آخرین خبرها
  «جیو تیان»؛ انقلاب چین در نبردهای دریایی با اولین ناو حامل پهپاد جهان + ویدیو
  افشای نقش منافقین در جاسوسی و ترور دانشمندان هسته‌ای ایران
  آخرین قیمت طلا 18 عیار قبل تعطیلات اعلام شد
  مصرف سالانه 1.5 میلیارد مترمکعب آب در کشاورزی استان تهران؛ هشدار درباره بحران فرونشست
  تصویری کمتر دیده شده از شهیدان ایزدی و باقری در یک جلسه
 
- اندازه متن: + -  کد خبر: 16006صفحه نخست » آخرین اخبار    سه شنبه، 14 مرداد 1404 - 12:07

پنج درس اساسی که باید از جنگ اخیر گرفت


محاسبه‌ی دیگرشان این بود که ایران چون دیگر نیروی نیابتی ندارد و حزب‌الله ضربه خورده، حماس آسیب دیده، یمن زیر فشار است، در عراق مشکلاتی وجود دارد،

مهدی محمدی، مشاور امور راهبردی رییس مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگویی تفصیلی، به تحلیل ابعاد مختلف جنگ تحمیلی اخیر از جمله شکست محاسباتی اسراییل در حمله به ایران و هنر فرماندهی رهبر معظم انقلاب پرداخته است.

فارس نوشت: حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، در مراسم بزرگداشت چهملین روز شهادت شهدای جنگ تحمیلی اخیر رژیم صهیونی علیه ایران طی سخنانی بار دیگر به روایت آنچه در این جنگ دوازده روزه رخ داد، پرداختند و پیروزی ملت ایران در این نبرد را افتخاری بزرگ دانستند و تأکید کردند: «آنچه در این دوازده روز برای جمهوری اسلامی اتّفاق افتاد، علاوه بر افتخارات بزرگی که ملّت ایران کسب کرد ــ که امروز مردم دنیا هم دارند به آن اعتراف میکنند ــ [این بود که] جمهوری اسلامی و ملّت عزیز ایران قدرت خود، عزم و اراده‌ی خود، استقامت خود، دست پُر خود را به دنیا نشان داد. اگر دیگران از دور چیزی شنیده بودند، از نزدیک قدرت جمهوری اسلامی را احساس کردند. علاوه‌ی بر اینها، این نکته مهم است که جمهوری اسلامی استحکام بی‌نظیر پایه‌های نظام و کشور خود را به دنیا نشان داد.» 1404/05/07

از این رو، رسانه KHAMENEI.IR برای روایت و تحلیل کلان پیروزی جمهوری اسلامی ایران در نبرد تحمیلی 12 روزه اخیر با رژیم صهیونیستی و نقش رهبر معظم انقلاب اسلامی در هدایت کشور، پرونده‌ی «روایت فتح» را مشتمل بر تحلیل کارشناسان عرصه‌های مختلف کشور در این باره، تدوین و منتشر کرده است.

* به همین منظور مهدی محمدی، کارشناس و تحلیلگر مسائل سیاسی و بین‌المللی و مشاور امور راهبردی رییس مجلس شورای اسلامی، در گفت‌وگویی تفصیلی، به تحلیل ابعاد مختلف جنگ تحمیلی اخیر از جمله شکست محاسباتی اسراییل در حمله به ایران و هنر فرماندهی رهبر معظم انقلاب پرداخته است که متن کامل آن به شرح زیر منتشر می‌شود.

* در طیّ سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تهدیدات نظامی علیه ایران از طرف رژیم صهیونیستی و آمریکا همواره وجود داشت و شاید بشود گفت که بعد از وقایع یازدهم سپتامبر، به شکل جدّی‌تر و شدیدتری وجود داشت. به نظر شما چه تغییری در محاسبات رژیم صهیونیستی و آمریکا اتّفاق افتاد که این تهدیداتی را که در طیّ این دو دهه‌ی اخیر وجود داشت و عملی نشده بود، این بار عملی کردند و به ایران حمله کردند؟

* بسم الله الرّحمن الرّحیم. ابتدا درود می‌فرستم به ارواح پاک شهدای عزیزمان. به نظر من شهدایی که در این جنگ تقدیم اسلام و ایران شدند، همه مردان بزرگی بودند و توفیق عظیمی داشتند که در یک چنین جهاد مقدّسی به شهادت رسیدند. ان‌شاءالله که در روز حشر شفیع ما باشند.

سؤال خیلی مهمّی پرسیدید و من در مجموعه‌ی بحث‌هایی که تا حالا درباره‌ی این جنگ شده، کمتر دیدم بحث را از اینجا شروع کنند. این سؤال خیلی مهمّی است که این جنگ چرا شروع شد، دشمن با خودش چه فکری می‌کرد که یک چنین جنگی را علیه ما شروع کرد و آنچه این‌ها چند دهه به آن فکر کرده بودند، برایش برنامه‌ریزی کرده بودند، برایش تمرین کرده بودند، مانورش را برگزار کرده بودند امّا هیچ وقت دست به اقدام واقعی نزده بودند، چرا در این مقطع به‌یکباره محقّق شد. این سؤال خیلی مهمّی است، به‌ویژه از این جهت که ما ببینیم دشمن چه‌جوری فکر می‌کند، درباره‌ی ایران محاسبات خودش را چه‌جوری شکل می‌دهد و چه‌جوری این محاسبات را به‌روز می‌کند؛ چون نوع به‌روز شدن این محاسبات و اینکه ما بفهمیم این‌ها درباره‌ی ما چه‌جوری فکر می‌کنند و چه‌جوری فکرشان را تغییر می‌دهند، خیلی حیاتی است.

به نظر من مهم‌ترین فاکتوری هم که معلوم خواهد کرد که در آینده چه اتّفاقی می‌افتد، همین است که بفهمیم نظام محاسباتی‌ای که منجر به جنگ شد، بعد از این جنگ در ذهن دشمن چه‌جوری تغییر کرده. این سؤال است که عملاً معلوم خواهد کرد که ما در آینده با چه نوع اقداماتی از جانب دشمن مواجهیم، چه احتمالاتی کم است و چه احتمالاتی زیاد است؛ این‌ها وابسته است به نوع به‌روزرسانی محاسبات دشمن بر اثر این جنگ.

