جواد بخشی الموتی استاد دانشگاه در صبح نو نوشت:برگزاری «رفراندوم» برای ادامه غنیسازی را نمی توان نگاهی سادهانگارانه دانست؛ در این روزها هم مانند دهه 90 و سالهای گذشته باز هم این واژه با بهرهبرداری سیاسی از سوی اشخاص و جریانات خاص، انسجام پساجنگ تحمیلی را نشانه گرفته است. درخواست تغییر قانون اساسی و در آینده شاید طرح رفراندوم برای حفظ قدرت موشکی، جزایر سهگانه و حتی آب خوردن ایرانیان راهبرد جدیدی نیست اما اینکه در این روزها مطرح میشود، نشانه دهنده فصل تازهای از طرح امپریالیستی برای براندازی نرم در ایران است. دشمن پس از شکست در همه جبههها، از جنگ نظامی و تحریمهای اقتصادی تا حمله سایبری، حال بر روی آخرین سلاح خود - تخریب اجماع ملی - متمرکز شده است. هیچ تصادفی در این کار نیست. مصطفی معین وزیر اسبق علوم، وقتی از رفراندوم برای غنیسازی سخن میگوید، بعنوان فردی دانشگاهی که بخوبی اهمیت دانش برای پیشرفت و بقای یک ملت را می داند، آگاهانه یا ناآگاهانه سناریویی را اجرا میکند که در آزمایشگاههای CIA و اتاقهای فکر واشنگتن طراحی شده است. این همان الگویی است که در گرجستان، اوکراین و دیگر کشورها آزمایش شد. هدف معلوم است: تضعیف از درون و در نهایت براندازی. براندازی نرم بدین معنا است: اجرای برنامهای حسابشده، مسالمتآمیز و درازمدت برای نفوذ در ارکان سیاسی یک نظام به منظور تغییر سیستم سیاسی یک کشور. اینجا کلیدواژه «مسالمتآمیز» است که توهم دموکراسی ایجاد میکند. این وهم همان رفراندوم، حتی برای آب خوردن است. پس از روزهای سخت تهاجم و شهادت بیش از 1100 نفر که شامل دانشمندان هستهای و نخبگان نظامی می شود و در شرایطی که دستگاه محاسباتی رژیم صهیونسیتی و عقبه منطقهای و بینالمللی آن متوجه تفاوت ایران با سوریه شده است؛ و باز هم در شرایطی که گراهای اپوزیسیون و بویژه سلطنت طلبان و منافقین در خصوص امکان براندازی جمهوری اسلامی با مدل سوریه و همرامی ملت ایران به محاق رفته است، آیا طرح رفراندوم برای بدیهیات چیزی جز ادامه بازی با سیگنالهایی از داخل است؟ آناتومی یک توطئه:انقلاب رنگی از شیوههای براندازی و نوعی کودتا علیه نظام حاکم به شیوه آرام و مسالمتآمیز است که با طراحی یک قدرت تأثیرگذار خارجی در کشور هدف صورت میپذیرد. همین حالا شاهد این مرحله هستیم. فرآیندی که بر اساس اسناد متقن در اواخر دهه 80 شمسی نیز از سوی طراحان کنونی رفراندوم به آزمون گذاشته شده و در نهایت با حضور مردم خنثی شد. رفراندوم در این چارچوب سلاحی ویرانگر است. حتی ویرانگرتر از ترور فرماندهان و دانشمندان در زمانی کوتاه؛ که حالا تجربه ای زیسته برای ملت ماست. هدف تبدیل مسائل راهبردی و امنیت ملی به بازیچه رأیگیریهای هیجانی است؛ با چاشنی سیاسیکاری. وقتی غنیسازی اورانیوم - که ضامن بقای استقلال کشور است - آن هم در شرایطی که دو ناقض قواعد بینالمللی اتمی آن را را هدف گرفته اند به رفراندوم گذاشته میشود، در واقع استقلال، امنیت و