کاخ سفید حضور سران 7 کشور اروپایی در اتاق ترامپ را نشانه پیروزی دیپلماسی توصیف می کند، اما فعالان فضای مجازی آن را نشان دهنده افول و مرگ اروپا می دانند تصاویری که از جلسه اخیر ترامپ با سران اروپایی و زلنسکی در کاخ سفید منتشر شد، نمایی نمادین از ماهیت نظم مطلوب آمریکایی است. سرانی که چون شاگردان دبستانی ردیف شدهاند تا نوبتشان برای سخن گفتن برسد، گویای آن است که حتی قدرتهای تاریخی اروپا نیز دربرابر آمریکا چیزی بیش از طرفِ شنونده نیستند. این تصویر، در دل خود یک پیام مهم دارد و این است که پذیرش نظم مطلوب آمریکاییها درنهایت به معنای معامله بر سر داشتههاست. همیشه این پرسش مطرح بوده که قدرت مشروع چگونه تعریف میشود و چه نسبتی با استقلال ملتها دارد. تاریخ اروپا از روم تا بریتانیا نشان میدهد که اطاعت بقای ملتها را تضمین میکرد و نافرمانی نابودیشان را رقم میزد. آمریکا در قرن بیستم همین منطق را با زبانی تازه ادامه داد و آن را نظم لیبرال نامید. این نظم در ظاهر مدرن بود اما در حقیقت همان امپراتوریگری قدیم را بازتولید میکرد. نماد روشن این منطق را میتوان در کودتای 28 مرداد 1332 دید. آمریکا و انگلیس با سرنگونی دولت ملی مصدق نشان دادند که دموکراسی برایشان ارزشی ندارد و حقوق ملتها را به رسمیت نمیشناسند. آنها فقط نفت و سلطه را میخواستند و تنها منافع خود را دنبال میکردند. 28 مرداد از همین رو به نماد تاریخی دشمنی غرب با استقلال ملتها بدل شد و نشان داد که هرجا ملتی در پی استقلال برخیزد، نظم غربی آن را نابخشودنی میداند و با تمام امکاناتش با آن مقابله میکند. درس جنگها و شکستها امروز آمریکایی که اروپا را پشت میز خود مینشاند، همان قدرتی است که در جنگ 12 روزه، نتوانست ایران را زمینگیر کند. پایگاهی بزرگ در قطر زیر آتش ایران رفت و هیچ واکنشی نشان نداد. این شکاف میان تصویرسازی و واقعیت، به ما میگوید که قدرت آمریکا بیش از آنکه در میدان نبرد سنجیده شود، در صحنه روایت بازتولید میگردد. واشنگتن تلاش میکند از اوکراین تا قفقاز و از مدیترانه تا غرب آسیا، صحنهگردان اصلی باشد و چنین وانمود کند که بدون تأیید آن، هیچ تصمیمی معتبر نیست. اما واقعیت این است که همانطور که زلنسکی حتی در پوشش لباس خود با مشورت واشنگتن عمل میکند و حتی نقشه کشورش را در کاخ سفید باز میکند تا سر درصدهایی از خاک اوکراین چانهزنی شود، پذیرش نظم آمریکایی به معنای واگذاری حق تصمیمگیری بر سر بنیادیترین مسائل ملی است. معاملهپذیری استقلال آنچه کمتر دیده میشود، این است که نظم آمریکایی فقط با سرزمینها و اقتصادها معامله نمیکند، بلکه با معنای استقلال معامله میکند. هر ملتی که به این نظم تن دهد، دیر یا زود درمییابد که استقلال دیگر یک حق نیست، یک امتیاز مشروط است که باید برای نگه داشتن آن، بهای مستمر پرداخت. این همان چرخهای است که ملتها را به جای دولت-ملتهای مستقل، به واحدهای مذاکرهپذیر در یک بازی بزرگتر بدل میکند. آینده ژئوپلیتیکی پذیرش نظم مطلوب آمریکا، در بهترین حالت، وقفهای در بحران است نه پایان آن. این نظم بر پایه ترس و تبعیت میایستد، و چون فاقد پیوندی اصیل با هویت ملتهاست، دیر یا زود با مقاومت روبهرو میشود. آینده نشان خواهد داد که کشورهایی چون ایران، با وجود فشارهای سنگین، در بلندمدت مزیت خود را از همین استقلال حفظ خواهند کرد. در مقابل، کشورهایی که امنیت خریداریشده از واشنگتن را پذیرفتهاند، هر بار در شرایطی جدید، باید بر سر بخشی دیگر از داشتههایشان مذاکره کنند. خراسان |