اگر من بخواهم خیلی سرراست، مستقیم، دقیق و در‌عین‌حال فشرده به این سؤال شما جواب بدهم، باید بگویم که دو دسته محاسبه وجود داشت که منجر به این شد که رژیم در صبح روز بیست‌وسوّم خرداد تصمیم گرفت که این عملیّات را علیه ایران انجام بدهد و البتّه این هم عملیّاتِ رژیم نبود ــ این نکته‌ی خیلی مهمّی است ــ این یک عملیّات کاملاً مشترک بین رژیم و آمریکا بود که تعداد زیادی بازیگران دیگر نیز از قبیل بازیگران اروپایی و بازیگران منطقه‌ای مستقیماً در آن دخیل بودند، هماهنگی‌های لازم با ایشان انجام شده بود و به انحاء مختلف در جنگ مشارکت کردند. بنابراین، یک تصمیم دسته‌جمعی گرفته شده بود برای ضربه زدن به ایران و اصلاً این‌جور نیست که کسی خیال کند که ما در این جنگ فقط با رژیم اسراییل یا با آمریکا طرف بودیم. در‌عین‌حال، ما در این جنگ یک چیزی را هم فهمیدیم و آن این بود که رییس، آمریکا است. جنگ لحظه‌ای شروع شد که آمریکایی‌ها اجازه دادند شروع بشود و لحظه‌ای که آمریکایی‌ها گفتند جنگ تمام بشود، رژیم مجبور شد جنگ را تمام کند. این کاملاً جزو برآوردهای مهمّی است که ما بعد از این جنگ به دست آوردیم.

بعد از این جنگ، برای ما معلوم شد که رژیم اسراییل نه در جنگیدن و نه در تصمیم‌گیری برای امورِ استراتژیکِ خودش، هیچ شخصیّت مستقلّی ندارد.

 خب چرا این کار را کردند؟ دو دسته محاسبه را ما باید با همدیگر مرور بکنیم. یک دسته محاسبه، محاسبات قدیمی‌ای است که من فکر می‌کنم ظرف یک دهه در ذهن دشمن شکل گرفته بود. البتّه خیلی از این محاسبات، محاسبات اشتباه است ــ یعنی اشتباه‌های محاسباتی است ــ ولی بالاخره این‌ها کشانده شدند به سمت این اشتباهات محاسباتی. یک دسته محاسبات، محاسباتی است که تقریباً یک ماه یا چند هفته قبل از روز درگیری شکل گرفت و محاسباتِ تقریباً عملیّاتی‌تر و واقعی‌تر بود. نظر من این است که ترکیب این دو دسته محاسبه جنگ را شروع کرد.

محاسبات اوّل یک محاسبات تاریخی و قدیمی درباره‌ی ایران است که عوامل مختلفی باعث شد تا این محاسبات در ذهن دشمن شکل بگیرد. اگر من بخواهم آن محاسبات را خلاصه کنم، داستان این‌گونه است که عرض می‌کنم. یک عدّه‌ای در جامعه‌ی اطّلاعاتی رژیم اسراییل و در آمریکا و کم‌وبیش در انگلستان ــ یعنی عمدتاً من می‌توانم این سه بازیگر را کنار همدیگر بگذارم ــ راجع به ایران این‌جوری فکر می‌کردند که اوّلاً ایران در یک دوره‌ی گذار سیاسی قرار دارد و بنابراین یک بی‌ثباتی سیاسی مزمنی در ایران هست و هیئت حاکمه در ایران ضعیف شده و قدرت سابق را ندارد. پس محاسبه‌ی اوّل این بود که دشمن به این جمع‌بندی رسیده بود یا رسانده شده بود که در ایران یک ضعفی وجود دارد، ایران وارد مرحله‌ی گذار سیاسی شده و بنابراین، سیستم ضربه‌پذیر است؛ یعنی اگر ضربه بزنند، قدرت مقاومت پایین است، قدرت ایجاد اجماع پایین است و سیستم دچار یک فروپاشی‌ای در درونِ خودش خواهد شد.

محاسبه‌ی دوّم این بود که این‌ها فکر می‌کردند ایران از لحاظ اجتماعی در آستانه‌ی یک شورش بزرگ است و جامعه یک آتش زیر خاکستر است. مرتّباً هم در‌این‌باره حرف زده شده؛ مثلاً نیویورک‌تایمز نوشته بود که این‌ها تصوّر می‌کردند در تابستان یک آشوبی رخ خواهد داد و این جنگ جلوی آن آشوب را گرفت! واقعیّت این است که این‌ها مدّت‌ها است که هم در‌این‌باره دارند فکر می‌کنند و هم دارند تلاش می‌کنند؛ یعنی من اگر بخواهم برای شما بشمرم، فقط ظرف شش ماه گذشته این‌ها به شیوه‌های مختلف، بیش از بیست مورد تلاش کردند برای آغاز آشوب و ناآرامی در ایران و برای تکرار تجربه‌ی 1401 یا در واقع برای به‌روزرسانی تجربه‌ی 1401. خب تصوّرشان این بود که اوّلین موشک که به ایران بخورد، مردم می‌آیند در خیابان و آشوب داخلی با حمله‌ی نظامی ترکیب خواهد شد و به‌ویژه نارضایتی اقتصادی در ایران این‌قدر جدّی است که جامعه منتظر یک فرصت کوچک برای دست زدن به یک براندازی بزرگ است! این چیزهایی که دارم به شما می‌گویم موضوعاتی است که این‌ها راجع به آن در ارزیابی‌های اطّلاعاتی‌شان بحث کردند، در نشست‌های اندیشکده‌ایِ خودشان راجع به آن صحبت کردند، کلّی راجع به آن مقاله نوشتند و حرف زدند؛ یعنی از بس راجع به این‌ها صحبت شده، این‌ها مسائل متواتری است.

