| اظهارات تازه «زونگ پیوو» سفیر چین در تهران که روز گذشته در یک نشست خبری مطرح شد، از ارادهای تازه در پکن حکایت داشت که میخواهد روابط با ایران را از سطح مواضع دیپلماتیک و بیانیههای حسننیت به مرحله نهادینهسازی یک راهبرد بلندمدت برساند. این تحول، آنگونه که از سخنان او برمیآید، بخشی از طراحی کلان سیاست خارجی چین در برنامه پنجساله جدید به شمار میآید که بر محور بازسازی زیرساختهای جهانی، بازتعریف زنجیرههای تأمین و گسترش فناوریهای راهبردی بنا شده و ایران را در یکی از نقاط کلیدی این نقشه ژئواکونومیک جای داده است. در همین راستا تأکید سفیر چین بر ضرورت اجرای توافقات مقامات عالیرتبه تهران و پکن نشانهای ازگذار چین از مرحله گفتوگو به مرحله اقدام به شمار میآید که به تعبیر او باید در مسیر «برد-برد» و بر پایه درک مشترک از مفهوم «سرنوشت مشترک بشری» پیش برود. زمانی که «زونگ پیوو» از «چهار ابتکار رییسجمهوری چین» سخن گفت و آن را پاسخی برای بازتعریف نظم جهانی دانست، در واقع پرده از سیاستی برداشت که هدفش ایجاد شبکهای از همکاریهای چندجانبه میان کشورهایی است که از سلطه ساختارهای انحصاری غرب به ستوه آمدهاند. از این رو به نظر میرسد در پشت این مواضع دیپلماتیک، واقعیتی جز این نباشد که چین میخواهد از سیاست موسوم به «مدیریت از راه دور» عبور کند و تعامل با ایران را به عنوان بخشی از نظم نوین همکاریهای بینالمللی بازتعریف نماید. هشدار «زونگ پیوو» مبنی بر اینکه در صورت آسیب به منافع شرکتهای چینی در اثر تحریمهای ضد ایرانی، پکن از منافع مشروع خود دفاع خواهد کرد، بخشی از بازی بزرگتری را به نمایش میگذارد که چین در ساختار جدید قدرت جهانی طراحی کرده و ایران در آن نقشی تعیین کننده یافته است. جایگاه ایران در ابتکار عمل «شی جین پینگ» حامد وفایی استاد دانشگاه سفیر چین از چهار ابتکار کلیدی رییسجمهوری چین به عنوان چهار ستون اصلی در سیاست خارجی پکن سخن گفت که به باور او میتواند شالوده همکاریهای منطقهای و جهانی میان تهران و پکن را شکل دهد. این چهار ابتکارعمل، «گسترش دیپلماسی سران و روابط چندجانبه»، «توسعه اقتصادی مشترک و مدرنیزاسیون»، «تقویت نقش کشورهای جنوب جهانی» و در نهایت، «ساخت جامعهای با آینده مشترک برای بشریت» را شامل میشود که در گفتمان سیاست خارجی چین به نوعی بیانگر تلاش برای ایجاد نظمی جایگزین در برابر انحصار غرب تلقی میشود. حامد وفایی، استاد دانشگاه و از صاحبنظران برجسته در حوزه مطالعات چین در گفتوگو با «ایران» در توضیح مواضع سفیر چین درباره ابتکارات «شی جین پینگ» به ایدهای اشاره میکند که چینیها آن را «پنج حیاط مشترک» نامیدهاند. به گفته او، این ابتکار که رییسجمهوری چین در اجلاس «شانگهای پلاس 2024» مطرح کرد، در واقع پاسخی به نظریه «حیاط کوچک با دیوارهای بلند» جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی آمریکا به شمار میرفت که بر ایجاد فضای بسته و انحصاری در حوزه فناوری برای مهار چین استوار بود اما پکن در پاسخ، مسیر سیاست «درهای باز، همزیستی و همکاری» را برگزید. وفایی توضیح میدهد که رهبر چین در برابر ایده سالیوان، از «پنج عرصه مشترک» سخن گفت؛ پنج حوزهای که قرار است پایههای همکاری نوین جهانی را تشکیل دهند: امنیت، توسعه، تمدن، نوآوری و مسئولیت جهانی. این صاحبنظر مسائل چین در ادامه این توضیحات و در پاسخ به این پرسش که «جایگاه ایران در این سیاست کجاست؟»، میافزاید: «اکنون زمان آن رسیده که تهران با رویکردی صریح و مبتنی بر همان گفتمان مشترک با پکن گفتوگو کند اما این گفتوگو باید بر پایه همان مفاهیمی انجام گیرد که چین خود مبدع آن بوده است: به این معنا که اگر قرار است پنج حیاط مشترک وجود داشته باشد، ایران یکی از آن حیاطهاست که اخیراً زیر آتش جنگ بوده است. پس، اگر توسعه، اعتماد و امنیت مفاهیمی واقعیاند و نه صرفاً شعارهای سیاست خارجی اکنون زمان آزمون آنهاست». این استاد دانشگاه در توضیح بیشتر میافزاید: «کشورهایی چون عربستان سعودی و پاکستان با تنظیم برنامههای توسعه ملی خود در چهارچوب همین ابتکارات، جایگاهشان را در آینده چین تثبیت کردهاند. ایران نیز در مسیر خروج از تنهایی استراتژیک چارهای جز این ندارد که ناگزیر است سهم خود را در این برنامهها در قالب یک راهبرد بلندمدت و مستمر تعریف کند.» ضرورت یک طراحی