آینده ایران در خطر قرار میگیرد. مهندسی انحلال: انقلابهای مخملی یا انقلابهای رنگی و گلی از شیوههای براندازی نرم است که نوعی دگرگونی و جابجایی قدرت به همراه مبارزه منفی و نافرمانی مدنی را شامل میشود. فاز کنونی همین مبارزه منفی است. مبارزه ای که در ظاهر با هدف قرار دادن افکار عمومی در پساجنگ، خود را مدافع امنیت ملی نشان می دهد اما نتیجه ای جز ناامنی روانی و در نهایت فروپاشی اجتماعی را مطلوب نمی داند. سناریو روشن است: ابتدا رفراندوم غنیسازی و قانون اساسی، بعد موشکها و جزایر؛ تا جایی که نتیجه نهایی حاصل شود. هر مرحله موجب تضعیف بنیانهای قدرت ملی و ایجاد بحران هویت میشود. نتیجه نهایی: فروپاشی آنچه که چهل و شش سال است دشمن برای نابودی آن کار کرده است. حقیقت بیپرده:این چهرههایی که امروز از رفراندوم دم میزنند، همان کسانی هستند که در 88 خیابانها را به آتش کشیدند. امروز با شیوهای «مدرن»تر همان هدف را دنبال میکنند: انحلال نظام جمهوری اسلامی. میرحسین موسوی صراحتاً از رفراندوم برای تأسیس مجلس مؤسسان سخن گفته است. مجلس مؤسسان یعنی تغییر کامل قانون اساسی، یعنی براندازی کامل نظام. این دیگر حتی پنهان نیست. مسیر باید هموارتر شود؛ دوستان به میدان می آیند و رفراندوم را بعنوان یکی از ابزارهای دموکراسی رنگ و لعابی تازه می زنند. اما دموکراسی پوششی است برای براندازی. ضرورت بیداری ملی:ملت ایران بخوبی می داند که رفراندوم در شرایط کنونی نه ابزار دموکراسی، بلکه اسلحه دشمن است. انقلابهای رنگی به ظاهر بر بنیاد خواستههای فزاینده عمومی در حوزه حقوق سیاسی و شهروندی شکل مییابند اما هدف واقعیشان چیز دیگری است. دشمن میداند که ایرانیها عاشق مشارکت هستند. آنها دهها انتخابات و حضورهای دهها میلیونی را در صحنه دیده اند؛ آنها می دانند این ملت هوشمند است اما بار دیگر بدون اینکه از گذشته درس گرفته باشد همان الگوهای نخنمای را به آزمون می گذارد. حال می خواهد این ویژگی ملی را به اسلحه علیه خود ایران تبدیل کند. هر رایگیری در موضوعات راهبردی، گامی به سوی تسلیم در برابر دشمن است. پشت پا به ایران:کسانی که امروز از رفراندوم برای ادامه غنیسازی، قانون اساسی و موضوعات راهبردی سخن میگویند، نه دموکراتاند و نه اصلاحطلب. آنها ایران را هدف قرار داده اند. آنها عوامل براندازی نرم هستند که برای تحقق اهداف استراتژیک دشمنان ایران فعالیت میکنند. اما باید بدانند که ایرانی دست از «ای ایران» خواندن بر نخواهند داشت. ایران امروز هم در جنگ است. جنگی که میدان آن ذهن و قلب مردم است. اثرگذاری این جنگ در پساجنگ تحمیلی اگرچه کمتر شده است اما خدعه ها و نیرنگ ها را هم نباید دست کم گرفت. رفراندومهای پیشنهادی، بمبهایی هستند که برای منفجر کردن وحدت ملی طراحی شدهاند. بیداری در برابر این توطئه، اولین وظیفه هر ایرانی آگاه است. بمب هایی که با نگاهی به تجربه سوریه ایران و ایرانی را توامان فراتر از قومیت و مذهب هدف قرار داده است. |