محاسبه‌ی دیگرشان این بود که ایران چون دیگر نیروی نیابتی ندارد و حزب‌الله ضربه خورده، حماس آسیب دیده، یمن زیر فشار است، در عراق مشکلاتی وجود دارد، بنابراین، احساس می‌کردند که اصطلاحاً ایران وارد دوره‌ی «زیروپراکسی»(1) شده یا وارد دوره‌ی نیروی نیابتی صفر شده و اگر ضربه‌ی نظامی دریافت بکند، دیگر نمی‌تواند از خودش دفاع کند؛ چرا؟ چون استراتژی بازدارنده‌ی ایران ظرف مثلاً چند دهه‌ی گذشته مبتنی بر جنگیدن در مرزهای اسراییل توسّط گروه‌های مقاومت طرح‌ریزی شده؛ خب این‌ها دیگر نیستند و لذا تصوّر آن‌ها این بود که ضرباتی که به محور مقاومت وارد شده، در واقع، بازدارندگی ایران را از بین برده، ایران دیگر نمی‌تواند بجنگد، دیگر نمی‌تواند از خودش دفاع کند.

 یا مثلاً یک محاسبه‌ی دیگر این‌ها این بود که ایران از جنگیدن می‌ترسد و تصوّر می‌کردند که ایران ورود به درگیری نظامی را به خطّ قرمز خودش تبدیل کرده؛ بنابراین، هیچ کاری که منجر به شکل‌گیری یک جنگ بزرگ بشود نخواهد کرد، هر ضربه‌ای هم به آن بخورد هضم می‌کند یا جواب نمی‌دهد یا یک جوابی می‌دهد که مثلاً یک پاسخ نمادین است. خروجی این تصوّر این‌جور شده بود که این‌ها به این جمع‌بندی رسیده بودند ــ یا باز من تأکید می‌کنم که یک کسانی مخصوصاً در خارج از ایران، این‌ها را به این جمع‌بندی رسانده بودند ــ که اگر جنگی را با ایران شروع بکنند، ایران قادر به جنگیدن نیست، ایران نه توان جنگیدن دارد و نه اراده‌ی شلّیک دارد.

محاسبه‌ی دیگری که این‌ها داشتند این بود که تصوّر می‌کردند از لحاظ اقتصادی یک شرایط وخیمی در ایران وجود دارد و ناترازی‌ها در ایران به بحران روزمرّه تبدیل شده. از لحاظ افکار عمومی فکر می‌کردند یک مشکل حاد بین حاکمیّت و مردم رخ داده. از لحاظ امنیّتی تصوّرشان این بود که ضربات سریع و خشن را ایران نمی‌تواند مدیریّت کند؛ یعنی اگر در یک بازه‌ی زمانی کوتاه، چند ضربه‌ی خشن به ایران زده بشود، ایران نمی‌تواند این ضربه‌ها را مدیریّت کند. می‌گفتند که ما در لبنان هم همین کار را کردیم ــ به قول خودشان «دکترین ضاحیّه» ــ در دمشق هم همین کار را با بشّار‌اسد کردیم، لذا همین الگو را می‌توانیم در ایران هم پیاده بکنیم! یا مثلاً فرض دیگر این‌ها این بود که ایران در جامعه‌ی بین‌المللی تنها است، کسی از ایران حمایت نخواهد کرد، روابط ایران با روسیه و چین استراتژیک نیست، بقیّه هم انگیزه‌ای ندارند برای اینکه به ایران کمک کنند. البتّه توجّه داشته باشید که یک دهه طول کشیده تا این‌ها یک چنین محاسباتی را پیدا کردند.

خروجی این مجموعه‌ی محاسبات آن چیزی بود که اگر شما به یاد بیاورید، جَرِد کوشنر، داماد ترامپ، همان ماه اوّلی که ترامپ سر کار آمد یک توییتی کرد و گفت وقتِ تمام کردن کار در ایران فرا رسیده است! به‌هر‌حال، اینکه از «فینیشینگ‌جاب»(2) حرف می‌زدند و اینکه می‌گفتند وقتش رسیده که کار را در ایران تمام بکنیم، محصول این مجموعه‌ی محاسبات بود.

در واقع، به نظر من رژیم در دوره‌ی ترامپ موفّق شد ذهنیّت کاخ سفید درباره‌ی ایران را کاملاً اسراییلیزه بکند و آن‌هایی که در کاخ سفید نشسته بودند، دیگر مثل اسراییل راجع به ایران فکر می‌کردند و عملاً شرایطی به وجود آمده بود که به جز گفتمان اسراییلی درباره‌ی ایران گفتمان دیگری در واشنگتن اصلاً اجازه‌ی عرض‌اندام نداشت و اجازه نمی‌دادند گفتمان منتقدی شکل بگیرد؛ چون از مدّت‌ها قبل کسانی آنجا بودند که هشدار می‌دادند می‌گفتند این چیزهایی که اسراییلی‌ها دارند راجع به ایران می‌گویند، درست نیست.

 بگذارید یک مثال برایتان بزنم. ما انبوهی از اطّلاعات داشتیم که وقتی آشوب سال 1401 شروع شد، اسراییلی‌ها کشوربه‌کشور می‌چرخیدند و می‌گفتند کار ایران تمام است، بیایید کمک کنید ما براندازی را در ایران کامل کنیم؛ بعد، ما وقتی جلسات خصوصی خودشان را می‌دیدیم ــ حالا به میزانی که دسترسی وجود داشت ــ در داخلِ خودشان می‌گفتند ما می‌دانیم کار ایران تمام نیست، ما می‌دانیم هیچ آشوبی نمی‌تواند به این حکومت ضربه‌ی اساسی بزند، ولی عمداً در دنیا این حرف را می‌زنیم برای اینکه دیگران بیایند به ما کمک کنند تا شاید تجمیع نیروها با همدیگر علیه جمهوری اسلامی باعث بشود آن براندازی‌ای که ما می‌دانیم رخ‌دادنی نیست، واقعاً رخ بدهد. ببینید! یعنی ما در کنار عملیّات امنیّتی‌ای که این‌ها در ایران انجام می‌دادند، با یک عملیّات شناختی بین‌المللی از طریق انتشار تحلیل‌ها و اطّلاعات غلط درباره‌ی ایران مواجه بودیم که هدفش کشاندن دیگران به درگیری با ایران بود؛ این کاری بود که این بار بعد از روی کار آمدن دولت ترامپ، این‌ها در واشنگتن انجام دادند.

