| مدیر کل آژانس بینالملل اتمی که بعد از جنگ 12 روزه، چهره واقعی خود را نمایانتر از قبل کرد، دوباره به گود آمد تا با استفاده از ادبیات وسوسهانگیز، ایران را مجدداً متهم و در ادامه تهدید کند. او، چون گذشته با تشدید ضمنی لحن، تلاش کرد زمینه درخواستهای بیشرمانه و غیرمعقولانه را در مورد بازرسیهای گستردهتر در کشور فراهم آورد. رافائل گروسی در مصاحبهای گفته است: «آسیب به سایتهای کلیدی در اصفهان، نطنز و فردو شدید بود، اما اگرچه ترامپ از «نابودی» صحبت میکند، دانش فنی ایران از بین نرفته است. ایران حدود 400کیلوگرم غنیشده تا 60درصد را در اختیار دارد که کمی کمتر از سطح درجه تسلیحاتی است. اگر این روند ادامه یابد، ایران مواد کافی برای تقریباً 10 بمب هستهای خواهد داشت، اما ما هیچ مدرکی نداریم که تهران قصد ساخت بمب داشته باشد. برای اطمینان از این موضوع، بازرسیها باید از سر گرفته شوند. پس از جنگ 12 روزه، ایران میتوانست روابط خود را با جامعه بینالمللی قطع کند، از پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای خارج شود و به کشوری منفور مانند کرهشمالی تبدیل شود، اما این کار را نکرد... این کشور محدودیتهایی را به دلیل نگرانیهای امنیتی اعمال میکند که من آن را درک میکنم، اما اگر دیپلماسی شکست بخورد، من از توسل مجدد به زور میترسم.» همفکری آژانس با رژیمصهیونیستی اظهارنظرهای گروسی همانند قبل با گفتههای مقامات اسراییلی مطابقت دارد یا به معنای واقعی، سند جدید همسویی آژانس با تلآویو را ارائه میدهد. چندی پیش نتانیاهو با اشاره به اینکه حملات امریکا 400کیلوگرم را کامل نابود نکرد، مدعی شد اسراییل مکان مخفی آن را میداند. وی خواستار فشار دیپلماتیک و اقتصادی شد تا ایران به تسلیحات هستهای نرسد. درهمین راستا، آژانس هم بخشی از فشار دیپلماتیک که اسراییل خواهان آن است را به فرماندهی امریکا هدایت میکند. در حال حاضر، اتاق فکر جنگ مستقر در کاخ سفید برای کاهش هزینهها و حفاظت از موجودیت رژیمصهیونیستی در حال محکزدن کارایی روشهای دیپلماتیک همزمان با تشدید تهدیدات میدانی است. آنچه مشخص است اینکه محاسبات جنگ 12 روزه و ناکامی در هدف، به جنگ آنها علیه ایران جهت دیگری داده است تا ضمن خرید زمان برای صفآرایی جدید، فشارهای سیاسی هم آزموده شود. به دلیل همکاری، حضور آژانس در خاک کشور و سابقه اثربخشی فشارها بر ایران، سهم آژانس اتمی از این فشار سیاسی بیشتر شده است. گروسی نیز در همین چارچوب، در قامت عامل اسراییلی با شرط بازگشت بازرسیها، ایران را به انتخاب بین همکاری یا درگیری نظامی تهدید میکند، همچنین پیش از حمله نظامی به تأسیسات هستهای، ایران از پیداکردن اسناد هستهایای خبر داد که بازرسان آژانس سعی در خارجکردن آن از ایران داشتهاند. به طور کلی، آژانس ابزاری در دست غرب برای توجیه تحریمها و حملات بوده و سکوت غیرقانونی و عدممحکومیت حملات اسراییل به سایتهای نطنز، فردو و اصفهان- حتی به گفته برخی ناظران با استناد به دادههای آژانس صورت گرفته- این رابطه را برملا کرده است. شکستن ابهام استراتژیک ایران ایران پس از