بیانیه شورای عالی امنیت ملی در واکنش به آغاز فرایند بازگشت تحریمها موسوم به ماشه، بسیار ارزشمند و قابل تقدیر است. توجه به اقناع افکار عمومی در بالاترین سطح تصمیمگیری نظام، باید خیلی قبلتر از این ها صورت میگرفت که حالا مورد توجه واقع شده است. چند نکته اساسی درباره متن مذکور وجود دارد. اولا نشان میدهد که جمهوری اسلامی به صورت یکپارچه و با اجماع در میان تمامی مسئولان رده یک خود تصمیم میگیرد؛ مسئولان عالی که دور میز شعام مینشینند. این معنای ارزشمند، هرگونه طمع دشمن به چندپارگی و اختلاف در ساختار سیاسی ایران را به شدت تضعیف خواهد کرد. دوم این که نشان میدهد که ماموریت دهنده به ساختار سیاست خارجی کشور، یک نهاد است و وزارت خارجه نیز مسئول اصلی اجرایی در این حوزه از طرف کلیت و کلان نظام بوده و هست. اعلام ماموریت از طرف شعام به وزارت خارجه، این معنا را در مقابل ادعای پوچ اروپاییها درباره مسئول نبودن عراقچی در این موضوعات، منتقل میکند. اما مهم تر از این دو موضوع مهم، مسئله تصمیمی است که تا قبل از این، به سختی و با کمی سستی گرفته میشد. این جمله راهبردی که «با اقدامات کشورهای اروپایی عملاً مسیر همکاری با آژانس دچار تعلیق خواهد شد». این محکمی و استواری در تصمیمات سخت، نیاز امروز ماست. اگر معتقد شدیم که کاری باید انجام شود تا تهدیدات ما برای آینده معنادار شود، باید آن کار را با قوت پیش بگیریم و از اجرایش نترسیم. میدانیم که یکی از مشکلات امروز ما در عرصه خارجی، عملیاتی نکردن بسیاری از تهدیداتی است که سابقا بیانش کردیم و حالا امکان اجرا یا توان تصمیمش را نداریم. همین امر باعث شده تا طرف مقابل به سخنان بعدی ما اهمیتی ندهد. پیش بینی پذیری سیاست خارجی، مسیر اعمال زور دشمن را باز کرده و مشکلاتی را به وجود آورده. اما اگر واقعا آنچه را گفتیم، عملیاتی کنیم و برآورد دشمن را بشکنیم، احتمالا وضعیت بهبودیافتهای خواهیم داشت. ایران در توافق قاهره، به طور واضح گفته بود که اگر ماشه چکانده شود، توافق مذکور اجرایی نخواهد شد و حالا که حرکت اروپاییها به این سمت رفته، پس باید آن تهدید اجرایی شود. هرگونه تعلل در این زمینه به معنای پذیرش فشارهای بعدی و مشکلات بیشتر و عمیقتر خواهد بود. اما علاوه بر این نکات مثبت، باید به دوستان و بزرگواران حاضر در شعام تذکری هم بدهیم. مسئله اصلی کشور علاوه بر اجتناب از تصمیمات سخت، نداشتن ایدههای کلی و ایجابی درباره آینده است. درواقع، مسئله نبود چشمانداز واقعبینانه برای برون رفت از مشکلات و حل اهرمی آن هاست. چنین امری نیازمند یک طرح کلان است که بخشهای مختلف پازل را معنادار کند. برای مثال، موضوع ارتباط راهبردی چین، حل ناترازی انرژی، مسئله تولید داخل، قیمت ارز، مکانیسم ماشه و ارتباط با کشورهای منطقه، همه و همه میتواند در طول هم معنادار شود و به سمت گشایش برود. اما اگر سیاست گذار هرکدام را به صورت بخشی و پروندههای جدا از هم ببیند، همین طور سردرگم و ترسان از تصمیم سخت خواهد بود. هیچ کدام از پروندهها هم به صورت کامل و عمیق حل نخواهد شد. لذا مشکل در تولید ایده و تصویر کلان از ترکیب و ارتباط این پروندههاست که سیاست گذار را دچار تحیر کرده است. در این میان، ضعفهای موجود در دولت محترم برای یکپارچهسازی اقدامات وزرای مختلف و مشخص کردن چند مسئله اولویتدار برای تمرکز بر آن ها هم مشکل را تعمیق بخشیده است. همین امر باعث میشود تا اقدامات ارزشمند در حوزه ماشه (مانند بیانیه روسیه و چین) یا سفر موفقیتآمیز رییس جمهور به چین برای مذاکرات راهبردی یا سفر مناسب آقای لاریجانی به سعودی، عموما بخشی وجزیی بماند. این ها باید در یک چارچوب به هم متصل شود و سپس آوردههایش در پرونده مذاکرات با اروپا و شاید بعدا آمریکا مورد استفاده واقع شود. نتایج عملیاتی تمام این موارد هم به قراردادهای میدانی و واقعی برای ایجاد تولید و رشد در کشور، دیده شود. به نظر میرسد شعام نیازمند یک تیم طراحی است که متشکل از طراحان حوزه اقتصادسیاسی، سیاست خارجی و صنعتی-فناوری باشد و در کلانترین سیاست گذاریها، پروندههای مختلف را به هم بدوزند و چشمانداز واقعی تولید کنند. سپس براساس آن، تصمیمات حتما سخت و دشوار لازم را بگیرند و قدم به قدم پیش بروند. بدون این طرح بزرگ، تصمیمات سخت هم چندان فایده مند نخواهند بود. خراسان |