البتّه این را هم باید بگویم که این‌جوری نیست که فقط اسراییلی‌ها در واشنگتن یک تصویر ضعیف از ایران ارائه دادند؛ آن کسانی که در واشنگتن در قالب تیم ترامپ سر کار آمدند، خودشان هم دلایل ایدئولوژیکی برای درگیری با ایران داشتند که مربوط به خود ترامپ است و برنامه‌ای که ترامپ اساساً برای دنیا و برای منطقه دارد. در یک کلمه، تیم ترامپ دنبال این است که منطقه‌ی خاورمیانه را تبدیل کند به محیط امنیّتی اسراییل تا تنها کشور قدرتمند در منطقه اسراییل باشد، برای اینکه بتواند در نزاع ژئوپلیتیکی بزرگ خودش با روسیه و مهم‌تر از آن با چین، مجموعه‌ی امکانات این منطقه را استفاده کند؛ یعنی این‌ها می‌خواهند یک خاورمیانه‌ای داشته باشند که این خاورمیانه به جای اروپا ــ چون این‌ها دیگر خیلی نمی‌توانند روی اروپا حساب کنند ــ در درگیری‌ای که با روسیه و چین دارند، شریک این‌ها باشد. بنابراین، تیم ترامپ هم یک انگیزه‌های ایدئولوژیکی و ژئوپلیتیکی برای ضربه زدن به ایران داشت. خب، این‌ها کنار همدیگر قرار گرفت.

این، یک دسته محاسبات که به نظر من ــ‌ من شفّاف می‌گویم و به نظرم این حرفِ مهمّی است ــ ما باید فکر کنیم که چرا یک چنین محاسباتی در ذهن دشمن شکل گرفت و باید به این فکر کنیم که کدام رفتارهای رسانه‌ای و سیاسی در داخل ایران، توسّط چه کسانی و با چه اهدافی دشمن را به این جمع‌بندی رساند که ایران در یک موقعیّت ضعیف تاریخی قرار دارد و می‌شود به آن ضربه زد؛ این سؤال خیلی مهمّی است و ما باید به این سؤال فکر کنیم.

من به عنوان کسی که یک دهه و نیم از گذشته‌ی زندگی خودش را فقط در این حوزه صرف کرده، معتقدم که سیگنال‌هایی که دشمن از داخل ایران جمع‌آوری می‌کرد مهم‌ترین عاملی بود که او را به این جمع‌بندی‌های اشتباه راجع به ما رساند و ما تا وقتی که این مسئله را مدیریّت نکنیم و حلّ‌وفصل نکنیم، باز هم ممکن است دشمن درباره‌ی ما به اشتباه بیفتد و اقدام اشتباه بکند؛ یعنی بر اساس محاسبات اشتباهش، اقدام اشتباه بکند. خب، این دسته‌ی اوّل از محاسبات آن‌ها بود.

بر اساس اطّلاعاتی که ما الان داریم، من فکر می‌کنم دسته‌ی دوّم محاسبات را موساد و جامعه‌ی اطّلاعاتی رژیم چند هفته مانده به عملیّات در اختیار کابینه‌ی امنیّتی رژیم قرار داد که این‌ها یک خرده عملیّاتی‌تر بود و شامل چند رکن بود. رکن اوّل اینکه اگر یک ضربه‌ی سریع ــ به قول خودشان، از جنس بریدن سر ــ به ایران زده بشود و سیستم نظامی و رأس فرماندهی ایران مورد ضربه قرار بگیرد، دو اتّفاق می‌افتد؛ این را موساد محاسبه کرده بود. اتّفاق اوّل این است که ایران توان جنگیدن را در لحظه از دست می‌دهد و یک نوع فلج نظامی در ایران ایجاد خواهد شد؛ این تأثیر اوّلش بود. تأثیر دوّمش این بود که این‌ها برآورد کرده بودند که اگر سیستم نظامی ایران در ساعات اوّل یک ضربه‌ی اساسی بخورد، خود این یک سیگنال بزرگ به جامعه می‌دهد و شورش‌ها در ایران آغاز خواهد شد؛ چون بالاخره یک عدّه‌ای لابد با خودشان خواهند گفت که «چه کسانی قرار است نظام را حفظ کنند؟ همین‌ها قرار بوده حفظ کنند دیگر؛ خب این‌ها که همه با هم به شهادت رسیدند»! یعنی این‌ها یک چنین تلقّی و یک چنین گمانی راجع به مردم ایران داشتند.

این رکن اوّل برآوردی بود که من فکر می‌کنم جامعه‌ی اطّلاعاتی رژیم، چند هفته مانده به درگیری و شاید هم چند روز مانده به آغاز درگیری، ارائه کرد.

رکن دوّم این بود که اگر فرماندهان حذف بشوند، ایران قادر به بازیابی سریع سیستم نظامی خودش نخواهد بود؛ یعنی این‌ها فکر می‌کردند که جنگیدن ایران وابسته به یک افراد مشخّصی است و یک فهرست مشخّصی از افراد وجود دارند که این‌ها قرار است بجنگند؛ خب وقتی این‌ها نباشند، ایران حتّی اگر بخواهد نمی‌تواند بجنگد. این رکن دوّم برآورد آن‌ها بود.

رکن سوّم برآوردشان این بود که جامعه‌ی ایران به محض اینکه ببیند سیستم متزلزل شده، فرماندهان شهید شدند و یک عامل قدرتمند بیرونی وارد صحنه شده، حدّاقل در شهرهای بزرگ ایران و در مرزهای ایران در شمال غرب و جنوب شرق حتماً آشوب رخ خواهد داد. برآوردشان این بود و یک شبکه‌ای هم در داخل ایران درست کرده بودند که فکر می‌کردند این شبکه هم به عنوان پیمانکار آشوب‌ها قرار است عمل بکند و می‌گفتند ما حمله‌ی نظامی از بیرون را با درگیری در مرز و آشوب در داخل ایران ترکیب می‌کنیم؛ یعنی حمله سه‌جانبه می‌شود: حمله‌ی نظامی از بیرون، حرکت تروریستی از مرز، آشوب در داخل ایران، و سیستم حتماً نمی‌تواند یک بحران امنیّتی با این ابعاد را یا یک مثلّث بحران با این ابعاد را مدیریّت بکند.

