| خراسان نوشت: در انتخابات اخیر پارلمانی عراق، نقشه سیاسی کشور بار دیگر تحت تأثیر تحولات معناداری قرار گرفت؛ تحولی که بسیاری آن را پیروزی جریان شیعی و حلقه مقاومت میدانند. نتایج ابتدایی نشان میدهد که ائتلاف بزرگی از شیعیان، تحت عنوان چارچوب هماهنگی، با غلبه بر دیگر رقبا توانسته است بیش از 180 کرسی از 329 کرسی پارلمان را به دست آورد، رقمی که حکایت از تثبیت موقعیت این جریان دارد. یکی از شگفتیهای این دوره، پیشتازی ائتلاف سازندگی و توسعه به رهبری محمد شیاع السودانی، نخستوزیر فعلی عراق، است: این ائتلاف موفق به کسب 45 کرسی شد و در صدر کرسیهای پخششده قرار گرفت. پشت سر او، ائتلاف دولت قانون به رهبری نوری المالکی با 30 کرسی جایگاه دوم را به خود اختصاص داد. در رده سوم نیز حزب دمکرات کردستان به ریاست مسرور بارزانی و حزب «تقدم» اهل سنت به رهبری محمد الحلبوسی، هرکدام با 27 کرسی قرار گرفتند. سه نتیجه کلیدی از این انتخابات برجسته شده است: نخست، مشارکت با وجود تحریم گسترده توسط جریان صدر به 57.11درصد رسید که تقریباً 16 درصد رشد نسبت به دورههای قبل را نشان میدهد. دوم، چارچوب هماهنگی شیعی توانست اکثریت پارلمانی را از آن خود کند. و سوم، آن چه تحلیلگران آن را برجسته میدانند، موفقیت جریان مقاومت است؛ جریانی که با برنامهای دقیق، توانست اعتماد رایدهندگان را جلب کند. تداوم نخست وزیری السودانی در هاله ای از ابهام پیروزی این جریانها را میتوان فراتر از یک اتفاق انتخاباتی عادی دانست. اگرچه السودانی بیشترین آراء را به نام ائتلاف خود به دست آورده، اما موقعیت او چندان تثبیتشده نیست. از یک سو، او برای تشکیل دولت نیاز مبرمی به ائتلاف با سایر گروهها دارد - و از سوی دیگر، ترکیب ائتلاف او با احزابی است که گرایش مثبتی به ایران دارند. این ترکیب باعث میشود که جریان مقاومت، دستکم در تحلیل کلی، برنده اصلی صحنه سیاسی پس از انتخابات محسوب شود. اما با همه این قوتنمایی، تداوم نخستوزیری السودانی چندان قطعی نیست. توازن قدرت در پارلمان جدید، احتمال تشکیل ائتلافهای تازه را زیاد میکند؛ به ویژه آنکه رایگیری و تقسیم قدرت در عراق همیشه پیچیده بوده است. به عبارتی، رقبا مجبور خواهند بود وارد مذاکرههایی شوند که ممکن است به بازتوزیع مناصب منجر شود. در چنین سناریویی، آن چه را رخ داده است میتوان پیروزی «نسبی» برای شیعیان و گروههای همسو با مقاومت دانست. اهمیت این نتیجه را نمیتوان ساده فرض کرد. نخست، این انتخابات نشان داد که جریانهای نزدیک به محور مقاومت و متحدان ایران توانستهاند فراتر از انتظارات ظاهر شوند. دوم، ترکیب پیروزها به گونهای است که جایگاه گروههایی با گرایش مقاومت اعم از سیاسی و نظامی را در تصمیمسازیهای آینده تقویت میکند. بهویژه در زمینههایی مانند امنیت، قانونگذاری و سیاست خارجی، دست بالاتر ممکن است از آن این جریان باشد. از سوی دیگر، روند تشکیل دولت آینده زیر فشار انتظارات بالا از سوی مردم قرار دارد. عراقیها در سالهای اخیر با مشکلاتی از قبیل فساد، خدمات عمومی ضعیف و بیکاری روبه رو بودهاند، و حالا منتظرند که دولت بعدی تغییر ملموسی ایجاد کند. اگر چارچوب هماهنگی و گروههای مقاومت بتوانند در دوره جدید پارلمانی، برنامههای خود را به سیاست عملی تبدیل کنند، احتمال دارد که اولویتهایی چون تقویت قانون حشد الشعبی، اصلاح ساختارهای دولتی و تمرکز بر استقلال سیاسی عراق قوت بگیرد. اعتماد به فرایند سیاسی و دست رد به تحریم صدر در عین حال، انتخاباتی با مشارکت بیش از نیمی از واجدان شرایط - علیرغم تحریم جریان مهمی مثل صدر - نمایانگر یک اعتماد نسبی به فرآیند سیاسی است. این امر میتواند نشانهای از بازگشت بخشی از امید به انتخابات و نمایندگی باشد، هرچند که هنوز راه درازی برای تحکیم این امید باقی است.تحلیلگران همچنین هشدار میدهند که هرچند این انتخابات به سود جریان مقاومت ارزیابی شده، اما تداوم این پیروزی وابسته است به توانایی آنها در مدیریت ائتلافهای پیچیده، تعامل با گروههای رقیب و پاسخ به مطالبات مردمی. بدون چنین مدیریتی، ممکن است تحولات بعدی روند جدیدی را رقم بزند که برخی از دستاوردهای کنونی را تهدید کند. در آخر باید گفت ، آنچه از انتخابات اخیر عراق قابل تحلیل است، نه صرفاً یک تغییر عددی در شمار کرسیها، بلکه بازتوزیع قدرت واقعی در ساختار سیاسی است؛ بازتوزیعی که به نظر میرسد به نفع جریان شیعی هماهنگ و گروههایی است که مقاومت را نه تنها به عنوان یک شعار، بلکه به عنوان راهبردی عملی پیگیرند. این وضعیت میتواند فصل تازهای در روابط داخلی عراق، و نیز در تعامل آن با بازیگران منطقهای و بینالمللی، به ویژه ایران، رقم بزند. خراسان |