وزیر امور خارجه پیشین جمهوری اسلامی ایران در یادداشتی در تارنمای شبکه قطری الجزیره انگلیسی نوشت که ده سال پس از امضای برجام، ترس نخستوزیر رژیم صهیونیستی از صلح، به هرجومرج دامن زده و غرب آسیا باید با اتحاد به آن پاسخ دهد. به گزارش روز چهارشنبه ایرنا، متن کامل نوشتار دکتر محمدجواد ظریف که دیروز (24 تیر) در تارنمای الجزیره انگلیسی منتشر شد، به این شرح است: در 14 ژوییه ده سال پیش (23 تیر 1394)، به همتایانم از چین، فرانسه، آلمان، روسیه، انگلیس، آمریکا و اتحادیه اروپا پیوستم تا از دستیابی به یک دستاورد بینظیر دیپلماسی خبر دهم. دستاوردی که به یک بحران غیرضروری که بر پایه دروغ و سیاست وقیحانه امنیتیسازی برای منحرف کردن توجه جهانی از تهدید واقعی هستهای علیه صلح در غرب آسیا بنا شده بود، پایان داد. تمام جهان، به جز بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر و دیگر مقامهای ارشد رژیم آپارتاید هستهای اسراییل که صلح و ثبات را همچنان تنها "تهدید وجودی" واقعی دانسته و میدانند و علناً متعهد به نابودی این توافق شدند، از انعقاد توافق هستهای ایران که رسماً با نام برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) شناخته میشود، استقبال کردند. امروز، برخی از جانشینان ما، در میانه مذاکرات هستهای جدید، با هیاهو به دنبال رسیدگی به پیامدهای تجاوز علیه ایران هستند. این تجاوز از سوی اسراییل، دارنده سرکش سلاحهای هستهای و غیرعضو پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای در غرب آسیا، صورت گرفته است. اسراییل تأسیسات هستهای تحت پادمان یک عضو ان پی تی را به همراه سایر جنایات جنگی مانند حمله به اماکن مسکونی غیرنظامیان، مهدهای کودک، دانشمندان و فرماندهان نظامی خارج از خدمت هدف قرار داد. قصاب غزه حتی پا را در آخرین تجاوز اسراییل فراتر گذاشت و با هدف قرار دادن رهبران ملی، یک سنت دیرینه را نقض کرد. این نشاندهنده یک تلاش آشکار و علنی برای ایجاد هرجومرج و بیثباتی در کل منطقه بود. آمریکا، تنها قدرتی که تاکنون از سلاحهای هستهای استفاده کرده، پس از آغاز تزلزل در عملیات نظامی این متجاوز سرکش، به کمک آن شتافت و در اقدامی بیمحابا و غیرقانونی، تأسیسات هستهای ایران را در تلاشی بیهوده برای متوقف کردن پیشرفت هستهای صلحآمیز کشور - که از قضا، بخش عمدهای از آن پس از خروج یکجانبه آمریکا از برجام حاصل شد - هدف قرار داد. در عین حال، جانشینان همتایان من در سه کشور اروپایی/اتحادیه اروپا - نمایندگان فرانسه، آلمان، انگلیس و اتحادیه اروپا - همزمان و با افتخار از "کار کثیف نتانیاهو" سخن گفته و با سوءنیت کامل، تهدید میکنند که به "سازوکار حل اختلاف" در برجام و قطعنامه 2231 شورای امنیت سازمان ملل که به طور قانونی توافق هستهای را تأیید کرده است، متوسل خواهند شد. آنها این اقدام را در حالی انجام میدهند که در گفتار و کردار و با رد اساسیترین رکن برجام، خواهان برچیدن برنامه غنیسازی صلحآمیز ایران بوده و به موقعیت خود در برجام پایان دادهاند؛ در صورتیکه، دستکم در هفت سال از 10 سال گذشته، به نحو شرمآوری از انجام حداقلی تعهدات اقتصادی و مالی خود در قبال ایران کوتاهی کردهاند. در 20 ژوییه 2021 (29 تیر 1400)، در یک نامه 140 صفحهای به دبیرکل سازمان ملل که به عنوان سند (A/75/968) مجمع عمومی سازمان ملل متحد و سند (S/2021/669) شورای امنیت منتشر شد، علیه توانایی سه کشور اروپایی/اتحادیه اروپا در توسل به " سازوکار حل اختلاف" برجام - که به اشتباه و خودخواهانه "اسنپبک (ماشه) " نامیده شده و هرگز در برجام یا قطعنامه 2231 شورای امنیت استفاده نشده است، استدلال کردم. اظهارات و اقدامهای اخیر سه کشور اروپایی/اتحادیه اروپا که در آنها به وضوح به موقعیت خود به عنوان "اعضای برجام" خاتمه دادهاند، استدلالهای حقوقی مستند من را بیش از پیش تقویت کرده است. نیروهای مسلح ایران، با تکیه بر توانمندی نظامی داخلی، بار دیگر افسانه شکستناپذیری اسراییل را نابود کرده و آسیبپذیری آن قلدر را آشکار کردهاند. در عین حال، مردم شجاع و سرافراز ایران، خیال خام نتانیاهو و همفکرانش