رکن چهارم برآوردشان هم این بود که قدرت پاسخ‌دهی ایران متمرکز خواهد بود بر نیروی هوافضا و برنامه‌ی موشکی و پهپادی ایران. فکر می‌کردند از طریق به شهادت رساندن فرماندهان هوافضا، به اضافه‌ی زیر ضرب بردن تأسیسات نیروی هوافضا، قدرت پاسخ را هم می‌توانند از ایران بگیرند.

در واقع، آن ساعت صفری که صبح روز جمعه این‌ها تصمیم گرفتند به ما ضربه بزنند، به نظر من یک چنین تلقّی‌ای در ذهن دشمن وجود داشت.

نتیجه قرار بود چه بشود؟ این‌ها فکر می‌کردند حاکمیّت در ایران با یک صحنه‌ای مواجه می‌شود که فرماندهانش را از دست داده، مردم در خیابانند، مرزها ناامن است، قدرت شلّیک موشکی و پهپادیِ خودش را هم از دست داده؛ خب یک چنین حاکمیّتی چه کار می‌تواند بکند؟ دو هدف در ذهن دشمن بود. می‌گفتند مردم می‌آیند در خیابان و براندازی از درون رخ می‌دهد، کلّاً سیستم برانداخته می‌شود و یک سیستم دیگری به جایش می‌آید. همین جا من بگویم که آلترناتیو هم از نظر این‌ها رضا پهلوی و این دلقک‌هایی که شما می‌بینید نیستند؛ آلترناتیو از نظر این‌ها در داخل ایران است. حدّاقل ارزیابی من این است که هیچ کس قرار نیست از بیرون به عنوان آلترناتیو بیاید. تصوّرشان این بود که هدف حدّاکثری این است که براندازی از درون رخ می‌دهد؛ اگر هم این رخ ندهد، حدّاقلّی‌ترین هدفی که رخ خواهد داد این است که سیستم احساس می‌کند چاره‌ای جز تسلیم ندارد و لذا سیستم در ایران در مقابل یک پیشنهاد معامله‌ی جامع یا همان چیزی که رهبر انقلاب در سخنرانی دوّم خودشان وسط جنگ فرمودند، یعنی «تسلیم»، قرار می‌گیرد! این‌ها یک چنین فکری می‌کردند؛ می‌گفتند ما یک چنین پیشنهادی را به ایران می‌دهیم، ایران هم چاره‌ای ندارد، نمی‌تواند بجنگد، مردمش در خیابانند، بنابراین باید بپذیرد.

لذا جمله‌ی آخر من ــ که این خیلی مهم است ــ این است که هر کس می‌خواهد این جنگ را ارزیابی بکند، باید این‌جوری به صحنه نگاه کند که این‌ها دنبال چه بودند. اینکه دشمن دنبال چه بود و هدفش چه بود، معلوم می‌کند که چه کسی جنگ را برد. دشمن دنبال این بود که یا براندازی در ایران به دست مردم محقّق بشود یا این‌قدر عرصه بر نظام تنگ بشود که نظام یک تسلیم کامل را در مقابل آمریکا بپذیرد. این‌ها هدف‌های اصلی دشمن بوده؛ بقیّه‌ی هدف‌ها از قبیل برنامه‌ی هسته‌ای و برنامه‌ی موشکی، از نظر من واقعاً اهداف میانی و کم‌اهمّیّتی حساب می‌شود. اگر کسی می‌خواهد ببیند این جنگ را کدام طرف برده، باید ببیند کدام طرف توانسته اهدافش را محقّق بکند.

  * نیمروز اوّل جنگ، یعنی از زمان اوّلین شلّیک تا تقریباً دوازده ساعت بعد، برهه‌ی خیلی خاصّی است و اتّفاقات خیلی کلیدی آنجا رقم می‌خورد؛ یک جمعی از اصلی‌ترین، کلیدی‌ترین و فرماندهان ارشد نظامی ما ترور می‌شوند، جمعی از دانشمندان هسته‌ای ترور می‌شوند، مراکز مختلفی مورد حمله قرار می‌گیرد، پدافند ما آسیب جدّی می‌بیند و همه‌ی این‌ها ظرف چند ساعت اتّفاق می‌افتد. به نظر می‌رسد که آن طرح عملیّاتی آمریکا و اسراییل در این جنگ، چیزی فراتر از این حمله بود. شما هم یک اشاره‌ای کردید که دنبال این بودند که واقعاً‌ سیستم را به لحاظ فرماندهی فلج بکنند و این «فرماندهی» صرفاً فرماندهی نظامی هم نیست. گویی آن حمله، در واقع، یک پیش‌درآمد و مقدّمه‌ای بود برای ایجاد این فلج مغزی در سیستم که اصلاً دیگر نتواند تصمیم بگیرد و وقتی نتواند تصمیم بگیرد، به طور طبیعی اقدام هم نمی‌تواند بکند.

لطفاً راجع به این موضوع یک خرده بازتر و بیشتر صحبت بکنید و سپس بفرمایید که به‌خصوص در آن دوازده ساعت اوّل، چه اتّفاقی افتاد که این فلج مغزی در سیستم رخ نداد؟

 * به نظر من، این هم خیلی مقطع مهمّی است؛ یعنی ما همان قدری که باید درباره‌ی قبل از جنگ حرف بزنیم و دنبال جواب این سؤال باشیم که این‌ها چرا تصمیم گرفتند به ایران حمله کنند و هدفشان چه بود، همان قدر هم مهم است که راجع به دوازده ساعت اوّل حرف بزنیم؛ یعنی از بامداد روز جمعه تا جمعه شب. به نظر من، حکم این دوازده ساعت با همه‌ی مقاطع دیگر این جنگ متفاوت است. همه‌ی جنگ یک طرف، این مقطع زمانی خاص هم یک طرف که از آغاز حملات تا اوّلین حمله‌ی ایران را شامل می‌شود که اوّلین و مهم‌ترین و بزرگ‌ترین حمله‌ی ما جمعه شب بود. بنابراین، خیلی مهم است که ما راجع به این دوازده ساعت حرف بزنیم ببینیم دشمن دنبال چه بود و واقعاً‌ چه اتّفاقی افتاد.

