را الان در ذهن ندارم ــ که نقطهی اصلیای که الان کسی در مورد آن حرف نمیزند این است که ترامپ اسراییل را نجات داد و در دو سه روز آخر جنگ، شرایط اسراییل خیلی بد بود. بنن یک آدم معمولی نیست؛ بنن را دستکم نگیرید؛ بنن و تاکر کارلسون اطّلاعاتی دارند که آدمهای عادی به هیچ وجه ندارند. کارلسون در پستی که در فضای مجازی منتشر کرده بود، قبل از اینکه جنگ شروع بشود گفت که اگر آمریکا با ایران بجنگد، آمریکا شکست میخورد. تاکر کارلسون که از خودش این را نمیگوید؛ قطعاً با نظامیان و با ژنرالها و افراد ارشد صحبت کرده و آنها این را به او گفتهاند. بنابراین، حرف خود ترامپ و حرفهایی که دیگران زدند کفایت میکند برای اینکه ما بدانیم که شکست مال رژیم اسراییل بوده. البتّه میشود در مورد سندهای دیگری هم بحث کرد و در مورد گفتههای دیگران صحبت کرد، ولی به نظر من همین حرف ترامپ و از این مهمتر آن جملهی بنن کفایت میکند. |