بدیهی است که تشکیلات مجاهدین خلق (منافقین) که با تکرار مفاهیمی چون کانون های شورشی و قیام موفق به جلب حمایت مردم ایران نشده اند، ناچار خود را دست آویز ابرقدرت ها و جنگ طلبان می کنند، چنان که روزی صدام حسین را ارباب و صاحبخانه خویش می دانستند. از این رو، رد پای مجاهدین خلق در فجایعی که امروز در ایران رخ می دهد، محرز است.

در پی موج اول حمله به دانشمندان هسته ای ایران و شهید شدن چند تن از آنها، مقامات آمریکایی با تأیید اتهامات مطرح شده توسط رهبران ایران، به NBC News گفتند که حملات مرگبار علیه دانشمندان هسته ای ایران توسط یک گروه مخالف ایرانی (مجاهدین خلق) انجام می شود که توسط سرویس مخفی اسراییل تأمین مالی، آموزش و مسلح می شود. اکنون هم جریان نفاق در موج جدید حملات خود با بمب گذاری دست به کشتار مردم عادی در ایران می زنند.

در حقیقت اعضای تروریست مجاهدین خلق (منافقین) به عنوان یک نیروی مخالف با ملیت ایرانی و آشنایی با زبان و فرهنگ ایرانی و تجربه کارعملیاتی سازمان یافته بهترین گزینه برای موساد در راستای اجرا عملیات هایی مانند آنچه در تهران به وقوع پیوست،هستند. نقش تشکیلات مجاهدین خلق در جاسوسی درباره برنامه هسته ای و ترور دانشمندان هسته ای ایران، بعدها در گزارشات دیگر روزنامه نگاران محقق نیز تایید شد. کوین جان هلر Kevin Jon Heller استاد حقوق و امنیت بین الملل در دانشگاه کپنهاک در تحلیل مقاله ان بی سی نیوز نوشت:

طبق کنوانسیون بمب گذاری تروریستی، دولت ها نمی توانند تروریست باشند تنها تا جایی که بمب گذاری ها توسط نیروهای نظامی یک دولت انجام شود؛ بمب گذاری های انجام شده توسط یک سرویس اطلاعاتی غیرنظامی مانند موساد از تعریف تروریسم در کنوانسیون مستثنی نیستند. بنابراین، اقدامات موساد در استفاده از مجاهدین خلق برای کشتن دانشمندان هسته ای ایران، واجد شرایط تروریسم هستند.

بنابر گزارش ایسنا، در سال های گذشته، بمبگذاری در اماکن عمومی (به عنوان یک ابزار برای برهم زدن ثبات دولت های مستقل) به صورت مستمر رخ داده که همه را به گروه تروریستی داعش نسبت داده اند تا متحدین غرب پاسخگوی دست داشتن در آن جنایت ها نباشند. روزی که مجاهدین دست به چنین اقدام شنیعی زدند، هنوز جریان داعش و القاعده بدست غربی ها و متحدین آنها در منطقه تولید نشده بودند. به همین دلیل می توان گفت که مسعود رجوی پایه گذار اینگونه ترورها در ایران و منطقه غرب آسیا بود.