  و من معتقدم که این دوازده ساعت بود که تکلیف جنگ را معلوم کرد. اصلاً مهم‌ترین حرف من که جاهای دیگر هم گفته‌ام، این است که رژیم در انتهای این دوازده ساعت متوجّه شد مثل اینکه اشتباه کرده و نباید این جنگ را شروع می‌کرد. اوّلین نشانه‌های شکست را ما به لحاظ اطّلاعاتی همان جمعه شب از رژیم و از حامیان رژیم دریافت کردیم. انگار که این‌ها تازه آن شب بود که بعد از دوازده سیزده ساعت فهمیدند که «عجب! آن چیزی که ما می‌خواستیم نه‌فقط اتّفاق نیفتاده، بلکه یک دوران جدیدی از تاریخ در حال رقم خوردن است و ایران تصمیم گرفته یک کاری بکند که تا حالا یک چنین تصمیمی نگرفته بود».

لذا پچ‌پچ‌ها و اختلافات مربوط به اینکه شاید ما اصلاً اشتباه کردیم، اصلاً نباید این حمله را شروع می‌کردیم و حالا قرار است این ماجرا به کجا ختم بشود، همان شب از طرف رژیم شروع شد و ما این‌ها را شنیدیم.

بگذارید برای شما خیلی خلاصه بگویم چه اتّفاقی افتاد. خب شوک بزرگی وارد شده بود؛ ارتباطات قطع شد و به طور طبیعی، آدم‌هایی که باید تصمیم می‌گرفتند و آدم‌های مهمّی بودند و صاحب قدرت تصمیم‌گیری بودند ــ چون ما نمی‌دانستیم چه صحنه‌ای دارد اتّفاق می‌افتد، هدف بعدی کیست و چه چیزی در سر دشمن هست ــ این‌ها در یک وضعیّتی قرار گرفتند که ارتباط گرفتن با ایشان سخت شده بود. تجربه‌ی آن روز صبح نشان داد که جلسه‌ای هم نمی‌تواند برگزار بشود و برگزاری جلسات جمعی معنایی نداشت. اطّلاعات هم خیلی دیربه‌دیر به‌روزرسانی می‌شد؛ یعنی چند ساعت طول کشید تا ما مثلاً فهمیدیم که سردار باقری هم شهید شده، تا آقایان دیگر مثلاً متوجّه شدند که سردار حاجی‌زاده هم شهید شده. به‌هر‌حال، به اشتراک گذاشتن اطّلاعات یک مقداری دشوار شده بود و زیرساخت‌هایی که ارتباطات را باید برقرار می‌کردند دچار مشکل شده بودند. از همه مهم‌تر، این فکر وجود داشت و ذهن همه را مشغول کرده بود که اصلاً چه اتّفاقی دارد می‌افتد، این جنگ چرا شروع شده، قدم بعدی‌ای که این‌ها می‌خواهند بردارند چیست و این داستان به کجا قرار است ختم بشود؛ لذا صحنه پُر از ابهام و عدم قطعیّت بود.

در آن لحظات و در آن ساعات، مهم‌ترین چیزی که خودش را نشان می‌دهد قدرت روحی آدم‌ها است؛ یعنی چیزی که حدّاقل ما در آن ساعات تجربه کردیم این بود که آدم‌هایی که به خودشان مسلّطند، از این تجربه‌ها قبلاً زیاد داشته‌اند، کسانی که تکلیف خودشان را با زندگی خودشان معلوم کرده‌اند و سال‌ها منتظر این بوده‌اند که وارد یک جنگی با صهیونیست‌ها بشوند و چیزی برایشان شیرین‌تر از این نبود که در یک چنین جنگی به شهادت برسند، این‌ها بودند که در آن ساعت‌ها و در آن لحظات به داد کشور رسیدند. من معتقدم مهم‌ترین نقش را خود حضرت آقا ایفا کردند؛ یعنی اتّفاقاً این دوازده ساعت مهم‌ترین جایی است که ما باید راجع به نقش آقا در آن حرف بزنیم و اینکه ایشان چگونه نه‌فقط سیستم را بازیابی کردند، بلکه شرایطی به وجود آوردند که اسراییل همان شب تقریباً متوجّه شد که کاش اصلاً قدم در این بازی نمی‌گذاشت. عقیده‌ی من این است و این معلوم خواهد شد؛ همین حالا ما نشانه‌هایی از آن داریم و یک خرده که جلوتر برویم، به نظر من اطّلاعات زیادی هم در‌این‌باره بیرون خواهد آمد.

به نظر من، اوّلین اتّفاقی که افتاد این بود که حضرت آقا درباره‌ی خودشان تصمیماتی گرفتند که همه‌ی مسئولین کشور و کم‌وبیش مردم کاملاً به این نتیجه رسیدند که آقا هستند، سالمند، جایشان امن است و ایشان بالاسر امور در کشور ایستاده‌اند. ببینید! این سیگنال خیلی مهمّی است. وقتی شما در معرض یک تهاجم خارجی بی‌سابقه‌ی این‌جوری قرار می‌گیرید، این نکته بسیار مهم است که جامعه به این جمع‌بندی برسد و حتّی آن‌هایی که می‌خواهند تصمیم بگیرند ــ یعنی مسئولان ــ به این جمع‌بندی برسند که رأس سیستم سر جایش هست، جایش هم امن است، می‌داند چه کار باید بکند و از همان لحظات اوّلیّه‌ی آغاز درگیری، مدیریّتِ خودش را شروع کرده. در طول این جنگ، من واقعاً بارها با خودم فکر کردم که گویی آقا به لحظه‌لحظه‌ی این جنگ از قبل فکر کرده بودند و برایش نقشه کشیده بودند؛ یعنی تصمیماتی که در طول جنگ گرفته شد، این را به ما می‌گفت. تصمیمات این‌قدر پخته و دقیق بود، پیش‌بینی‌ها این‌قدر پیش‌بینی‌های عجیبی بود که نمی‌شد شما فکر کنی که این‌ها در لحظه انجام شده؛ معلوم بود که حافظه‌ی سیستم و ذهنیّت مبارک آقا مدّت‌ها درگیر مدیریّت یک چنین صحنه‌ای است؛ انگار که آقا این جنگ را قبل از وقوع، چند بار در ذهن خودشان جنگیده بودند و به ابعاد مختلفش و به هر قدمش فکر کرده بودند.

