| به نقل از psycologytoday،تصور کنید این لحظه را:در فروشگاه مواد غذایی، کودکی برای گرفتن شکلات جیغ می زند و والدینش زانو زده، لبخند می زنند و بی پایان مذاکره می کنند—بی آنکه حاضر باشند نه بگویند. این صحنه کوچک نمونه ای کامل از والدگری منفعل است. تماشای آن شاید شما را از رفتار کودک ناراحت کند، اما بیشتر از واکنش ضعیف والدین. پرسش هایی در ذهن شکل می گیرد: چرا حد و مرزی تعیین نمی کنند؟ چه چیزی این رفتار را هدایت می کند؟ حتی ممکن است فکر کنید: اگر این فرزند من بود، متفاوت عمل می کردم. ما چرا سبک های والدگری را بر اساس رفتار کودک قضاوت می کنیم؟ اغلب چون خودمان والد هستیم و پیامدهای بی توجهی به رفتار یا نبود ساختار را می دانیم. گاهی هم به یاد می آوریم چگونه فرزندان خود را تربیت کرده ایم. تفاوت ما با والدینی که رویکردی نرم تر دارند چیست؟ معمولاً به تعادل میان گرما و هدایت برمی گردد—چیزی که در لحظه سخت تر از آن است که به نظر می رسد. والدگری سهل گیر چیست؟ والدگری سهل گیر یا منفعل، سبکی است که بر محبت تأکید دارد اما ساختار ثابت ندارد. این والدین فرزندانشان را عمیقاً دوست دارند و می خواهند خانه ای آرام داشته باشند، اما در اجرای قوانین یا تعیین مرزها مشکل دارند. نمونه ها شامل اجازه استفاده بیش از حد از صفحه نمایش، چشم پوشی از کارهای خانه یا نادیده گرفتن بی احترامی برای جلوگیری از درگیری است. در طول زمان، این رویکرد بدون دخالت، کودکان را نسبت به انتظارات و مرزها سردرگم می کند. در حوزه سلامت روان، به ویژه با کودکان، افزایش چشمگیر والدگری منفعل دیده شده است. در حالی که والدگری ملایم در شبکه های اجتماعی مطرح است، بسیاری آن را اشتباه یا ساده سازی می کنند. نمونه ای روشن در فیلم *Mean Girls* (2005) دیده می شود؛ مادر رجینا جورج تقریباً همه تصمیم ها را به دخترش واگذار می کند، به ندرت مرزی تعیین می کند و می خواهد مادر باحال به نظر برسد. این همان والدگری سهل گیر است: محبت زیاد همراه با ساختار اندک. رشد والدگری سهل گیر در شبکه های اجتماعی این رفتارها را بازتاب و تقویت می کند. پلتفرم هایی مانند TikTok و Instagram لحظات آرام و کودک محور را برجسته می کنند، اما اهمیت ثبات و پیگیری را نشان نمی دهند. والدین ممکن است این رفتارها را تقلید کنند، آن ها را مدرن و پیشرو بدانند و از قضاوت شدن در صورت تعیین حد یا گفتن نه به فرزندشان بترسند. عوامل مؤثر بر این روند - تأثیر شبکه های اجتماعی: لحظات آرام و کودک محور قابل اشتراک گذاری اند، اما مرزها و پیگیری حذف می شوند. - ترس از سخت گیری: والدینی که در خانواده های سختگیر بزرگ شده اند، برای پرهیز از تکرار گذشته به سمت سهل گیری می روند. - الگوهای بین نسلی: والدینی که مراقبت های متناقض یا عاطفیاً دور تجربه کرده اند، ممکن است همان رویکرد را بازتولید کنند. - چالش های سلامت روان والدین: افسردگی، اضطراب یا استرس مزمن مانع حضور و ثبات عاطفی می شود. - برداشت نادرست از والدگری ملایم:برخی محبت را برابر با آسان گیری می دانند و حدگذاری را ناسازگار با عشق می