نهادی جدید محمد کشاورززاده، سفیر پیشین ایران در پکن محمد کشاورززاده، سفیر پیشین ایران در پکن نیز بر این باور است که تهران باید از الگوی عربستان در تنظیم روابط با چین درس بگیرد؛ الگویی که در سالهای اخیر توانسته مناسبات ریاض و پکن را از سطح گفتوگوهای دیپلماتیک به مرحلهای از همکاریهای عمیق اقتصادی، فناورانه و راهبردی برساند. او معتقد است راز این موفقیت در طراحی نهادی منسجم و ارادهای متمرکز در بالاترین سطح قدرت نهفته است؛ جایی که شخص «محمد بن سلمان»، ولیعهد عربستان ریاست «مکانیزم عالی روابط چین و عربستان» را بر عهده دارد و بهطور مستقیم مسیر تصمیمگیری و اجرای توافقها را هدایت میکند. همین پیوستگی میان اراده سیاسی و سازوکار اجرایی است که به گفته کشاورززاده باعث شده روابط دو کشور طی چند سال به نقطهای از ثبات و عمق برسد که اکنون از آن به عنوان یکی از نمونههای موفق دیپلماسی آسیایی یاد میشود. او اما در مورد ایران، تصویر متفاوتی ارائه میدهد و میگوید در روابط تهران و پکن نیز نهادی مشابه تحت عنوان «مکانیزم عالی روابط ایران و چین» وجود دارد، اما این ساختار عملاً در وضعیت غیرفعال به سر میبرد. به گفته او، موضوع روابط با چین در اولویت کاری نهاد ذیربط در داخل قرار ندارد. نتیجه این وضعیت، کندی در تصمیمگیریها، فقدان هماهنگی میان دستگاههای ذیربط و در نهایت از دست رفتن فرصتهایی است که میتوانستند جایگاه ایران را در نقشه اقتصادی شرق آسیا ارتقا دهند. کشاورززاده تأکید میکند ایران برای پیشبرد روابط با چین نیازمند یک «طراحی نهادی جدید» است که در آن، دغدغههای اجرایی داخلی مانع تمرکز بر روابط خارجی نشود. به تعبیر او روابط ایران و چین امروز در نقطهای حساس از تاریخ خود ایستاده است؛ به این ترتیب که از یک سو پکن در حال بازتعریف سیاست جهانی خود است و از سوی دیگر ایران فرصت نادری در اختیار دارد تا به عنوان شریک راهبردی در این تحولات جای گیرد. این دیپلمات و سفیر اسبق هشدار میدهد فرصتهای امروز ممکن است دو یا سه سال دیگر وجود نداشته باشند؛ همانگونه که در دهه گذشته، فرصتهای طلایی فراوانی در سایه تعلل و عدم انسجام از دست رفت. کشاورززاده بر این باور است که اگر تهران نتواند سازوکاری منظم و مقتدر برای مدیریت روابط با پکن ایجاد کند، چین به ناچار مسیر همکاریهای خود را از طریق بازیگران دیگری در منطقه تنظیم خواهد کرد و ایران بهرغم ظرفیتهای ژئوپلیتیکی و انرژیمحورش از قطار تصمیمسازی شرق جا خواهد ماند. او میگوید زمان آن رسیده که سیاستگذاران در تهران به روابط با چین بهعنوان یک اولویت راهبردی نگاه کنند؛ اولویتی که اگر امروز درست طراحی شود، میتواند آیندهای متفاوت برای جایگاه ایران در نظم نوین آسیایی رقم بزند. مواجهه با تحریمها؛ آزمون سنجش سیاست جدید پکن عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه عبدالرضا فرجیراد، استاد ژئوپلیتیک دانشگاه نقش چین را در مقطع کنونی به مثابه قدرتی راهبردی در صحنه رقابتهای فزاینده میان پکن و واشنگتن مورد توجه قرار میدهد که در بطن خود، بازتابی از شکلگیری نظم جدید جهانی است. به گفته او، حمایت آشکار و بیقید و شرط چین از تهران پس از ماجرای «اسنپبک» معنایی فراتر از همراهی سیاسی دارد و باید آن را در چهارچوب نبرد ژئوپلیتیکی شرق و غرب برای بازتعریف قواعد قدرت فهم کرد؛ جایی که چین تلاش دارد در میانه نزاع ساختاری با ایالات متحده، جایگاه خود را به عنوان قطب جایگزین در نظم نوظهور جهانی تثبیت کند. به گفته فرجیراد، سیاست چین در سالهای اخیر از تکیه صرف بر قدرت تجاری و صنعتی به سوی بهرهگیری از ظرفیتهای ژئوپلیتیکی در مسیر توسعه متوازن جهانی تغییر جهت داده است و میکوشد از مسیر تجارت، دیپلماسی و سرمایهگذاری نوعی «نظم مشارکتی» را در برابر انحصار غربی شکل دهد. از این منظر، ایستادگی چین در برابر بازگشت تحریمهای سازمان ملل علیه ایران آزمونی برای سنجش سیاستی است که به گفته سفیر چین در تهران میتواند پدیدارکننده روندی مشترک در مواجهه با رویکرد غربی باشد. فرجیراد تأکید میکند: «چنانچه چین بر موضع خود مبنی بر مخالفت با بازگشت تحریمها پافشاری کند و تجارت خود را با ایران ادامه دهد، این تصمیم میتواند به عنوان رویکردی باشد که در آن، استقلال عمل اقتصادی در برابر اراده آمریکا معنا مییابد.» روزنامه ایران |