«ترامپ اهرم چندانی بر حماس ندارد و شاید اراده سیاسی لازم برای سختگیری بر بنیامین نتانیاهو را نیز نداشته باشد. خیلیها در موفقیت طرح او برای غزه تردید دارند». این ارزیابی را نشریه فارینپالیسی به قلم آرون دیوید میلر (کارشناس ارشد مسائل خاورمیانه در مرکز مطالعات استراتژیک و بینالملل) منتشر کرد و درباره پاشنه آشیل واقعی صلح خاورمیانه نوشت: جنگ اسراییل و حماس وارد سومین سال خود شده و طرح تازه صلح دولت ترامپ با وجود گستردگیاش (از آزادی گروگانها تا اداره غزه) با تردید و بدبینی روبهروست. حتی در قلب خاورمیانهای که سالهاست با خشونت، ناکارآمدی و بحرانهای پیدرپی دستوپنجه نرم میکند، باور کردن این واقعیت دشوار است که اکنون وارد سومین سال جنگ اسراییل و حماس در نوار غزه میشویم؛ نبردی که از حیث طولانیبودن، دامنه وحشت، خشونت و خونریزی، تمام رویاروییهای پیشین میان اسراییل و فلسطینیها را پشت سر گذاشته و به نقطهای بیسابقه رسیده است. در چنین شرایطی، یک طرح تازه صلح که ایالاتمتحده تدوین کرده، بر میز مذاکره قرار گرفته است، هرچند هنوز نه اهمیت واقعی و نه میزان کارآمدی آن در میدان عمل آزموده نشده و بسیاری نسبت به سرنوشتش تردید دارند. شاید جامعه جهانی و بهویژه ناظران این بحران، امروز گرفتار نوعی واقعگرایی بدبینانه شده باشند؛ بدبینیای که حاصل تجربههای پیشین از طرحها و مذاکرات صلحی است که یکی پس از دیگری در عمل شکست خوردند. این خاطره جمعی از ناکامیهای مکرر باعث شده ما در برابر ابتکارهایی که با عنوانهای پرطمطراق «تغییر بازی»، «نقطهعطف»، «تحول بنیادین» یا «صلح پایدار» معرفی میشوند، با احتیاط و حتی شک و تردید برخورد کنیم؛ بهویژه وقتی این طرحها فاقد روندی واقعی برای دستیابی به توافق یا اجرای مؤثر آن باشند. پس از هشت ماه تلاشهای دیپلماتیک که گاه برقرار بوده و گاه به بنبست رسیده، سرانجام «دونالد ترامپ» از طرح تازه خود برای صلح میان اسراییل و فلسطینیها رونمایی کرد. اما چالش اصلی پیشروی ترامپ، تغییر زاویه نگاه او به ماهیت این مناقشه است. او دیگر نمیتواند این بحران تاریخی را همچون یک معامله ملکی صرف با بستههای مشوق اقتصادی تصور کند، بلکه ناگزیر است روایتهای وجودی، هویتی و حیاتی هر دو طرف را بفهمد و به آنها پاسخ دهد. واقعیت میدانی نیز پیچیده است: همه فلسطینیها پایان اشغال را میخواهند؛ حماس آشکارا خواستار نابودی اسراییل است؛ و در سوی مقابل، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر اسراییل، همزمان در پی نابودی حماس و در هم شکستن آرمانهای ملی فلسطینیهاست. رسیدن به توافق دشوار است، زیرا میان دو طرف هیچ اعتمادی باقی نمانده و هر یک تنها در صورتی گامهای مقرر در طرح را برخواهد داشت که مطمئن شود طرف مقابل تعهدات خود را بیکموکاست اجرا میکند. از نگاه بنیامین نتانیاهو و متحدانش، تشکیل دولت فلسطینی همچنان امری دشوار و حساس است، اما او از این خرسند است که طرح جدید، اصول مصوب کابینه امنیتی اسراییل را به رسمیت میشناسد. با اینحال، احتمال میرود حماس به اندازه کافی هوشیار باشد که نه به طور کامل رد کند و نه بیقیدوشرط بپذیرد، بلکه با یک پاسخ همیشگی و آشنا از نوع «بله، اما...» واکنش نشان دهد؛ پاسخی که همراه با فهرستی از ملاحظات و پیششرطها ارائه میشود و نیازمند بحثهای طولانی خواهد بود. چنین پاسخهایی در تاریخ مذاکرات اسراییل و فلسطین سابقه دارد. این «اماها» به ابزاری برای به تعویق انداختن بیپایان توافق تبدیل میشود و روند را عملاً فلج میکند. چالشهای این طرح صرفاً در سطح مذاکره باقی نمیماند، بلکه به اجرا نیز کشیده میشود. در متن طرح، اقداماتی الزامآور ظرف 72 ساعت پیشبینی شده است؛ از آزادی گروگانها و پایان درگیریها گرفته تا آغاز عقبنشینی اسراییل. اما پرسش اساسی این است: آیا اسراییل حاضر است پیش از آنکه حماس گام نخست را برای خلع سلاح بردارد، عقبنشینی را آغاز کند؟ نه ترامپ و نه تیم مذاکرهکنندگانش درک دقیقی از پیچیدگیهای زمینی و سیاسی «توافق اعلامی» ندارند؛ توافقی که زیر لایههایش، دیدگاههای کاملاً متضاد درباره جزییات و همان پاسخهای «بله، اما»یی نهفته است که ظاهراً مثبت جلوه میکنند، اما در عمل اختلافات آشتیناپذیر را پنهان میسازند. ریشه بخش مهمی از این محدودیت به ماهیت منحصربهفرد رابطه ایالاتمتحده و اسراییل بازمیگردد. رؤسایجمهور پیاپی در واشنگتن غالباً از اعمال فشار واقعی بر تلآویو اکراه داشتهاند و ترجیح دادهاند ملاحظات سیاسی داخلی و تعهدات امنیتی دیرینه را بر هرچیز دیگر مقدم بدانند. پرسش اصلی این است که آیا دونالد ترامپ اراده، مهارت و صبر لازم را برای هدایت خاورمیانه پس از 7 اکتبر دارد یا نه. واقعیت آن است که او اکنون بیش از هر مناقشه دیگری که در گذشته تلاش کرده حل کند، درگیر و در معرض پرونده غزه قرار گرفته است. با این حال، نشانهها حاکی از آن است که او صبر لازم برای مذاکره در «بازار خاورمیانه» را ندارد؛ بازاری که به طور سنتی با چانهزنیهای طولانی، بدهبستانهای پیچیده و سیاستهای ظریف تعریف میشود. ترامپ اهرم چندانی بر حماس ندارد و شاید اراده سیاسی لازم برای سختگیری بر بنیامین نتانیاهو را نیز نداشته باشد. |