بینند. بینش های دلبستگی ماری اینسورث با پژوهش های خود در دهه های 60 و 70 نشان داد رفتار اولیه مراقب چگونه دلبستگی را شکل می دهد. او سه الگوی اصلی دلبستگی را معرفی کرد: - ایمن:مراقب قابل اعتماد و پرمحبت است، کودک احساس امنیت می کند و به روابط اعتماد می آموزد. - ناایمن-دوگانه/مقاوم:مراقبت متناقض است، کودک چسبنده یا ترسان می شود. - اجتنابی: دسترسی عاطفی کم است، کودک عقب نشینی می کند و تنها به خود متکی می شود. بعدها نوع چهارم، دلبستگی آشفته، برای کودکان با رفتارهای متناقض اضافه شد. دایانا بامرایند نیز چهار سبک والدگری را معرفی کرد: - اقتدارگرا (Authoritative):محبت زیاد + قوانین روشن. - استبدادی (Authoritarian): قوانین سخت + محبت کم. - سهل گیر (Permissive):محبت زیاد + قوانین اندک. - غافل/منفعل (Neglectful):محبت کم + قوانین اندک. والدگری سهل گیر اغلب دلبستگی ناایمن ایجاد می کند، چون گرما با ساختار همراه نیست. مثلاً کودکی پیش از مدرسه قشقرق به پا می کند؛ والدین برای آرامش او اجازه می دهند در خانه بماند. کودک آرام می شود اما نمی داند چه انتظاری دارد. این بی ثباتی ناامنی ایجاد می کند، حتی در خانه ای پرمحبت. کودکان به چیزی بیش از والدگری سهل گیر نیاز دارند پیامدهای والدگری سهل گیر فراتر از کودکی می رود. کودکان برای امنیت و رشد مهارت های زندگی به مرزهای ثابت نیاز دارند. نبود محدودیت روشن باعث می شود: - در خودتنظیمی و کنترل تکانه مشکل داشته باشند. - در تصمیم گیری یا مدیریت ناامیدی ناتوان شوند. - اضطراب یا وابستگی بیش از حد به دیگران پیدا کنند. - مشکلات رابطه ای ناشی از ناامنی یا اجتناب داشته باشند. ثبات اعتماد می سازد، بی ثباتی سردرگمی. وقتی انتظارات قابل پیش بینی باشند، کودک می آموزد جهان قابل اعتماد است و می تواند به مراقب و توانایی های خود اتکا کند. وقتی مرزها روزبه روز تغییر کنند یا به خلق وخو وابسته باشند، کودک مضطرب می شود و به مهارت های مقابله ای خود اعتماد نمی کند. بیشتر والدین سهل گیر قصد بی توجهی ندارند؛ آن ها تحت فشار بهترین تلاششان را می کنند. عشقشان واقعی است، اما نیاز به ابزارهایی برای تعادل میان همدلی و مسئولیت دارند. این تعادل به معنای سختگیری نیست، بلکه به معنای پایدار بودن است. والدین می توانند با تعیین انتظارات روشن، پیگیری، اعتبار دادن به احساسات در کنار اجرای مرزها، الگوسازی مسئولیت و حضور عاطفی این کار را انجام دهند. نتیجه گیری مرزها تنبیه نیستند؛ محافظت اند. آن ها به کودک می گویند: تو امن هستی چون من راهنمایی ات می کنم. والدگری سهل گیر معمولاً با عشق آغاز می شود، اما عشق بدون رهبری، سردرگمی می آورد. پژوهش های اینسورث و بامرایند نشان می دهند دلبستگی ایمن از قابلیت اعتماد و پاسخگویی رشد می کند، همان طور که در والدگری مقتدر دیده می شود. والدینی که گرما را با ساختار ترکیب می کنند، فرزندانی پرورش می دهند که از نظر عاطفی متعادل، بااعتمادبه نفس و آماده رویارویی با جهان هستند. عمیقاً دوستشان بدارید. آرام هدایتشان کنید. کودکان به هر دو نیاز دارند. |