برای پاره پاره کردن ایران را نقش بر آب کردند. ایران بار دیگر ثابت کرد که حتی 2 قدرت هستهای، در کنار هم نمیتوانند یک کشور با تمدن هزاران ساله را به زانو درآورند. اکنون آشکار است که توهم برتری منطقهای و "تجاوز به اختیار" اسراییل، بر بیثبات کردن ایران و به دنبال آن سایر قدرتهای منطقهای بنا شده که منجر به بیثباتی، تفرقه و هرج و مرج در آسیای غربی مسلمان میشود. این امر نه به نفع کشورهای منطقه است، نه به نفع دوستان ما در چین و روسیه که منافع ملی آنها بر ثبات بنا شده است و نه با چرخش جهانی مقاصد آمریکا و اروپا سازگار است. با این حال، نتانیاهو و حامیان ریاکار "اول بیبی" او در غرب نشان دادهاند آنقدر سنگدل هستند که جهان را درگیر "جنگهای بی پایان" کنند تا مناصب سیاسی فاسد و توهمات توسعهطلبانه خود را که بر اساس آپارتاید، نسلکشی و تجاوز علیه همسایگان عرب منطقه بنا شده در کنار باجگیری، رسواییهای بیپایان و اخاذی استمرار بخشند. جامعه بینالمللی باید فوراً به این تهدید اساسی علیه صلح و امنیت منطقهای و جهانی که منافع ملی تقریباً همه کشورها و رفاه و آسایش مردم منطقه و فراتر از آن را نیز به خطر میاندازد، رسیدگی کند. من شخصاً در بیش از چهار دهه دیپلماسی - از جمله کارشکنیهای مستند اسراییل در مذاکرات سال 1991 تبادل گروگانهای آمریکایی در لبنان با گروگانهای لبنانی و فلسطینی در اسراییل - شاهد بودهام که نهاد سیاسی اسراییل همیشه حاضر بوده و خواهد بود که حتی برای ناچیزترین دستاوردها، ثروت، آزادی و خون نزدیکترین متحدان خود را فدا کند. هر کسی که این توهم را در سر میپروراند که اسراییل به آنها کمک و امنیت خواهد داد، روزی با این واقعیت تلخ از خواب بیدار خواهد شد که آنها بدون جبران و بیرحمانه سپر بلای اسراییل شدهاند. رکن اساسی سیاست نتانیاهو، هرج و مرج، اختلافافکنی و بیثباتی است. از نظر او، تنها "تهدید وجودی" واقعی، همکاری منطقهای است؛ چه منطقهای عاری از سلاحهای هستهای و سایر سلاحهای کشتار جمعی در خاورمیانه - که مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سال 1974 پیوسته خواستار آن بوده است - باشد و یا ایجاد یک طرح امنیت و همکاری منطقهای در منطقه تنگه هرمز که بند 8 قطعنامه 598 شورای امنیت در سال 1987 خواستار آن شده است. همانطور که حمد بن جاسم بن جابر آل ثانی، نخستوزیر پیشین قطر، هشدار داده است، منطقه ما - و در واقع کل جهان، از جمله اعضای دائم شورای امنیت - نمیتواند زیر سایه مداوم سیاستهای داخلی اسراییل که منجر به ماجراجوییهای منطقهای میشود، پیشرفت کند. زمان آن فرا رسیده که شورای امنیت سازمان ملل متحد اقدامهای عملی برای ایجاد یک چارچوب منطقهای برای گفتوگو، اعتمادسازی و همکاری بین کشورهای منطقه هرمز یا آسیای غربی مسلمان، با چتر مناسبی از تضمینهای جهانی از سوی شورای امنیت سازمان ملل متحد و اعضای دائم آن، اتخاذ کند. ایران ایدههایی مانند ابتکار صلح هرمز (Hormuz Peace Endeavour/HOPE) در سال 2019 یا انجمن گفتگوی مسلمانان غرب آسیا (Muslim West Asian Dialogue Association/MWADA) در سال 2024 را ارائه داده است. همگان در منطقه ما و فراتر از آن سهم بسیار بالایی در خنثی کردن دستور کار بیثباتسازی منطقهای دارند. کشورهای دیگر در منطقه HOPE یا MWADA، از جمله بحرین، مصر، عراق، اردن، کویت، عمان، قطر، عربستان سعودی، سوریه، ترکیه، امارات متحده عربی و یمن که اکنون برخی از واقعیتهای وحشتناک آینده خطرناک و جعلی اسراییل را دیدهاند، باید خود دست به کار شده و ابتکارهای فردی یا مشترک ارائه دهند؛ پیشنهادهای ایران را بهبود بخشند یا طرحهای خود را ارائه داده و به صورت جمعی و بدون تأخیر بیشتر از شورای امنیت سازمان ملل بخواهند قطعنامهای را برای ترتیبات منطقهای که عمدتاً توسط کشورهای این منطقه تهیه شده است، تصویب کند. گذشت 10 سال از انعقاد برجام باید به همه نشان داده باشد داد که زورگویی در نهایت حتی به بانیان آن نیز آسیب خواهد رساند. دیپلماسی برای آیندهای با چشمانداز و امید مشترک و ثمربخش، همیشه تنها راه معقول بوده، هست و خواهد بود. باید شتاب کرد. |