| به نقل از psychologytoday، وقتی درباره اهمیت بازی در رشد اجتماعی، جسمی و روانی متعادل انسان فکر می کنیم و نقش آن در حس تعلق، تعامل و لذت بهتر است از آغاز شروع کنیم و مسیر آن را دنبال کنیم. هماهنگی اولیه بازی نخستین بار در تعامل موزون و متقابل میان مادر و نوزاد شکل می گیرد. این پیش بازی نوعی تمرین برای هماهنگی است. پیش از آن که حرف زدن را بیاموزیم، یاد می گیریم قهقهه بزنیم، غرغر کنیم، زمزمه کنیم و هم صدا شویم. روان کاو معروف، اریک اریکسون، این گفت وگوی لذت بخش و شگفت انگیز را نخستین تجربه بین فردی می داند که از طریق نور چشم، حالت چهره و صدای نام، به شناخت اولیه از دیگری منجر می شود. حتی در نوزادی، ما یاد می گیریم که همراهی کنیم. درک ذهن دیگران کمی پیش از ورود به دوره نوپایی، به نقطه عطفی در درک و همدلی می رسیم؛ زمانی که خود را از دیگران جدا می دانیم و متوجه می شویم دیگران دنیای متفاوتی دارند. روان شناسان رشد این کشف مهم را نظریه ذهن می نامند. بازی های ساده این کشف را آشکار می کنند. مثلاً وقتی به نوزاد 8 یا 9 ماهه دست تکان می دهید و او با تکان دادن انگشتان پاسخ می دهد، یعنی شروع به درک مفاهیمی مانند سلام و خداحافظی کرده است. هم خوانی و آواز پیش از رسیدن به دو سالگی، کشف می کنیم که می توانیم آواز بخوانیم. این کشف شاید بازتابی از تاریخ تکاملی گونه انسان باشد. زبان های قبیله ای با صداهای پیچیده و آهنگین، مانند زبان های کلیک ، هنوز هم وجود دارند. انسان ممکن است پیش از یادگیری صحبت کردن، آواز خواندن و تقلید صداهای طبیعت را آموخته باشد. در ابتدا، ساده ترین ترانه ها جذاب ترین هستند. مثلاً Baa Baa Black Sheep حتی برای کودکی که نمی داند گوسفند چیست، قابل اجراست. اما هوش موسیقایی انسان با گذر زمان پیچیده تر می شود و با بازی در ملودی، ریتم، تُن، تُنالیته، هارمونی و فرم موسیقایی رشد می کند. بزرگسالان حداقل 800 سال است که آوازهای گروهی و بازی محور می خوانند. کودکان نیز در مهدکودک ها آموزش می بینند که چگونه با حفظ ملودی و هماهنگی با دیگران، آوازهای چندصدایی بخوانند. در ترانه هایی مانند Row, Row, Row Your Boat ، زمان بندی و درک متقابل اهمیت دارد. هارمونی، پاداش این تلاش مشترک است. بازی با واژه ها ترانه سراها از خلاق ترین بازیگران واژه اند. مثلاً در ترانه Mountain Greenery ، واژه هایی مانند scenery و beanery با keener re(ception) هم قافیه شده اند. شاعران این تکنیک را enjambment می نامند یعنی کشیدن جمله تا قافیه بعدی. بازی همیشه با انتظار آغاز می شود، و در بازی با واژه ها این انتظار شدیدتر است. لیمریک ها با قافیه های چندهجایی و قابل پیش بینی، ما را در لحظه سرگرم می کنند. مثلاً: There was an old man from Thermopylae / Who never did anything properly! یا لیمریک های معروف There was an old man from Nantucket که مخاطب را دعوت به تکمیل می کنند. لیمریک های شیطنت آمیز در زبان انگلیسی محبوب اند، اما به ندرت در زبان های دیگر موفق اند. با این حال، جان فون نویمان، فیزیک دان و ریاضی دان مشهور، با این شعر فرانسوی همکارانش را سرگرم می کرد: Il y un jeune homme de Dijon / Qui croyant pas à la religion… ترانه های کودکانه مانند Eeentsey Weentsey Spider ، Hickory Dickery Dock و Baby Shark نیز با ریتم ساده و قابل درک، بازی را به حرکت و مشارکت تبدیل می کنند. شعرهای طناب بازی نیز همین نقش را دارند: Out ran the doctor / Out ran the nurse / Out ran the lady / With the alligator purse! بازی با حرکت لوییس لیکی، انسان شناس برجسته، مشاهده کرد که پسران مدرسه ای هنگام نوشتن، زبان شان را به بیرون می کشند. او این رفتار را نشانه ای از ارتباط تکاملی میان گفتار و مهارت های دستی انسان دانست. او همچنین معتقد بود که بازی اجتماعی نوعی ارتباط است و راهی برای ایجاد اعتماد. وقتی کودکان کنجکاو وارد محل حفاری او در اولدُوای می شدند، با آن ها بازی گربه و نخ انجام می داد — بازی ای با نخ های رنگی پیچیده دور انگشتان. بازی تنها زبان مشترک آن ها بود. |