حملات رژیمصهیونیستی و امریکا به تأسیسات هستهای صلحآمیز و جاری شدن فضای بیاعتمادی بین آژانس و ایران، به طور طبیعی وارد دوران ابهام و سکوت هستهای برای محافظت از فناوری هستهای خود شد. گرچه این ابهام رسماً اعلام نشده، اما ضمن پاسخی کوبنده به نقش آژانس اتمی در حملات امریکا و اسراییل، برای تأمین بازدارندگی در برابر تداوم تهدیدات میدانی مؤثر است، زیرا هرگونه شفافیت که اتفاقاً آژانس به شدت در جستوجوی آن است، زمینه حملات بعدی را فراهم میکند. فارغ از اظهارات مقامهای امریکایی، اشاره نتانیاهو و سایر مقامات صهیونیستی به دانستن مکان و آمادگی برای جلوگیری از بازسازی، تهدید به اقدام نظامی در آینده را القا میکند. با وجود ادعای ترامپ مبنی بر نابودی صنعت هستهای ایران برای اثبات پیروزی خود در عرصه جهانی، اما با باور واقعی و اسناد محرمانه کاخ سفید همخوانی ندارد. امریکا برای «نابودی کامل» صنعت هستهای ایران در جستوجوی ذخایر اورانیوم غنیشده و ارزیابی دقیق از میزان آسیب مراکز هستهای است، اما دسترسی به این اطلاعات مهم و حساس که نقش مهمی در بازدارندگی ایفا میکند، برای امریکا میسر نیست و تنها آژانس است که میتواند این دادهها را برای واشینگتن فراهم آورد، از این رو هنگامی که علی لاریجانی با اتخاذ موضعی هوشمندانه برای ادامه همکاری با آژانس پس از فعالسازی مکانیسم ماشه شرط گذاشت: «اگر آژانس پیشنهادی داشته باشد، باید مطرح کند و در کمیتهای در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی بررسی میشود و نظر خواهد داد»، آژانس به جای اینکه به این نکته توجه کند، فریبکارانه خود را در موقعیتی برای تکرار زیادهخواهیهای نشدنی قرار داد. گفتههای اخیر گروسی تأیید میکند که سیاست آژانس با صنعت هستهای ایران تغییر نیافته و افق همکاری در حال تاریکتر شدن است. سیاست تهدید، زورگویی و جاسوسی هستهای نمیتواند شرایط ادامه همکاری را احراز کند و تنها راهکار باقی مانده از سوی ایران، اعمال فشار و بستن مسیرهای همکاری است. تصویب قانون تعلیق همکاری با آژانس، اقدام مثبتی از سوی نمایندگان مجلس بود که آژانس و امریکا را به تحرکات بیشتری واداشت. محور اصلی تحرکات کاخ سفید در قبال موضوع هستهای، یافتن اطلاعات برای تضمین موفقیت در حملات بعدی است. به طور معکوس، بلاتکلیفی و عدمدسترسی اطلاعات، با تخریب محاسبات برای جنگی دیگر، اعتبار نتیجه هدفگذاری آینده را زیر سؤال میبرد. در نهایت میتوان گفت مسئولیت شکستن این راهبرد که موانع را از کاخ سفید رفع میکند و خطر وقوع جنگ را افزایش میدهد، بر عهده آژانس اتمی گذاشته شده است. ایران نیز در برابر این زیادهخواهی و نمایش همکاریهای مشترک آژانس با رژیمصهیونیستی باید بر موضع کنونی خود مبنی بر «سکوت و عدمدسترسی بازرسان» پافشاری کند تا شاهد تقلای بیشتری از جانب غرب باشد. در همین راستا، باید در حال حاضر ابهام هستهای را به عنوان اهرم فشار سیاسی حفظ و از منافعش حفاظت کند. غربیها میخواهند ایران همه ابزارهایش را کنار بگذارد، سپس وارد مذاکره شود، ایران وارد این بازی نخواهد شد. منبع: روزنامه جوان |