لذا ما وقتی تصمیمات را می‌دیدیم، معلوم بود که این تصمیمات تصمیماتی است که به همه‌ی جنبه‌هایش فکر شده. حالا اگر فرصت بشود، خواهم گفت که در کوتاه‌ترین زمان‌ها دقیق‌ترین و حسّاس‌ترین تصمیمات گرفته شد و این تصمیمات، تصمیمات دقیق و درستی بود و جنگ را به آن سمتی هدایت کرد که ایران می‌خواست. این کار را هم فقط آ‌قا کردند؛ کسی دیگر در این کشور نبود. در طول جنگ، ایشان فرماندهی کامل این جنگ را بر عهده داشتند. آقای دکتر قالیباف می‌گفت که ما هر وقت از ایشان دستور می‌خواستیم، به فاصله‌ی کمتر از ده دقیقه یا حدّاکثر نیم ساعت ما از آقا دستور می‌گرفتیم؛ یعنی ایشان بالاسر جنگ ایستاده بود و جنگ را اداره می‌کرد. آقا در پناهگاه نبودند، بلکه در اتاق جنگ بودند.

  ایشان چه کردند؟ به نظر من، اوّلین کاری که کردند این بود که خیال جامعه و سیستم را بابت خودشان راحت کردند و این یکی از مهم‌ترین شاهکارهای حفاظتی در این جنگ بود، در‌حالی‌که فرض بر این بود که حفاظت بسیار ضعیف شده و هر لحظه ممکن است یک اتّفاق فاجعه‌باری بیفتد. حتّی من شنیدم بعضی از این شهدا در لحظه‌ی شهادتِ خودشان سؤالشان این بوده که آقا کجا هستند، به ایشان آسیبی رسیده یا نه. این قدم اوّل بود.

قدم دوّم این بود که ایشان سیستم فرماندهی نظامی ایران را ظرف چند ساعت احیا کردند. ببینید! این بزرگوارانی که به شهادت رسیدند، به نظر من جایشان به این سادگی‌ها پُر نمی‌شود؛ امّا واقعیّت این است که ما یک نسل فرمانده داریم؛ فرماندهان ما یک نفر و دو نفر و ده نفر و صد نفر نیستند، بلکه در ایران یک نسل و چه‌بسا بیش از یک نسل فرمانده وجود دارد. آقا ظرف حدود سه چهار ساعت فرماندهان نظامی را که باید در این جنگ می‌جنگیدند، جانشین کردند و انتخاب ایشان انتخابی بود که به همه این پیام را داد که ایران قرار است بجنگد و قرار است جنگ متفاوتی انجام بدهد. انتصاب سرلشکر پاکپور به فرماندهی کلّ سپاه از این قبیل است. خب ایشان کسی است که تجربه‌ی جنگ سی‌وسه‌روزه را دارد، آن موقع ایشان در لبنان بود و یک فرمانده کاملاً عملیّاتی است؛ یعنی کسی است که اساساً همه‌ی عمرِ کاریِ خودش را در صحنه‌های جنگی و عملیّاتی گذرانده. یا انتصاب سردار موسوی به عنوان فرمانده هوافضای سپاه؛ از آن روزی که برنامه‌ی موشکی ایران در وضعیّت جنینی بوده، سردار موسوی بالاسرش بوده، الیٰ یومنا هذا که ایشان فرمانده نیروی هوافضا است. و اگر ما بخواهیم بگوییم که سلسله‌ی شهید طهرانی‌مقدّم و شهید حاجی‌زاده قرار بود به یک کسی برسد، همه می‌فهمیدند که آن فرد سردار موسوی است. خب این تصمیمات ظرف چند ساعت گرفته شد و این فرماندهان آمدند مستقر شدند و آن‌جوری که اعلام شده، جلسه‌ی حضوری با آقا داشتند؛ یعنی آقا درباره‌ی اینکه چگونه باید بجنگند، در همان روز این‌ها را حضوری توجیه کردند و دستورات لازم را به ایشان صادر کردند و بعد، در طول جنگ هم دسترسی کامل برقرار بوده و این‌ها تحت فرماندهی شخص حضرت آقا می‌جنگیدند.

اتّفاق سوّمی که افتاد و به نظر من بسیار کلیدی بود، این بود که آقا بعدازظهر روز جمعه با مردم حرف زدند؛‌ به رغم همه‌ی محذوراتی که وجود داشت، ایشان در صحنه‌ی تلویزیون ظاهر شدند، باقدرت با مردم صحبت کردند و این سیگنال را به جامعه‌ی ایران دادند که ما نه‌فقط هستیم، نه‌فقط برقراریم، بلکه دشمن را «بیچاره» خواهیم کرد. و این تعبیر به نظر من مهم‌ترین تعبیری بود که حسّ ترس و سرگشتگی و پریشانی در جامعه‌ی ایران را تبدیل به حسّ غرور، افتخار، شجاعت و انتقام کرد.

   
  

نظر شما:
نام:
پست الکترونیکی:
آدرس وب:
عنوان:
نظر
  قبل از ارسال نظر آنرا ویرایش کرده و قواعد نگارش را در آن رعایت کنید.
لطفاً در مطالب خود اخلاق اسلامی و قوانین کشور را مد نظر داشته باشید.
نمایش نظرات کاربران در خبرها به معنای تایید آنها توسط سایت نیست.

