روایت همسر شهید فریدون عباسی از لحظه حمله موشکی رژیم صهیونیستی و نجاتش از میان آوار اذان صبح بود که صدای مهیبی را شنیدیم و صدای هر 3 انفجار را شنیدم و بعدش در زمین و هوا بودم و به طور معجزه آسایی زیر آوار بودم و پسرم را خودم نجات دادم. همسرم از طبقه سیزدهم ساختمان به پایین پرت شده بودند و به خیابان روبرو منزل افتاده بودند و شهید شده بودند. |