  کد امنیتی:
 
مصرف سالانه 1.5 میلیارد مترمکعب آب در کشاورزی استان تهران؛ هشدار درباره بحران فرونشست
  مصرف سالانه 1.5 میلیارد مترمکعب آب در کشاورزی استان تهران؛ هشدار درباره بحران فرونشست
رییس کمیسیون شهرسازی و معماری شورای شهر تهران با اشاره به مصرف سالانه یک‌ونیم میلیارد مترمکعب آب برای کشاورزی در استان تهران گفت: 60 درصد این آب از طریق چاه‌ها تأمین می‌شود که همین مسئله یکی از عوامل اصلی تشدید فرونشست زمین در پایتخت است.
تصویری کمتر دیده شده از شهیدان ایزدی و باقری در یک جلسه
  تصویری کمتر دیده شده از شهیدان ایزدی و باقری در یک جلسه
تصویری از شهیدان ایزدی و محمود باقری در یک قاب را مشاهده می کنید.
دادستان همدان از بازداشت اعضای شبکه فساد مالی در اداره دولتی خبر داد
  دادستان همدان از بازداشت اعضای شبکه فساد مالی در اداره دولتی خبر داد
دادستان عمومی و انقلاب مرکز استان همدان گفت: یکی از مدیران کل سابق و تعدادی از کارکنان در یکی از ادارات دولتی استان و افراد مرتبط با آنان به اتهام تشکیل شبکه ارتشا و اختلاس بازداشت شدند.
جنجال محرمانگی در مرکز کنترل آب تهران| آیا زیرساخت‌های حیاتی در خطرند؟
  جنجال محرمانگی در مرکز کنترل آب تهران| آیا زیرساخت‌های حیاتی در خطرند؟
انتشار گزارشی از مرکز هماهنگی و کنترل آب تهران و نمایش سامانه‌های مانیتورینگ آب شرب پایتخت موجی از اعتراض‌ها را به راه انداخت. درحالیکه آبفای تهران می گوید،
جذب 900 نفر برای ترمیم کمبود نیروی انسانی در سازمان حفاظت محیط‌زیست
  جذب 900 نفر برای ترمیم کمبود نیروی انسانی در سازمان حفاظت محیط‌زیست
رییس سازمان حفاظت محیط‌ زیست گفت: 50 درصد پست‌های سازمان ما در کشور خالی است و نیازمند جذب نیروی انسانی هستیم که در این راستا، برای 200 نفر به زودی آزمونی برگزار می‌شود و برای 700 نفر هم برنامه داریم.
چرا انتقال آب از خزر به تهران اجرا نمی‌شود؟ | آمار عجیب هدررفت آب
  چرا انتقال آب از خزر به تهران اجرا نمی‌شود؟ | آمار عجیب هدررفت آب
22 درصد آب تهران در شبکه هدر می‌رود؛ انتقال آب از خزر و عمان به‌دلیل هزینه بالا و محدودیت فنی، فعلاً از برنامه‌ها حذف شده است.
دریاچه ترکیه هم خشک شد+تصاویر
  دریاچه ترکیه هم خشک شد+تصاویر
2 روز پیش گروهی از موتورسواران ترکیه‌ای تور موتورسواری روی زمین ترک‌خورده دریاچه خشک‌شده آک‌شهیر ترتیب دادند تا توجه جهانیان را به بحران کمبود آب و تغییرات اقلیمی جلب کنند.
اعضای هیات رییسه شورای شهر تهران ابقا شدند
  اعضای هیات رییسه شورای شهر تهران ابقا شدند
مهدی چمران برای پنجمین سال متوالی و با رای اکثریت اعضا در جایگاه ریاست شورای شهر تهران ابقا شد.
غندجان در خطر: غارت میراث ساسانی در سکوت مسئولان!+ تصاویر
  غندجان در خطر: غارت میراث ساسانی در سکوت مسئولان!+ تصاویر
شهر باستانی «غندجان» در استان فارس که یکی از بزرگترین شهرهای دوره ساسانی محسوب می‌شود، سال‌هاست شاهد جولان حفاران غیرمجاز و جویندگان گنج بوده است.
تعطیلی دو هفته ای مجلس/ زمان برگزری جلسه علنی بعدی مجلس
  تعطیلی دو هفته ای مجلس/ زمان برگزری جلسه علنی بعدی مجلس
جلسه علنی بعدی مجلس شورای اسلامی ساعت 6:15 روز سه‌شنبه 4 شهریور ماه برگزار می‌شود. طبق گفته نایب رییس مجلس شورای اسلامی،
اژه ای: اراده ملت ایران بر همه توطئه‌ها غالب شده است
  اژه ای: اراده ملت ایران بر همه توطئه‌ها غالب شده است
امروز استکبار جهانی به سرکردگی آمریکا و رژیم صهیونیستی از قدرت و استقامت ایران اسلامی به شدت هراس دارند و با تمام توان علیه کشورمان جبهه گسترده‌ای تشکیل داده‌اند اما اراده ملت ایران بر همه توطئه‌ها غالب شده است.
قیمت نهایی مواد مخدر 30 تا 40 برابر قیمت مواد اولیه است
  قیمت نهایی مواد مخدر 30 تا 40 برابر قیمت مواد اولیه است
«حسین ذوالفقاری» دبیر کل ستاد مبارزه با مواد مخدر: تفاوت قیمت مواد مخدر از مبدا تولید تا مقصد مصرف به 30 تا 40 برابر قیمت اولیه خود می‌رسد.
  پربیننده ترین اخبار       
  ریما رامین‌فر عزادار شد
  ادعای یک اکانت اینستاگرامی: مهسا طهماسبی سر صحنه قسمت 12 کارناوال تر حضور داشت/عکس
  جلسه محرمانه استقلال و بیرانوند لو رفت
  مریم سلطانی با چهره ای نو،چشم ها را خیره کرد
  استوری جنجالی "سارا معمولی" در فضای مجازی!
  حمله جنجالی پسر نتانیاهو اینبار به قطر !
  قیمت جدید طلا و سکه 14 مرداد 1404
  استوری گلر بوسنیایی؛ لوکیشن سعادت‌آباد-استقلال!
  گاردین: ایران قوی‌تر شد، غرب بی‌اعتمادتر؛ پشت پرده حملات اخیر
  عکس جذاب بازیگر زیبای سریال خاتون پربازدید شد
  نظری جویباری: به دنبال ساخت یک استقلال ایده‌آل هستیم
  پاسخ هشدار آمیز روسیه به تهدید ناتو/ محدودیت استقرار موشک‌ها لغو شد!
  اگر قهرمان نمی‌شدیم، در استقلال نمی‌ماندم
  تعصب استقلال را با تمام جانم می‌کشم
  این گروه خونی برای پشه ها لذیذتر است
  موشک هاپیرسونیک به جنگنده روسی اضافه شد
  این عامل در گوش درد هیچ ارتباطی با گوش ندارد!
  16 درس کلیدی از جنگ
  ماموریت مهم لاریجانی
  حمله کیهان به حامد بهداد و اوکتای براهنی
© شبکه خبری رونگار 1404

All rights reserved